دربارهی نمایش «هملتک» به نویسندگی و کارگردانی «مهدی احمدی» - مشهد
تلاش برای جلب نظر تماشاگر
علی جعفری- نمایش «هملتک» به نویسندگی و کارگردانی «مهدی احمدی» از مشهد در چهارمین روز از چهلمین جشنواره تئاتر فجر در سالن استاد ناظرزاده کرمانی به روی صحنه رفت. در خصوص این نمایش می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- 1-نمایشنامه های کلاسیک همواره میل و اشتیاق عجیبی در هنرمندان تئاتر برای به اجرا در آوردنشان برمیانگیزند. در میان این نمایشنامهها هم آثار شکسپیر و در میان نمایشنامههای شکسپیر، تراژدی «هملت» از دیگر نمایشنامهها بیشتر و پرتعدادتر بهروی صحنه رفته است. تجربههای متعدد اجرای هملت در سراسر جهان؛ چه آنها که عینبهعین به نمایشنامه پایبند بودهاند و چه آنها که کوشیدهاند در محتوا و فرم نگاه تازهای به جهان هملت بیفکنند و نیز استقبال مستمر تماشاگران از این آثار نشان از آن دارد که «هملت» تا جهان پابرجاست برای دوستداران ادبیات و هنرهای نمایشی جایگاهی بس سترگ خواهد داشت. در ایران نیز بارها هملت و اقتباسهای متعدد از آن بهروی صحنه رفته است و نمایش «هملتک» یکی از همین اقتباسها از نمایشنامهی «هملت» است که توسط هنرمندان مشهدی راهی چهلمین جشنوارهی تئاتر فجر شده است.
- 2-ازدیگرسو در این سالها میل و اشتیاق برای استفاده از ظرفیتهای فرمال نمایش ایرانی و کوشش برای استفاده از تکنیکهای این گونهی نمایشی برای ایجاد نگاهی دیگرگونه به آثار برجستهی ادبیات نمایشی جهان در هنرمندان تئاتر کشورمان روند روبه تزایدی داشته است. تجربهی اجرای آثاری همچون «دنکیشوت» و «شازده کوچولو» برای تماشاگران پیگیر تئاتر، از خاطرات فراموشنشدنی محسوب میشود. استفاده از تکنیکهای سیاهبازی و تختحوضی، نمایش عروسکی خیمهشببازی، معرکهگیری، پردهخوانی و تعزیه در آداپتاسیون نمایشنامههای غیرایرانی اگر در سالهایی نهچندان دور بهخودیخود ابتکاری ارزشمند و تلاشی قابلتحسین برای زنده نگاه داشتن گونههای مختلف نمایش ایرانی محسوب میشد به یمن فراوانی این تجربهها حالا دیگر مثل گذشته بهتنهایی ارزشمند و تکینه محسوب نمیشود و نگاه تماشاگر علاقمند و فکور بیش از توجه به ظاهر فریبندهی چنین آثاری، معطوف به فلسفهی چنین آداپتاسیونها و نوع نگاه خاص کارگردان که منجر به ایجاد چنین فرمهای اجرایی میشود، خواهد بود. بهعبارتدیگر اگر کارگردان بتواند درحین اجرا دلایل مشخص و قابل درکی از انتخاب چنین فرمهایی در اختیار تماشاگران قرار دهد در اجرا موفق بوده و اگر بهنظر برسد که تکنیکهای نمایش ایرانی را تنها بهعنوان حربهای برای جلب توجه تماشاگران بهکار برده است، شکست خواهد خورد.
- 3-بدیهی است که آداپتاسیون و اقتباس و بازنویسی هرکدام سازوکار خاص خود را دارند. تاکید و توجه به هرکدام از کاراکترهای یک نمایشنامه، رمزگشایی از عمل نمایشی هرکدام از شخصیتها و برجستهسازی برخی اتفاقات بهظاهر فرعی و پررنگ کردن بعضی خصوصیات بهظاهر پنهان شخصیتها برای رسیدن به درک تازهای از جهان نمایشنامه، بخشی از مسیر رسیدن به متن تازه برای اجرا از اثر مرجع است. بیتوجهی به هرکدام از این عناصر، روند بازسازی متن را دچار اختلال جدی میکند و پسآمد چنین اختلالی لکنت اثر در بازنمایی خود برروی صحنه است.
- 4-«هملتک» بیش از هر چیز درپی جلب نظر تماشاگر عام تئاتر است. ازهمینرو بیش از آنکه به «فرایند» وابسته باشد به «نتیجه» تکیه کرده است و همین بزرگترین نقطه ضعف نمایش محسوب میشود. درواقع «مهدی احمدی» بهعنوان نمایشنامهنویس و کارگردان تا پایان نمایش موفق نمیشود به دو سوال بنیادین تماشاگران پاسخ دهد. سوال نخست اینکه چرا برای اجرای نمایشنامهی «هملت» از فرمهای نمایش ایرانی استفاده کرده است؟ (دقت کنید که در اجرا تماشاگران شاهد همهی فرمهای شناخته شدهی نمایش ایرانی یعنی پردهخوانی و نقالی و معرکهگیری و سیاهبازی و تختحوضی و تعزیه هستند اما هیچکدام از این فرمها توجیه خاص و مشخصی برای انتخاب شدن ندارند). و سوال دوم اینکه دلیل انتخاب نمایشنامهی «هملت» برای چنین اجرایی چیست؟ (به بیان دیگر میشد بهجای «هملت»، مثلا «اتللو»، «رومئو و ژولیت»، «ژولیوس سزار» یا حتی کمدیهایی مثل «رویای شب نیمهی تابستان» شکسپیر را انتخاب و با همین سروشکل اجرا کرد). درواقع پای «هملتک» از آنجا میلنگد که فلسفه ی اجرا بههیچ عنوان برای مخاطب تبیین نمیشود. استراتژی نگاه نتیجهگرای احمدی آنجا ضعفهای بزرگ خود را به رخ میکشد که در نیمهی اول اجرا وقتی فرم اجرایی بیشتر بهسمت کمدی تختحوضی و سیاهبازی میرود، شوخیهای عمدتا کلامی نمایش مخاطب عام را بهسمت خود جلب میکند و در نیمهی دوم که نمایش فرم تعزیه بهخود میگیرد ریتم اجرا از دست میرود و تماشاگر را به کل خسته میکند. کارگردان برای جلب نظر تماشگران گاه حتی به مولفههای تئاتر آزاد هم دست مییازد. شوخیهای سطحی کلامی که بهظاهر رنگ و بوی سیاسی و اجتماعی واقتصادی معاصر دارد؛ مثل اشاره به وزیرپیشین امور خارجه، «جواد ظریف» و مانند اینها نمونهای از همین مولفههای رایج در تئاترهای کمدی شبانه است که حالا دیگر حتی مشتریان پروپاقرص اینگونه نمایشها را هم خیلی نمیخنداند.
- 5-سال 1392 و در سیودومین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر، نمایشی باعنوان «هملتک»، نوشتهی «محسن ایرجی» به کارگردانی «افق ایرجی» از استان مرکزی بهعنوان برگزیدهی جشنواره تئاتر منطقه یک بهروی صحنه رفت. از اتفاق این نمایش یکسال بعد یعنی در سال 1393 هم بهعنوان یکی از آثار برگزیده تئاتر استانهای کشور و با حمایت ادارهی کل هنرهای نمایشی در تماشاخانهی سنگلج به اجرای عمومی درآمد. همانطور که از اسم نمایش پیداست، «هملتک» «محسن ایرجی» هم اقتباس از تراژدی «هملت» بود و اتفاقا در فرم اجرا نیز «افق ایرجی» با استفاده از تکنیکهای نمایش ایرانی بهویژه «تختحوضی» این نمایش را بهروی صحنه برد. طبیعتا کار منتقد متهم کردن نیست اما بههرحال جای پرسش و تعجب است که چطور بعد از تقریبا هشت سال دوباره نمایشی دقیقا با همین اسم و با همان رویکرد اجرایی توسط هنرمندی دیگر بهاجرا درمیآید؛ در جشنوارهی استانی انتخاب میشود و به جشنوارهی تئاتر فجر هم راه پیدا میکند. ایکاش گروه اجرایی در مورد این شبهه اطلاعرسانی میکردند.
- 6-نمایش «هملتک» لحظات گیرایی هم دارد اما دریغ که درحد همان چند لحظه باقی میماند. ایدهی ابتدا و انتهای نمایش که میتوانست در طول اجرای «هملتک» نیز در نمایش جاری باشد درحد همان صحنهی ابتدا و انتهایی باقی میماند و سر و شکل درست بهخود نمیگیرد. حذف شخصیتهایی همچون هوراشیو، تقلیل صحنههایی مثل بازی بازیگران دورهگرد در حضور کلادیوس وگرترود و تاکید بیدلیل کارگردان برای بهره برداری از تکنیکهای همهی انواع شناخته شدهی نمایش ایرانی بیش از آنکه مجموعهی اجرا را کارآمدتر کند به چالههایی تبدیل میشود که دائم اجرا را در خود فرو میبلعد. سخن پایانی و مخلص کلام اینکه به نظر میرسد کارگردان نمایش «هملتک» بیش از آنکه به عمق اجرا توجه داشته باشد، بر گسترش سطح نمایش متمرکز بوده و همین مسئله باعث میشود تا مخاطب فرصتی برای غوص در نمایش پیدا نکند.
- علی جعفری فوتمی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)