دربارهی نمایش «درس بیپایان» بهکارگردانی میلاد نیک آبادی
طرح خودت رو بکش
بابک فرجی
خداروشکر این چند وقت تعداد تئاترهای خوبی که میبینم از آنهایی که حوصله سربر یا اشتباهند بیشتر است. برای همین چند خطی درباره آنها که دوستشان دارم مینویسم. یکیشان درس بی پایان میلاد نیکآبادی که بهزاد آقاجمالی آن را نوشته و با گروه بازیگران جوانش چه تئاتر خوبی است. وقتی میگویم دیدن درس میلاد کیف دارد یعنی میتوانی نود دقیقه بنشینی از دیدن آن لذت ببری. همهاش هم اکت و دیالوگ و رویداد است. پس این رویدادها هم ژرفساختی فهمیدنی دارد که بهروز است. بهفردا ست. کار میلاد مدام در حرکت است. خوش ریتم است و ضرباهنگ درستی دارد. یک لحظه از حرکت باز نمیایستد و همواره در آن رویدادی از دل رویداد دیگر ایجاد میشود یا در ادامهی دیگری بهوجود میآید. برای همین ضرباهنگ اجرایی درستی دارد. درس بیپایان در مکان و مفهوم و موضوع به یک پیکرهی هدفمند تبدیل میشود که شاگردهای یک مدرسه آن را به حرکت درمیآورند. ایدهی مکان با درها و دیوارها دوربینهای کنترل کننده این مدرسه را به مکانی خاص تبدیل میکنند. پروفسور عجیب و غریب و سلطهی او بر فکر و جسم شاگردها هم در کنار ایدهی مکانی به اثر موضوعیتی میبخشد که مفاهیم از دل آن به خوبی درک میشوند. بخشی از این مفاهیم را جهان سلطه و رویدادهای تحت کنترل نظام مدرسه بیان میکنند و بخش دیگرش را فضای اجرا با همان درها و دیوارهای نمادین در ذهن بهوجود میآوردند. قواعد دراماتیک هم بهدرستی این جهان را ساختهاند. لیلی دانشآموز، تازه وارد نمیخواهد قواعد کنترل کننده مدرسه و سلطهی پروفسور بر ذهن و اندیشه و ارادهی جامعهی کوچکشان را بپذیرد و همین قاعدهگریز بودن تازهوارد است که نظم موجود را برهم میزند و وضعیت دراماتیک را در جهان رویدادها بهوجود میآورد.
بهزاد و میلاد عجب کاری هم در مورد شخصیتپردازی انجام دادهاند. اولش آدم فکر میکند که این بچهها قرار است چند شخصیت با برچسب دانشاموز باشند اما خیلی خوب است که آنها هرکدام جنس شخصیتی خودشان را دارند. شخصیتپردازی شدهاند و هرکدام در جاهای مشخصی از اجرا نقششان را براساس همین جنس و هویت شخصیتیشان ایفا میکنند. جمعیتی برای تفسیر یک مفهوم کلی نیستند. شخصیتهاییاند که نظام حاکم بر جهان مدرسه آنها را کلی کرده. اما حضور تازهوارد بهشان این اجازه را میدهد تا براساس نقش و روی الگوی طراحی شدهی درام نقششان را ارائه بدهند.
فقط اینکه درس در درام و اجرا ایکاش به جای گسترش در عرض، عمق بیشتری پیدا میکرد. در طول وسعت مییافت. درس میلاد دیدنیست.