در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «اتاق» به کارگردانی فاطمه علی حسینی

کمدی تهدید

وحید عمرانی - نمایش «اتاق» فاطمه علی حسینی به دو دلیل نمی تواند ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار کند و پسند اکثریت تماشاگران خاص و عام را به دست آورد. اول انتخاب متن نامناسب به ضرورت شرایط اجتماعی و هنری حاضر است و دوم تحلیل ناکافی و ناتوانی در عینی کردن منویات همین نمایشنامه. عدم تناسب برخی از مقوله ها در این نمایش با آنچه که می باید باشد موجب ایجاد خلأهایی در کلیت اجرا گردیده است.

نمایش «اتاق»

نویسنده: هارولد پینتر

کارگردان: فاطمه علی حسینی

بازیگران: مرتضی اسماعیل کاشی، رویا میرعلمی، رحیم نوروزی، الهه شه پرست، فرشید ترابی

مکان اجرا: تئاتر شهر، سالن قشقایی

 

هر تئاتری که بر صحنه می رود اصولاً می باید پاسخگوی نیازی در جامعه باشد. حال این نیاز می تواند مقطعی باشد و یا مربوط به گذشته مانند یادآوری تاریخ اما به هر حال از لحاظی باید با زمان حاضر پیوند بخورد و حرفی را ارائه کند که راهگشا باشد یا لااقل ذهنی را به حرکت و اندیشیدن وادارد. انتخاب متن خوب و درست برای اجرا خود به تنهایی می تواند نیمی از کار را برای یک کارگردان به پیش برده باشد. این مقدمه را برای ضرورت به اجرا بردن نمایشنامۀ «اتاق» هارولد پینتر در شرایط حاضر مطرح نمودم تا بر مبحث لزوم یا عدم لزوم اجرای آن بابی گشوده شده باشد. متن «اتاق» اولین نمایشنامه از بیست و نه نمایشنامه ای است که هارولد پینتر؛ نویسندۀ نامدار انگلیسی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات به نگارش درآورده است. پینتر مفهومی را با عنوان «کمدی تهدید» در جهان نمایش مطرح نمود که این ماهیت در همین نمایشنامۀ اتاق، هستی خود را آغاز می کند اما کمی به صورت اولیه و هنوز تکامل نایافته از لحاظ برخی عناصر کیفی در همین مفهوم کمدی تهدید، هر چند از نظر اجزا، ساختار و مطرح کردن یک ایدۀ معنایی جدید یک درام کامل به شمار می رود.

سه نمایشنامۀ اول پینتر به ترتیب (اتاق، جشن تولد، مستخدم ماشینی) هستند که به عنوان کمدی های تهدید شناخته می شوند.  او نمایشنامۀ اتاق را در سال 1957 به درخواست یکی از دوستانش نوشت و در ژوئن سال 1960 نیز این متن برای نخستین بار در کلوپ نمایشی هامپستید بر صحنه رفته و اجرا شد. این در حالی بود که در آن زمان پینتر هنرپیشه ای معمولی و هنوز نسبتاً گمنام در یکی از گروه های کوچک تئاتر انگلستان بیش نبود. کمدی تهدید اندک اندک در نمایشنامه های دیگر پینتر نظیر مستخدم ماشینی و جشن تولد به جایگاه اصلی و تکاملی خود دست پیدا می کند. استیون اچ گیل می نویسد: «سه متن اول پینتر اساساً در ارتباط با نمایش تهدید شخص در دنیا هستند و طرح ویرانی آدمی را زیر فشار تهدید می کشند. مشکلاتی که در روابط میان افراد و در درک واقعیت وجود دارد، در مقابل شخصیت های این سه نمایشنامۀ نخست قرار می گیرد. در عین حال، آنها با تهدید فیزیکی حاکمی که منشأ نامعلومی دارد نیز روبرو هستند.» (اچ گیل، 1390: 124) چیستی این تهدید و اینکه در واقع چه ماهیتی دارد و نشان دادن چهرۀ واقعی آن برای پینتر هیچ اهمیتی ندارد، تنها چیزی که به آن می پردازد و سعی بر بارز نمودنش دارد، بودن محض این تهدید و آثاریست که بر انسان ها می گذارد. برای مثال در نمایشنامۀ اتاق هیچ وقت به علت واقعی تهدید و این که از جانب چه کس یا چه چیزی است اشاره ای نمی شود و یا در نمایشنامۀ مستخدم ماشینی، نیرویی که آن دو آدمکش اجیر شده را تهدید می کند نه مشخص می شود که چیست و نه اینکه حتی ردی از هویتش به دست مخاطب داده می شود. در متن جشن تولد هم منشأ تهدید ناپیداست و به چیز دندان گیری بر نمی خوریم، گرچه تا حدودی اشاره ای محو به موجودیت جامعه با عنوان سرچشمه ای از تهدید می کند.

پینتر در نمایشنامۀ اتاق آنچنان به دنبال مطرح کردن داستان منظم و معمول نیست بلکه تنها چیزی که برایش اهمیت دارد برهنه کردن مفهوم تهدید و نشان دادن و برجسته کردن آن است. او می خواهد آسیب پذیر بودن انسان را در مقابل تهدید نشان دهد و کمدی در این مبحث، معنای معمول خود را نمی تواند داشته باشد. تزلزل و عدم تثبیت روابط در جای جای متن موج می زند. از زبانی رئالیستی بهره برده شده اما این زبان در بستر کمرنگی از نوعی طنز ارائه می شود.

نمایش «اتاق» خانم علی حسینی به دو دلیل نمی تواند ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار کند و پسند اکثریت تماشاگران خاص و عام را به دست آورد. اول انتخاب متن نامناسب به ضرورت شرایط اجتماعی و هنری حاضر است و دوم تحلیل ناکافی و ناتوانی در عینی کردن منویات همین نمایشنامه. عدم تناسب برخی از مقوله ها در این نمایش با آنچه که می باید باشد موجب ایجاد خلأهایی در کلیت اجرا گردیده است. یکی از آنها مبحث بازیگری در این کار است. برای مثال بازی رویا میرعلمی در نقش خانم هاد در اغلب زمان های اجرا از فضا و مکان مربوط فاصله می یابد و بدون لزوم، رنگ عناصری از فضاهای ایرانی را به خود می گیرد. معنای «کمدی تهدید» حتی لزوماً خنده گرفتن از تماشاگر نیست. این جنس از لبخند حتی می تواند بیشتر در ذهن تماشاگر نقش بندد تا بر لبانش. و درک کافی از این مفهوم در تحلیل نقش ها و نوع و هیئت بازی ها به خصوص نقش خانم هاد به درستی صورت و انجام نیافته است. شاید تنها بازیگری در این کار که تا حدودی توانسته به جنس صحیح بازی در این نوع نمایش دست یابد و بیش از سایرین به آنچه می باید باشد نزدیک شود رحیم نوروزی است.

اگر از منظر نشانه شناسی و علائم نمادین به لنز رنگی یکسانی که برای تمام بازیگران در نظر گرفته شده بنگریم متوجه می شویم که چنین ضرورتی برای این کار وجود ندارد چون ایجاد هماهنگی در همگی در عنصری هر چند جزئی، موجبات قرار گرفتن کاراکترها در یک دستۀ مشخص را فراهم می کند که در این نمایش با توجه به دو دستگی تهدید کننده ها و تهدید شونده ها این طراحی با اشکال روبرو می شود.

ناگفته هویداست که موسیقی، افکت و جلوه های صوتی تا چه حد می توانند در ایجاد و شکل دهی فضای تهدید و ترس و اضطراب مؤثر عمل کنند، لیکن در این اجرا چیز قابل ملاحظه ای در این قسمت نیز مشاهده نمی شود و انتظار می رفت که طراحی صوتی و انتخاب موسیقی بسیار ویژه تر و تأثیرگذارتری به منظور خلق فضای مورد نظر صورت گیرد.

و اما از موارد مثبت و دارای قوت این اجرا می توان به طراحی دکور و صحنۀ آن اشاره کرد. طراح توانسته است مفهوم تهدید را در طراحی صحنه به مخاطب منتقل نماید. در اشکال هندسی تشکیل دهندۀ طرح دکور بیشترین و غالب ترین شکلی که به کار رفته است شکل مثلث است. مثلث به دلیل گوشه های تیز و هیئت ظاهری، قابلیت این را دارد که باری معنایی از تهدید و هشدار را در خود بگنجاند، چنانکه اگر دقت کرده باشید تمامی نشانه ها و تابلوهای هشدار دهنده و اخطاری راهنمایی و رانندگی در سراسر جهان (تابلوهای خطر، ریزش سنگ، شانۀ خطرناک، پیچ خطرناک، عبور حیوانات از جاده و ...) به شکل مثلث طراحی شده اند. انتخاب رنگ دکور نیز بر همین مبنا صورت گرفته که از رنگ قرمز استفاده گردیده است. رنگ قرمز نیز هم از علائم هشدار دهنده در طبیعت به شمار رفته، نشانۀ خطر است و هم اینکه رنگ خون است و ناگفته پیداست که قادر به انتقال چه مفاهیمی در این معنا می تواند باشد. کوچکی و دنجی اتاق طراحی شده همانطور که می تواند محیط سلول وار و اسیر کننده را القا کند به منزلۀ یک دام تنگ نیز می تواند جلوه گر شود که می تواند شخصیت تهدید شونده را در خود گرفتار کرده و مفاهیمی از این دست را به تماشاگر منتقل سازد.

 

 منبع:

جشن تولد (بخش دوم، تحلیل نمایشنامه)، هارولد پینتر، ترجمۀ شعله آذر، تهران، چ 3، 1390.

 

وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)




نظرات کاربران