یادداشت نصرالله قادری درخصوص انتخاب دبیر سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر
یگانهای برای همیشه
نصرالله قادری- مدیر و مدبر و متعهد است. وفاداری ذاتی به نظام دارد. مورد وثوق بزرگان است. همیشه برگزیده میشود. نویسنده، کارگردان، بازیگر، نظریهپرداز، استاد، مدیر و اندیشمند و فرهیخته است. با هوشمندی منحصربهفردی پلههای ترقی را طی کرده است. بازیگری تواناست. شطرنج بازی است که مانندهی قهرمانان میداند چه وقت، چه مهرهای را باید حرکت داد. حتی اگر گرفتار «قلعه» شود و دو «کیش» داشته باشد، رقیب را «مات» میکند. جاذبه خارقالعادهای دارد. و آنک در گذر از «میانسالی» به «پختگی» است. این مرد یگانه نازنین کسی نیست جز استاد دکتر فرهاد مهندسپور.از منظر من یکی از هوشمندانهترین و بهترین گزینههای موجود برای دبیری جشنواره بینالمللی فجر است.
به نام خداوند قلم، زیبایی و عشق
«عرصه سخن، بس تنگ است!
عرصهی معنی فراخ است!
از سخن، پیشتر آ! تا فراخی بینی و عرصهبینی!» (شمس تبریزی)
من زیاده از ربع قرن است که مردی را میشناسم که «یگانه» است. «دموی / sanguine» مزاج است. از ساحت تیپشناسی «ویلیام شلدون / w.sheldon»، تیپ «وسیروتونیا / viscerotnia»ی است. عقل معاش دارد. مدیر و مدبر و متعهد است. وفاداری ذاتی به نظام دارد. مورد وثوق بزرگان است. همیشه برگزیده میشود. نویسنده، کارگردان، بازیگر، نظریهپرداز، استاد، مدیر و اندیشمند و فرهیخته است. با هوشمندی منحصربهفردی پلههای ترقی را طی کرده است. بازیگری تواناست. شطرنج بازی است که مانندهی قهرمانان میداند چه وقت، چه مهرهای را باید حرکت داد. حتی اگر گرفتار «قلعه» شود و دو «کیش» داشته باشد، رقیب را «مات» میکند. جاذبه خارقالعادهای دارد. و آنک در گذر از «میانسالی» به «پختگی» است. این مرد یگانه نازنین کسی نیست جز استاد دکتر فرهاد مهندسپور.
از منظر من یکی از هوشمندانهترین و بهترین گزینههای موجود برای دبیری جشنواره بینالمللی فجر است. «بیشک رویکرد و برنامههای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بهعنوان بزرگترین رویداد تئاتری کشور، در جهتگیری جریان عمومی تئاتر بسیار اثرگذار است». استاد مهندسپور نظریهپردازی است که نقش بسیار پررنگی در وضعیت فعلی تئاتر ما دارد. من به جرأت میگویم: «وضعیت قعلی تئاتر ما متأثر از «دکترین» ایشان است». همچنان که در حکم ایشان آمده: «با سوابق ارزشمند جنابعالی در حوزههای حرفهای و آموزشی و همچنین تجربیات گرانقدرتان در مدیریتهای اجرایی و تخصصی تئاتر» که اشارتی بهجا و به دور از تملقهای روزگار است و من یکی از گواهانی هستم که شهادت میدهم، استاد از «سابقون» است. ریشه در تئاتر دارد. متعهد و متخصص است. هنوز تصویر جوانیاش را در دانشکده هنرهای زیبا به روشنی در ذهن دارم، که با شهامت از انقلاب و اعتقاداتش دفاع میکرد. از همینجا بود که جناب مهندس مهدی چمران رئییس شورای شهر تهران ایشان را شناخت. دکتر مهندسپور سالهای متمادی معاون هنری جناب مهندس چمران در حوزه دفاع مقدس بوده است. در یک فضای نظامی و در آن سالها کار هنری کردن نیازمند هوشمندی خاصی است که فقط در آدمی چون مهندسپور بود.
من در آن اتمسفر نفس کشیدهام. و میدانم که حتی یک روز هم نمیتوانم دوام بیاورم. استاد مهندسپور جزء گروه ارزشیابی و نظارت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بوده است و اصلاً همانجا بود که نمایشنامه «به خورشید سپارید» را کارگردانی کرد. از معاونت جناب مهندس چمران تا معاونت جناب دکتر نشان و ریاست شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی تا دبیری جشنواره در آن سالها و از قضا همین جشنواره فجر، تا مدرسی و مدیری معتبرترین دانشگاه هنری و استمرار و مقاومت در این راه، نیازمند دانش مدیریت و سازگاری با محیط و تأیید نهادهای ذیربط و... امری سهل و آسان نیست.
من هم روزگاری در آکادمی معلم بودم، در دوره عدالت، آن وقت که هاله نور میدرخشید؛ تسویه شدم. اما او دوام آورد. قدرت جاذبه و سازگاری و هوشمندی منحصربهفردی دارد. اصلاً اهل تظاهر نیست. یکی از معتمدترین و مورد وثوقترین مهرههای نظام است. سابقه درخشانش مؤید این امر، پستها و مناصبی که داشته است مُهر تأییدی بر این مدعاست. اما هرگز به آن تظاهر نمیکند. فروتنی خصلت ذاتی اوست. همیشه دوست دارد در سایه باشد. از این ساحت شبیه مرحوم سعید کشنفلاح است. از قضا سالها در حوزه هنری همکار او بوده است. از ساحت مدیریت شبیه دکتر مجید سرسنگی است. از قضا همدانشکده بودهاند و دکتر مهندسپور البته از سال بالاییها بود. از ساحت خاکشیرمزاجی شبیه دکتر اردشیر صالحپور است. از قضا هماستانی هستند. از ساحت تألیف قلوب شبیه دکتر رحمت امینی است. از قضا هر دو ریاست شورای نظارت را به عهده داشتهاند. و همه این عزیزان تجربه دبیری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را عهدهدار بودهاند.
استاد دکتر فرهاد مهندسپور یگانه است. یگانهای برای همیشه. مردی که روزگاری معاون مهندس چمران بود، دورهای معاون دکتر نشان بود، در حوزه هنری و دانشگاه کار کرده و عهدهدار مدیریت بوده است. از سویی دیگر همدل و همراه هنرمندان سرشناسی چون استاد محمد چرمشیر، استاد محمد رحمانیان، استاد دکتر حمید امجد، استاد آتیلا پسیانی، استاد دکتر قطبالدین صادقی و از جوانترها آقایان اصغر دشتی، رضا حداد، نوری، فارس باقری و... است.
اصلاً ایده «گروه ده» از اوست. جایزه بهترین فیلم مستند جنگی و جایزه برگزیده ربع قرن تلاش برای شکلگیری ادبیات نمایشی دفاع مقدس از کمترین افتخارات اوست. زاویه دید او به کائنات مدور است. این زاویه دید در منش و کردارش هم آشکار است. ردپای آن را میتوان در فراخنای این سرزمین از «بوشهر» تا «زاهدان» تا «شهسوار» دید. زبانی گیرا و مهربان دارد. تلخترین حرفهایش را شیرین ارائه میدهد تا کسی رنجیده نشود.منتقدی تیزبین و هوشمند است. هنوز نقدی را که بر اجرای «افرا»ی استاد بیضایی نوشته است را خط به خط در خاطرم دارم. همو بود که با شهامت وقتی «کیهان» به استاد حمله کرد، در «شرق» به دفاع از استاد پرداخت.
جستوجوگری از خصلتهای بارز اوست. این امر در دایره تئاتر، اندیشهورزی و حتی کردار او آشکار است.
در همان جشنواره بیست و سوم که دبیریاش به عهده ایشان بود، در مهرهچینی چنان استادانه و جستوجوگرانه عمل کرد، که تنها از عهده آدمی چون او برمیآمد. یافتن جناب دکتر طباطبایی، که سالها به فراموشی سپرده شده بود و بعد از جناب مهندسپور هم فراموش شد، از خصلت روحیه جستوجوگر او بود که باز پا به میدان گذاشت. چینش دقیق مهرهها در جشنواره، عمل دقیق بر بنیان دکترین ارائه شده، صبوری، مداومت فقط از یک روحیه جستوجوگر برمیآید. من کمتر کسی را در حوزه تئاتر میشناسم که مانند ایشان «دکترین» ارائه کرده باشد. به سخنرانیهای ایشان عنایت کنیم. شاید تندترین انتقادها را به جمعیت تئاتر داشته باشد. اما آنقدر شیوا آن را ارائه میدهد که جمعیت با رویی گشاده آن را میپذیرند.
اصلاً دافعه ندارد. ماننده آینه است. آینهای که هر که در او نگرد به جای خویش او را میبیند و جذب میشود. معاد باور است و به «روز رستاخیز» ایمان دارد و میداند که مورد «داوری ایندرا» قرار میگیرد. کمکار و گزیدهکار است. با اینکه هر محفل و مجمع دولتی و ملی و عمومی از ارشاد گرفته تا خانه هنرمندان تا... برای همفکری او را دعوت میکنند و از اولین انتخابهای همه جاست، گزیده برمیگیزند. در امر تدریس هم چنین است.
من هرگز از حلقه یارانش نبودهام. اما هرگز هم از او دور نبوهام. هرگز سعادت یاری نکرده که همکار نزدیکش باشم مثلاً آنگونه که استاد چرمشیر در دفاعمقدس بودند، یا فارس باقری در جشنوارههای متعدد. اما با این همه با هم نمایشنامه مشترک نوشتهایم، همانطور که یک روزگاری با جناب چرمشیر کار مشترکی مینوشتیم. همیشه دوست داشتهام از او بیاموزم. و بسیار آموختهام. اما چون استعداد سازگاری با همه را ندارم و بر سر دیدگاهم هم پافشاری میکنم، امر سازگاری را نیاموختم.
استاد دکتر فرهاد مهندسپور، که از سرزمین خوزستان برآمد و برکشیده شد تا بر صحنه تئاتر ایرانزمین بدرخشد. استادی که دانشجویان اور ا میپرستند. و دایره دوستانش بسیار گسترده است و مورد وثوق همه و نظام است.
در این هنگامه به ناخدایی کشتی جشنواره فجر برگزیده میشود تا در عرصههای جهانی تئاتر ایران را به ساحل امن برساند، از منظر صاحب این قلم که به اقرار دوست و دشمن دقیقترین تصویر استاد را میشناسم، بهترین و هوشمندانهترین گزینه برای تصدی این امر بود. او به نیکی میتواند راه جناب استاد دکتر سعید اسدی را تداوم دهد. من خوب میدانم که به جهت فروتنی ذاتیاش دوست ندارد، تمامت آنچه را که درباره او میدانم، بازنمایی کنم. از این جهت و به حرمت دوستی دیرین، به این اندک بسنده میکنم. من با ادب و فروتنی بسیار سرپا میایستم و این انتخاب میمون و مبارک را به ایشان و جامعه تئاتری ایران تبریک و تهنیت عرض میکنم. باشد که این عزیز تا دیر بدرخشد. استاد دکتر فرهاد مهندسپور «یگانهای برای همیشه» تئاتر ماست. قدر و قیمتش را بدانیم.
والسلام