در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «محبوبه ها» نوشته ی نوشین تبریزی و کارگردانی ژاله صامتی

به مناسبت ورود اشکان

شهرام خرازی ها- «محبوبه ها» نمایشی سرگرم کننده و انتقادی با ویژگی های بومی و کاملا به روز است. «محبوبه ها» حکایت یک دورهمی زنانه است که به افشای رازی تکان دهنده می انجامد.میزبان این ضیافت،زنی پا به سن گذاشته به نام شعله(بهناز نازی) است که در غیاب همسرش اشکان،دوستان قدیمی اش را به بهانه فال گرفتن به منزل خود دعوت می کند.در پایان مهمانی مشخص می شود که دوستان شعله همگی با اشکان رابطه عاطفی داشته و فریب او را خورده اند.

«محبوبه ها» نمایشی سرگرم کننده و انتقادی با ویژگی های بومی و کاملا به روز است.

«محبوبه ها» حکایت یک دورهمی زنانه است که به افشای رازی تکان دهنده می انجامد.میزبان این ضیافت،زنی پا به سن گذاشته به نام شعله(بهناز نازی) است که در غیاب همسرش اشکان،دوستان قدیمی اش را به بهانه فال گرفتن به منزل خود دعوت می کند.در پایان مهمانی مشخص می شود که دوستان شعله همگی با اشکان رابطه عاطفی داشته و فریب او را خورده اند.اشکان تنها کاراکتر مرد و یگانه شخصیت نادیدنی نمایش است.او غایب همیشه حاضری است که ردپایش در تمام رخدادهای نمایش هویداست.کاراکتر اشکان در طول نمایش به تدریج و بسیار ظریف شکل می گیرد؛خوشبختانه این شکل گیری شخصیت تنها از طریق کلام و دیالوگ رخ نمی دهد بلکه اکت ها و ری اکشن های بازیگران و موقعیت های نمایشی نیز در این روند سهیم هستند.اشکان تا اواخر نمایش شخصیت مثبت و مردی قابل ستایش جلوه می کند.پنهان نگه داشتن تعمدی هویت واقعی این شخصیت بسیار دشوار است اما نمایشنامه نویس توانسته از پس این کار بر آید.برداشته شدن نقاب از چهره این دون ژوان مدرن،نقطه بسیار مناسبی برای جمعبندی و به سرانجام رسیدن داستان نمایش است.نوشین تبریزی و ژاله صامتی در نهایت با کنار هم چیدن قطعات پازل شخصیت فریبکار اشکان موفق می شوند به خوبی سیمای فریبکار اشکان در جامعه مردسالار را ترسیم کنند.

  «محبوبه ها» در دقایق نخست به واسطه میزانسن ساده اش(دکور جمع و جور،فضای آپارتمانی،نورپردازی نه چندان پیچیده)،یک تله تئاتر(نمایش تلویزیونی) به نظر می رسد با داستانی که قرار است گوشه ای از مشکلات اجتماعی روز را با دیدگاه انتقادی برای تماشاگران تلویزیون مطرح کند و بیش از آن که آن ها را به اندیشیدن درباره این مشکلات وا دارد،سرگرم شان کند.هر چه نمایش جلوتر می رود،پیش فرض تلویزیونی بودن آن رنگ باخته و در نهایت خود را با اجرایی روبرو می بینیم که بسیار فراتر و ارزشمند تر از کارهای تلویزیونی کلیشه ای است.

فضای شبه مدرن نمایش بسیار ساده تزئین شده است؛یک اتاق پذیرایی در مجاورت آشپزخانه اوپن(مظهر مدرنیزم) با همان وسایلی که در خانه های ایرانی به چشم می خورد و حیاطی نادیدنی پر از محبوبه های شب(مظهر سنت).این فضا تجسم بصری تقابل سنت و مدرنیزم و معرف وضعیت معلق و پا در هوای جامعه ای است که ضمن تقید به تعلقات سنتی خود،می خواهد از دنیای مدرن هم عقب نماند.این سردرگمی در بیشتر شخصیت های نمایش(به جز لیلا که نماینده سنت به معنای حقیقی آن است و فالگیر که سنت انحرافی آمیخته به خرافات را نمایندگی می کند) قابل ردیابی است.موقعیت های نمایشی «محبوبه ها» برآمده از ستیز سنت و مدرنیزم است.بسیاری از این موقعیت ها بر اساس ورود و خروج های لیلا شکل گرفته و گسترش یافته است.او با ورودهای کاملا بموقعش،مناسبات برخاسته از جهان مدرن را به سخره می گیرد و پرچم سنت را برافراشته نگه می دارد.

بخشی از فضاسازی و انتقال مفاهیم مستتر در متن به مخاطب با استفاده مناسب از نور و صوت تحقق یافته است.نور موضعی در نمایش «محبوبه ها» کاربرد تزئینی ندارد.نورپردازی هدفمند در بخش پایانی نمایش بیش از دیگر بخش ها خود را نشان می دهد. بازتاب صوتی اسارت زن ایرانی در فضای مردانه ای که بر اساس شک و تردید و مناسبات جنسیتی تبعیض آمیز بنا نهاده شده را می توان در طنین پچپچه آدم ها در گوش شعله،جست و جو کرد.رعد و برق صحنه افتتاحیه که در حد بضاعت تئاتر ایران خوب از آب در آمده ،هشدار نمادینی است به مخاطب برای مواجهه با فروپاشی و ویرانی زندگی شعله.شنیده شدن صدای سیفون وقتی مریم در مورد زیباسازی طبی اجزای صورت در حال صحبت با شعله است،اشاره صوتی ظریفی است به تلاش بیمارگونه زنان برای پنهان کردن نشانه های فیزیکی افزایش سن در چهره.پیوند درست نور و صدا را می توان در بخش های تک گویی بازیگران نمایش رو به حیاط سراغ گرفت.  

جنسیت نمایشنامه نویس در زبان نمایشنامه و خلق موقعیت های نمایشی و شخصیت ها قابل تعقیب است؛از ورای واژه ها،کلمات، اصطلاحات،عبارات و جملات می توان متوجه شد که متن ماحصل تراوشات یک ذهن زنانه بوده است.پرهیز نوشین تبریزی از سایه افکندن فمینیسم افراطی و اغراق شده بر ابعاد مختلف نمایشنامه،شایسته تحسین است هر چند استفاده از جملاتی همچون:«مردا همه شون احمقن...»،بیش از حد رو و توی ذوق زننده است.نمایشنامه از این لحاظ نیاز به رتوش دقیق پیش از اجرا داشت.

 

تأکید تبریزی بر اهمیتی که زنان به ظاهر خود می دهند و توجه مفرط ایشان به هر چه بیشتر زیبا و جوان جلوه کردن،نقش طراحی لباس و چهره در نمایش «محبوبه ها» را برجسته می کند.طراح لباس نمایش پوشش بسیار مناسبی برای تک تک کاراکترها در نظر گرفته است.فرم،دوخت و رنگ لباس ها و نحوه آرایش چهره از تطابق لازم با ویژگی های روانشناختی کاراکترها برخوردار است.سرپوش ها،کلاه گیس ها و جواهر آلات مکمل بسیار مناسبی برای لباس ها هستند در این زمینه می توان اشاره کرد به النگوهای لیلا که همراه با چادر و روسری بخش مهمی از خاستگاه سنتی این کاراکتر را به تماشاگر می نمایاند یا کلاه گیس طلایی مریم که پوششی است برای دیده نشدن عوارض شیمی درمانی.

بارزترین امتیاز «محبوبه ها»،ایرانی بودن آن است.بسیاری از شوخی ها و مناسبات جاری بین شخصیت های نمایش با مختصات روز جامعه ایران همخوان است.این ایرانی بودن بیش  از همه مدیون کاراکتر شیرین لیلا و بازی خوب ژاله صامتی است.صامتی در نقش لیلا حل شده است به گونه ای که اصلا نمی توان هنرپیشه و نقش را از هم تفکیک کرد.پس از دومین خروج لیلا از صحنه،تماشاگر در می یابد که با هر بار ورود او یک موقعیت نمایشی کمیک شکل گرفته و حال و هوای مهمانی عوض می شود.بر خلاف انتظار،بخش های مربوط به لیلا قابل حذف و در حکم زنگ تفریح نیستند.حضور لیلا در صحنه از تلخی نمایش می کاهد.رگه های طنز در بقیه کاراکترها نیز مشهود است بالاخص فالگیر با بازی نوشین تبریزی که به عنوان شاه نقش نمایش،آن را انتخاب و بازی کرده است.ورود فالگیر در نیمه دوم نمایش یکی از برگ های برنده صامتی است.فالگیر درست زمانی وارد صحنه می شود که نمایش در معرض خطر افت ریتم قرار می گیرد.تبریزی نیز همچون صامتی با تسلط بر نقش و چاشنی طنز،خون تازه ای در رگ های صحنه می دواند و فضا و حس و حال نمایش را با حضور شادی بخشش از رخوت بیرون می آورد.دشوارترین نقش نمایش نصیب بهناز نازی شده است او در نقش شعله باید به گونه ای بازی کند که گره اصلی نمایشنامه لو نرود.خنده ها و اندوهش باید کنترل شده و بموقع باشد ضمن آن که نقشش مدام با نوسان های عاطفی ملایم عجین است.لحاظ کردن همه این نکات حین بازی روی صحنه چندان آسان نیست.بهناز نازی با تسلط نسبی از پس این نقش برآمده است اما در بیان و دیالوگ گویی بی نقص نیست گاه جملات را آهسته بر زبان جاری می کند گاه از ریتم بیان خارج می شود.

«محبوبه ها» یک پکیج تقریبا کامل از آسیب شناسی مسائل و مشکلات روانشناختی زنان ایران در عصر حاضر است.نمایشنامه نویس به نکات ظریفی توجه داشته که حین اجرا هم از نظر کارگردان و تیم بازیگری دور نمانده است.هراس از پیری،رویکرد افراطی به جوان نمایی و روش های پزشکی زیباسازی،حسادت های سطحی،رقابت آمیخته با پنهان کاری و دروغ زنان برای تصاحب مرد مورد علاقه و...تقریبا در تمام زنان نمایش جاری و ساری است.آن قدر که زنان در برهه هایی از زندگی از ناحیه همجنسان خود ضربه می خورند از مردان متخحمل آسیب نمی شوند.نوشین تبریزی در «محبوبه ها» دقیقا روی این نکته انگشت گذاشته است و نشان می دهد که چگونه زن ها برای دستیابی به اهداف شان از جمله تصاحب مرد مورد علاقه،حاضرند همجنسان خود را فدا کنند.این خودتخریبی تاریخی به شدت در کانون توجه ژاله صامتی به عنوان کارگردان نمایش هم بوده است.در پایان نمایش با خالی شدن صحنه از مهمان ها،شعله(زن مدرن) به عنوان کاراکتر محوری نمایش برای تسکین دردهایش به آغوش گرم لیلا(زن سنتی) پناه می برد تا بر شکست مدرنیزم در قبال سنت،مهر تائید زده شود.نمایش با جمله «...وقتی زن ها شروع میکنن به ناز خریدن و ناز کشیدن،تعادل دنیا بهم میخوره» تمام می شود؛جمله ای که تا مدت ها ذهن مخاطب را به چالش می کشد درست مثل خود نمایش که خاطره اش در یاد می ماند و نمی توان براحتی فراموشش کرد/.

 شهرام خرازی ها - عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران




نظرات کاربران