در حال بارگذاری ...
گزارشی از نشست نقد و بررسی نمایش "روز عقیم" به کارگردانی حسین کیانی

نگاه تاریخی روز عقیم معطوف به انسان است

ماشاگران نمایش «روز عقیم» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی، در ادامه نمایش به جلسه نقد و بررسی آن در قالب «دوشنبه‌های نقد تئاتر» گوش سپردند. این جلسه در شامگاه سه شنبه ۳۱ مرداد (این جلسه استثنائاً به دلیل شهادت از دوشنبه به سه‌شنبه انتقال یافت)، در محل تئاتر باران و با حضور علی جعفری فوتمی، رفیق نصرتی و امید طاهری اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، حسین کیانی کارگردان اثر، بازیگران و تماشاگران علاقه مند به نقد برگزار شد.

تماشاگران نمایش «روز عقیم» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی، در ادامه نمایش به جلسه نقد و بررسی آن در قالب «دوشنبه‌های نقد تئاتر» گوش سپردند. این جلسه در شامگاه سه شنبه 31 مرداد (این جلسه استثنائاً به دلیل شهادت از دوشنبه به سه‌شنبه انتقال یافت)، در محل تئاتر باران و با حضور علی جعفری فوتمی، رفیق نصرتی و امید طاهری اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، حسین کیانی کارگردان اثر، بازیگران و تماشاگران علاقه مند به نقد برگزار شد.

 

روز عقیم، نمایش دغدغه‌مندی است

 

در ابتدای نشست امید طاهری، در خصوص برگزاری دوشنبه‌های نقد تئاتر توسط کانون گفت: این برنامه تلاش می‌کند فضای گفتگو در تئاتر امروز را ایجاد کند. این گفتگو هم باید پیرامون آثار شکل بگیرد و هم پیرامون کلیت تئاتر. امروز افراد زیادی هستند که غر می‌زنند، اما غر زدن جای گفتگو را نمی‌گیرد. آدم‌ها وقتی دستشان از چیزی کوتاه باشد غر‌ولند می‌کنند تا منافع شخصی خود را تامین کنند، اما گفتگو کردن منافع جمعی را تامین می‌کند.

کار منتقد فقط تعریف و تمجید از اثر نیست؛ منتقد خبرنگار هم نیست که فقط برای اثری اطلاع‌رسانی کند. متاسفانه الان اگر منتقدی از کاری تعریف کند، منتقد خوبی است و اگر نه اساساً آدم بی‌سواد و بی‌دانشی محسوب می‌شود. این موضوع نشان می‌دهد چقدر ظرفیت برخی از همکاران ما در مقابل نقد پایین است. حتی اگر نقد فنی و دقیقی هم درباره اثرشان بخوانند، صرفاً اگر ایرادی گرفته باشد، مورد نکوهش و توهین قرار می‌گیرند. برخی دوستان تئاتری ما باید در اخلاق شخصی خود بازنگری کنند، چون جای خالی اخلاق در مناسبات جامعه تئاتری ما به شدت احساس می‌شود.

متن های من در حین اجرا تکامل می یابند

در ادامه حسن کیانی کارگردان روز عقیم از نمایشنامه گفت و اینکه آخرین متن وی است و اولین دوره اجرایش را از سر می‌گذراند. نویسنده روز عقیم تاکید کرد که متن‌های وی در حین اجرا کامل می‌شوند و معمولاً به متن اولیه‌ای که به نگارش در می‌آورد، بسنده نمی‌کند و اضافه کرد همین ویژگی، تئاتر را از سایر هنرها که یک بار برای همیشه به منصه ظهور می‌رسند، متمایز می‌کند.

 

روز عقیم فرصتی برای سخن گفتن زنان قلعه

در روزعقیم قرار است با چه چیزی مواجه شویم؟ علی جعفری فوتمی، دیگر منتقد حاضر در جلسه، در پاسخ به این سوال بیان کرد: جایی مثل شهر نو یک پتانسیل بزرگ برای تولید آثار هنری مختلف است. اما در تاریخ معاصر ما خیلی کم به این مکان و آدم‌های آن پرداخته شده. بعد از انقلاب حدود دو دهه کسی درباره شهر نو هیچ حرفی نمی‌زند و اساساً صحبت در مورد آن به یک تابو تبدیل می‌شود. واقعه آتش زدن شهر نو حتی در اسناد تاریخی ما هم آن‌طور‌که باید ثبت نشده. بنابراین ماجرای روز عقیم ریشه در تاریخ دارد.

این منتقد تئاتر گفت: در روز عقیم، چقدر قرار است با یک ماجرای مستند مواجه شویم و چقدر با یک واقعه‌ای که بهانه‌ای می‌شود به پرداختن به معانی دیگر؟ به نظر من در روز عقیم اصلاً قرار نیست با یک اثر مستند مواجه شویم. چرا که تخیل نویسنده نیز به کمک متن آمده و سبب شده است آدم‌هایی که در دل تاریخ مدفون شده‌اند و کسی صدایشان را نشنیده و فریادی هم اگر داشته‌اند در نطفه خفه شده است، به سخن در آیند.

 

 نگاه تاریخی روز عقیم معطوف به انسان است

امید طاهری در بخش دیگری از صحبت های خود افزود :

بعضی از رخدادهای تاریخی معطوف به زمان هستند. وقتی هم که قرار است ارجاعی به آنها داده شود، مستندات تاریخی و پژوهش و تحقیق در ارتباط با آنها اهمیت زیادی پیدا می‌کند. اما برخی از وقایع تاریخی معطوف به انسان هستند؛ انسان با تمام پیچیدگی‌ها و مسایلی که درون خود دارد. رخداد تاریخی به آتش کشیدن شهر نو، صرفاً معطوف به زمان و میرا در زمان نیست. بلکه رخدادی است که به انسان معطوف می‌شود. برای یک بار هم اتفاق نیافتاده. شاید در گذشته‌های دور وجود داشته و شاید در اکنون و آینده هم باز به وجود بیاید.

وی با اشاره به این مطلب که انقلاب و برانگیخته شدن احساسات عمومی، عامل رویداد تلخ شهر نو بوده‌اند، بیان کرد که شاید متمرکز شدن بر شخصی به نام کریم، تقلیل این نگاه انتقادی به جامعه احساساتی باشد.

 

برخی نمایشنامه نویسان ما بی دغدغه شده اند

کیانی در خصوص اشاره طاهری به نگاه معطوف به انسان گفت : متاسفانه نمایشنامه‌نویسان ما اغلب بی‌دغدغه و بی‌مساله شده‌اند. در‌حالی‌که وظیفه یک نمایشنامه‌نویس این است که صدای انسان‌هایی باشد که هیچ‌وقت صدایشان شنیده نشده. به نظر من نکته‌ای که می‌گویید درست است. عالی‌ترین شکل یک درام این است که نگاه معطوف به انسان در آن لحاظ شود. وی افزود: نمایشنامه‌نویس تاریخ‌نگار نیست اما می‌تواند و می‌بایست از وقایع تاریخی استفاده کند.

این نویسنده کشورمان، وظیفه یک درام‌نویس را توجه به انسان و رنج‌های او دانست و این توجه را لازمه جهان شمول شدن اثر برشمرد و گفت: حتی اگر اثری به یک واقعه بومی بپردازد به مانند روز عقیم، اگر نگاهی انسانی داشته باشد، ابعاد بسیاری خواهد یافت.

کیانی، کریم را نماینده قشری از افراد آن روزگار دانست، افرادی که ابتدا از زن‌ها بهره جنسی می‌بردند و در نهایت تغییر مسیر داده و در راه رسیدن به دیگر اهدافشان که می‌توانست سیاسی باشد، آنها را به توبه وا می‌داشتند. نویسنده روز عقیم تاکید کرد که کریم‌ها همه انقلابیون را شامل نمی‌شدند و در این میان کسانی هم بودند که راه استقلال و آزادی واقعی را در پیش گرفتند.

 

برخی از رخدادها، ناگهانی و بدون پیشنیاز است

علی جعفری در ادامه جلسه با اشاره به دوپارگی نمایش عنوان کرد: از جایی به بعد، ما به‌عنوان تماشاگر متوجه می‌شویم که این سه زن مرده‌اند. وی اضافه نمود: اینکه شخصیت‌های نمایش از ابتدا مرده‌اند و ما به ناگهان متوجه مرگ آنها می‌شویم، به نظرم در نمایشنامه ایجاد مشکل کرده است. می‌بایست از ابتدا مقدمه‌ای برای این مساله ایجاد می‌شد یا کدهایی وجود می‌داشت که بعد از فهم ما از مرگ آنها، به آن کدها رجوع کنیم. در نیمه نخست آنها به محرک های که استفاده می کنند پاسخ می دهند. اما در نیمه دوم که به مرگ خود آگاه شده اند دیگر محرک ها روی آنها اثرگذار نیست. به گمانم این مساله در پیکر اثر غیرمنطقی است و دلیلش این است که درام نویس به ناگهان مساله مرگ را رو می کند و هیچ مقدمه ای برای آن ایجاد نکرده.

 طاهری در خصوص این نظر جعفری افزود :

به نظرم این آدم‌ها از ابتدا زنده‌اند. زمان نمایش در ابتدا زمان واقعی است. وقتی جلوتر می‌رویم، مرگ همان‌جا و در همان زمان اتفاق می‌افتد. زمانی که سه زن از دری که به داخل ساختمان راه دارد بالا می‌روند، در برگشت دیگر زنده نیستند. ولی به نظرم این مساله مرگ و زندگی آنها باید در متن کمی روشن‌تر آورده شود. چون برداشت علی از اینکه آنها از ابتدا مرده اند برای خیلی ها ایجاد شده است و باید در متن مشخص تر شود.

 

انسان‌هایی با حیات برهنه

رفیق نصرتی دیگر منتقد حاضر در جلسه شروع نمایش را به دلیل مواجه شدن مخاطب با مظلوم‌ترین انسان‌های تاریخ درخشان توصیف کرد؛ انسان‌هایی که آنها را دارای حیات برهنه دانست، کسانی که هرگز حقی برای انتخاب و اظهار وجود نداشته‌اند، مورد سوء استفاده امیال نفسانی قرار گرفته و بعدها نیز بدون هیچ‌گونه طرح پرسش عمومی به مجازات رسیده‌اند. وی وظیفه یک نمایشنامه‌نویس را به صدا در آوردن این صداهای خاموش دانست و به گفته‌ای از میشل فوکو استناد کرد: «در تمام تاریخ ما به جای دیوانگان حرف زدیم.

این پژوهشگر و منتقد عرصه تئاتر افزود: فاحشه‌های شهر نو هرگز سخن نگفتند و حال پرسش من از این اثر این است که آیا روز عقیم به آنها فرصت سخن گفتن داد؟!  نصرتی یادآوری کرد که در شروع نمایش با موقعیتی ویژه و رئالیستی و با سه سوژه روبه‌رو هستیم اما در ادامه این سوژه‌ها در حد ابژه فروکاهیده می‌شوند و نمایش به ما همان انتظاری را که از آن داشتیم ارایه می‌دهد؛ شخصیت‌هایی که به تیپ بدل می‌شوند، دیالوگ‌هایی کلیشه‌ای از این قشر از جامعه و پایانی رقت‌انگیز و ملودرام‌گونه که حس همدردی را در تماشاگر بر می‌انگیزد، همین.

 

همه ما ممکن است روزی تبدیل به یک کریم شویم

کیانی در انتها بیان نمود که هر اثر هنری به‌طور کامل توسط منتقدان و تماشاگران قابل تأویل است و همه نظرات هم مغتنم. اما برخی منتقدان با پیش زمینه یک اثر را می بینند. یعنی چیزی را از قبل به واسطه دانسته های خود آماده می کنند و اثر را بر اساس آن می نگرند. وی یادآوری نمود روز عقیم یک اثر دغدغه‌مند است و مساله آن شرایط و بحران‌هایی است که روزی زنانی از جامعه ما متحمل شدند و این شرایط هر آن امکان تکرار دارد؛ همه ما ممکن است روزی تبدیل به یک کریم شویم و این است مساله روز عقیم.




نظرات کاربران