در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش«هار» نوشته و کار حسین پوریانی فر

این یک کت‌واک است

رضا آشفته- نمایش "هار" نوشته و کار حسین پوریانی فر در دهمین روز از سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تالار مولوی به روی صحنه رفت. پرفورمنسی که به نقد وضعیت مدرنیته می پردازد.

 

نمایش "هار" یک پرفورمنس است که به نقد وضعیت مدرنیته می پردازد. در آن کل جهان را در نظر گرفته اما ایران هم از آن مستثنی نیست.

به هر تقدیر، نمایش بدون داستان هست و بر پایۀ یک ایده کلی نمایش شکل می گیرد؛ یعنی به نوعی یک فضای انتزاعی و حالت آبستره جدیدی درازای این پرفورمنس دارد شکل می گیرد. گروه هم در خلاصه منتشر شده اثر می گوید: این یک کت‌واک است...

جوانانی که مدل هستند در یک فشن شو به دنبال بیان تصاویر متناقضی هستند که دنیای امروز را شامل می شود و البته از منظر منتقدانه ای که بشود نسبت به آن کنش مند شد. در عین حال کنش مندی ها دو گونه هست؛ جمعی که موافق و جمعی که مخالف اند. موافقان "هار" را بی نظیر می دانند اما معترفند که هنوز می شود بهترش کرد. برای مثال با نام "هار" موافق نیستند یا برخی از دقایق اولیه را به دلیل آوردن لباس های عجیب و غریب نمی پسندند اما در کل آن را انتقادی به خود می دانند که در لفافه موضع گیری اش را ابراز می کند. اما مخالفان آن را با نگاه تک سویه و در تخریب غرب می دانند اما در ایران نقد غرب کردن را نمی پسندند چون مسائل آنان به خودشان مرتبط است و ما در ایران باید فقط خود و مسائل خودمان را مطرح کنیم. در این بین نگاه بینابینی هم وجود دارد اما این ها چندان موافق با بزرگ بودن کار نیستند چون در آن ایده ها به راحتی به پرداختی متمرکز نمی رسد و در عین حال بر این باورند که یک گروه دانشجویی با بضاعت اندکی از مطالعات و برخورداری از اندیشه توانسته اند شرایط یک پرفورمنس منتقدانه را ایجاد کنند. در حالیکه در تئاتر حرفه ای کمتر این قضیه اتفاق می افتد و این خود دلیل مبرهن و مبرایی است که بشود از "هار" به عنوان یک اثر در خور تامل یاد کرد و درواقع انتقاداتی هم بر آن وارد هست که از یک گروه دانشجویی هم بیش از این انتظاری نمی رود.

شکل منسجم

نمایش "هار" یک شکل منسجم دارد و همه چیز در یک فشن شوی یک ساعته اتفاق می افتد. در ابتدا اجراگران لباس های اجق وجق پوشیده اند که درست مثل یک گروه فشن که می تواند کارشان تازه باشد و به عنوان یک گروه پدیده مطرح شوند. اما در گام دوم، اینها زن نمایی می کنند؛ درست مثل روزگار امروز که مردهای زن نما دارند بسیار می شوند. شاید هم به دو جنسی ها و تغییر جنسیت ها دارند می پردازند. رفتارها از دل لباس های زنانه و آرایش کردن های آشکار و تبلیغ ماتیک و مداد و غیره نمودار می شود... تا اینجا خوب پیش می آیند اما رفته رفته اختلافاتی هم بین آن ها اتفاق می افتد. در جایی هم کار متوقف می شود چون آن ها نسبت به وضعیت اعتراضی هم دارند... آن ها سکوت شان را در اتاق رختکن با دوربین ویدئویی که در سالن و آنجا در رفت و آمد است، اعلام می کنند.

اما این سکوت و اعتراض را یکی از آنان می شکند و از اینجا به بعد خشونتی در رفتارها و لباس ها و اشیاء به کار گرفته می شود. بازنمودش در خون هایی است که روی لباس ها می ریزد و رفتارها حالت کابوس گونه به خود می گیرد و دیگر از حالت یک فشن شوی معمولی بیرون می رود. این ها بازنمایی جنگ و نیروی شر و اهریمنی هستند که دنیا را به سوی آخرالزمانی سوق می دهد که نباید  گریزی هم از آن باشد. انسان به ناچار در پیشرفت تکنولوژیک دچار پسرفت معرفت شناسانه از خویشتن شده و مدار ویران کننده ای را بر خود تحمیل می کند. چنانچه در یکی دو سدۀ اخیر پیشرفت ها و رفاه انسانی سر به فلک دارد می کشد اما در این سو نیز زمینه ساز کشتارهای بسیار در قالب جنگ و تبعیض های ضد انسانی بوده است. انسان مدرن دوست دارد خود را با داشته های مادی و عاری از معنایش آشکار کند و در این سکوی شومانند نیز دارند خود را به گونه ای افشا می کنند که از حالت غیر معمول به شرایطی سخت و ناممکن و لبریز از خشونت و خون پیش می آیند. این ها دربرگیرنده جسدی هم خواهند بود که یکبار تشییع می شود ویکبار دیگر تا انتهای صحنه آورده و از شدت خستگی اجراگران، بر کف صحنه رها می شود. با درخت خشکیده ای که شاید از متن "در انتظار گودو" ی ساموئل بکت آمده که او که در جهان ابزورد گونه به نقد شرایط بدون معنا بارها انتقاد کرده است.

نمایش "هار" از وحشتی می گوید که در روابطی چنین مادی باید انتظارش را داشت اما نمودش در یک بازی تبلیغاتی که برخوردار از نظم سرمایه سالار است و باید هم ته این مادی نگری همین آشغال ها و کثافات مصرف گرایانه باشد که بر یک شکل سفید و تمیز خود را آشکار کرده است. اجراگران وسلیه و ابزاری هستند برای ابراز چنین وضعیتی که در آن همه چیز باید علیه خودش باشد.

"هار" یک پرفورمنس است چون در ساختاری اجرامند کلی دارد شکل می گیرد و در آن کاراکتر اصلی و ضد قهرمان در دل موقعیت شکل می گیرند. انگار در ابتدا قهرمان همین الگوهایی هستند که توده ها را مال خود می کنند و در نهایت همه این شرایط پر از فیس و افادۀ ماده مند به متلاشی شدن آدمها و شرایط می انجامد. چنانچه در جنگ جهانی اول و دوم هم به دلیل لبریز شدن از رفاه و تکنولوژی در مقابله تبغیض آمیز ملت ها و دولت ها ممکن شده و هنوز هم چنین نمودی در دنیا آشکار هست و انگار بیشتر هم خواهد شد چون فرصتی برای درک عارفانه نیست و انسان بی شناخت در دایره مکنونات مادی، خود و روزگارش را به ویرانی خواهد کشانید.

در اینجا ویدئو هم ابزاری است که می تواند این لحظات را با همه فراز و نشیب ها ثبت کند و خودش یک وسیلۀ مدرن هست که در ثبت وضعیت مدرنیته بسیار موفق هست اما تبدیل به ماجرایی عبرت آموز در تکرار این بحران نخواهد شد. شاید انسان دارد کورکورانه بر بی شعوری اش در دنیای گرفتار آمده تاکید می ورزد و"هار" هم باید در نمایاندن این وضعیت بکوشد. شاید می شد برخی از این لحظات را رتوش کرد، شاید شروع بسیار بلندتر از آن هست که بشود مسیر بازیابی ها را درک کرد. شاید بشود بر خشونت به عنوان نیمه قوی تر این پرفورمنس تاکید کرد. شاید همخوانی ای بین خشونت و تغییر جنسیت ها نباشد و شاید مصرف گرایی هنوز در دل این ماجراجویی نیاز به تاکید بیشتر داشته باشد و انتقاداتی از این دست که می تواند پرفورمنس را بر ما تاثیرگذارتر و متمرکزتر جلوه دهد.

رضا آشفته

عضو کارگروه نقد سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر




نظرات کاربران