در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «ترانه ای برای تو » نوشته و کار امین ابراهیمی

هجاهای خونین

وحید عمرانی - بومی نویسی در کار نمایش یک نقطۀ قوت و ستوده شده توسط اغلب بزرگان این هنر در سطح جهانی است. آنکه بومی می نویسد و اجرا می کند بر آنچه از قلمش می تراود و بر صحنه به آن جان می بخشد تسلط دارد؛ زیرا در همان محیط به دنیا آمده، رشد یافته، به ثمر نشسته و با زیر و بم اقلیم و مردمانش به یگانگی رسیده است. بنابراین حرفی که می زند پشتوانه ای از جنس تاریخ، فرهنگ و دانش مردمانی خاص دارد که همین نکته موجب متفاوت بودن و به چشم آمدن آن حتی در سطوح بین المللی خواهد شد. نویسنده و کارگردان نمایش "ترانه ای برای تو" به این نکتۀ مهم پی برده و آن را برای به ثمر نشاندن کار خود، چراغ راه قرار داده است.

«ترانه ای برای تو»

نویسنده و کارگردان: امین ابراهیمی
بازیگران: امین ابراهیمی، محمد جابری، مهدی سلطانی، امیرحسین مانی، امیرحسین بصیری، میدیا برنجی، سمانه آقا زمانی
مکان اجرا: تئاتر شهر، سالن سایه
 
از نکات مهم در کار نمایش یکی این است که نویسنده و کارگردان به سراغ سوژه و محیطی بروند که برای آنها آشنا و مأنوس است، به عبارتی محیط و آدم هایش را بلد باشد. در دهۀ اخیر شاهدیم که برخی از نویسندگان و کارگردانان برای مکان نمایشنامۀ خود شهرهای اروپا، آمریکا و اصولاً بیگانه ای را انتخاب می کنند که نه تنها شناخت کافی و لازمی به فرهنگ و مناسبات آن کشورها ندارند، بلکه دست کم حتی یک بار رنگ این شهرها را نیز ندیده و سفری به آنها نداشته اند تا به طور ضمنی آشنایی کلی و مختصری از وضعیت آنها حاصل کنند. این افراد گمان می برند که بلغور کردن چند نام خارجی که شخصیت های نمایشنامه شان را تشکیل می دهند به همراه برخی اطوارهای فرنگی و سانتی مانتالیسمی موجب می شود تا هوش از سر تماشاگر بپرد و دیگر نتواند متوجه توخالی بودن و بی هویتی متنشان گردد که البته تجربۀ این قبیل اجراها تا کنون خلاف این را ثابت کرده است. نتیجۀ چنین نوشتن و اجرا کردنی هم اکنون جزو یکی از آسیب های تئاتر ما به شمار می رود؛ زیرا محصولش چیزی جز اجرایی بی جان و تصنعی که توانایی به باور رساندن تماشاگر را ندارد نخواهد بود.
بومی نویسی در کار نمایش یک نقطۀ قوت و ستوده شده توسط اغلب بزرگان این هنر در سطح جهانی است. آنکه بومی می نویسد و اجرا می کند بر آنچه از قلمش می تراود و بر صحنه به آن جان می بخشد تسلط دارد؛ زیرا در همان محیط به دنیا آمده، رشد یافته، به ثمر نشسته و با زیر و بم اقلیم و مردمانش به یگانگی رسیده است. بنابراین حرفی که می زند پشتوانه ای از جنس تاریخ، فرهنگ و دانش مردمانی خاص دارد که همین نکته موجب متفاوت بودن و به چشم آمدن آن حتی در سطوح بین المللی خواهد شد. نویسنده و کارگردان این نمایش به این نکتۀ مهم پی برده و آن را برای به ثمر نشاندن کار خود، چراغ راه قرار داده است.
جنگ یکی از منحوس ترین و شوم ترین پدیده ها و عوارض جوامع بشری است که همواره در طول تاریخ بستر فجایع گوناگون بوده است. این پدیده از چنان اهمیت غیر قابل انکاری برخوردار است که عوارض مادی و معنوی آن تا سال ها بعد نیز به سادگی از نواحی مبتلا به آن پاک نخواهد شد و همیشه نیز هنرمندان هر جامعه ای که طبیعتاً از حساسیت های بالاتری نسبت به مردم عادی برخوردارند، نسبت به جنگ واکنش های بیشتر و ویژه تری را ارائه داده اند. از نقاشی، مجسمه سازی و شعر گرفته تا رمان و تئاتر و سینما همواره تحت تأثیر سایۀ سنگین جنگ بوده و از دیرباز آثاری متعدد در قالب های گوناگون این هنرها به منصۀ ظهور رسیده است. در این بین تئاتر به عنوان تنها هنر زنده و از تأثیرگذارترین آنها بسیار می تواند بستری مناسب برای نشان دادن و بیرونی کردن سیاهی ها و ادبارهای جنگ و پیامدهای شوم آن باشد. برای نمایش «ترانه ای برای تو» نیز همین زمینۀ فراگیرِ جنگ انتخاب شده و هر آنچه هست در دل همین فضا اتفاق می افتد، ضمن اینکه کشور ما در یکی از استراتژیک ترین موقعیت های جغرافیایی جهان (خاور میانه) قرار گرفته و همواره سایۀ مرگبار جنگ را بر سر خود احساس کرده و بارها نیز به آن دچار شده است. در سال های اخیر پدیدۀ تروریسم نیز از سوی افراطی هایی نظیر طالبان و داعش به این آشوب ها دامن زده و نشانه ها و اشاره هایی را هم در رابطه با آن ها در این نمایش شاهد هستیم.
طراحی صحنه یکی از برجسته ترین اجزای این نمایش را به خود اختصاص داده است. بسندگی و کاربردی بودن، دو ویژگی و حُسن این طراحی است، ضمن اینکه طراحی نور نیز با صحنه به یک آمیختگی ملموس رسانیده شده است که هر دو در جهت اهداف کلی اجرا موفق عمل می کنند. استفاده از آکساسواری نظیر آکواریوم و بهره گیری از طراحی خلاقانۀ لباس در صحنۀ سقوط ماهی ها موجبات بهره گیری از اصل غافل گیری را فراهم آورده و صحنۀ بدیعی را رقم می زنند. کارگردان بر خلق جذابیت های بصری تأکید داشته و تمهیداتی را برای عملی کردن آن در تمامی طراحی ها انجام داده که در رسیدن به این هدف نیز نسبتاً موفق عمل کرده است. کاربردهای مینی مالیستی نورها، بازی سایه ها، رقص های مفهومی، ایجاد غافلگیری در صحنه های ماهی ها و کشف جمجمه همگی عواملی هستند که در این توفیق مؤثر عمل کرده اند.
دقایق ابتدایی نمایش با گویش کردی برگزار می شود. با اینکه نحوۀ بازی امین ابراهیمی و بیرونی کردن حس های هر یک از دیالوگ ها تا حدودی به فهم موقعیت و رساندن معنایی هر چند محو یاری می رسانند اما بهتر این می بود تا در این صحنه از تمهیدی همچون انداختن تصویر نوشتاری ترجمه با ویدیو پرژکتور بر گوشه ای از فضای اجرایی استفاده به عمل می آمد. به هر حال این اجرا دارد در تهران بر صحنه می رود و نه در منطقۀ بومی مربوطه و اکثریت جمعیت پایتخت از فهم گویش کردی عاجزند، بعد از لهجۀ فارسی پایتخت نیز گویش ترکی به واسطۀ شمار بالای مهاجران آذری پرکاربردترین زبان مردمان این شهر است، بنابراین این نیاز در این بخش احساس می شود. وجود دلیل کافی برای تغییر زبان به ناگاه از گویش کردی به فارسی روان نیز در اینجا می تواند محل بحث باشد.
از اشکالاتی که در متن به نظر می رسد می توان به دو مورد اشاره کرد. اول برخی پراکندگی های موضوعی و عارضی است که کمی بازگشت به انسجام و وحدت اولیه را مشکل می کند و دوم نبود پاساژ حسی کافی مابین تبدیل کمدی به تراژدی است که قدری در این تبدیل ها تعجیل به عمل آمده و نیاز به پرداخت و زمینه سازی بیشتری در این موارد احساس می شود. از ضعف های دیگر این نمایش بخش مربوط به کار بازیگران فرم است. در صحنه های مختلف از قبیل کشته شدن ها، حرکات فرم، رقص با موزیک های غربی و ... تراش خوردگی و مهارت کافی در بین سه بازیگر فرم دیده نمی شود و با توجه به اینکه هیچ دیالوگی نیز ندارند لازم است تا از بیان بدن و توانایی حرکتی و انعطافی بسیار بیشتری برای به نتیجه رساندن کارشان برخوردار باشند که چنین نیست. در این بخش نقش آفرینانِ سایه ها از کیفیت بهتر و عملکرد مؤثرتری برخوردار هستند و با اینکه بر صحنه حضور ندارند پیام مورد نظر را با حرکات تربیت شدۀ خود در قالب تشکیل سایه ها به حد کفایت منتقل می کنند.
نویسنده و کارگردان، خود نقش تنها عضو ناطق نمایش را بر عهده گرفته و بار اصلی بازیگری را بر دوش می کشد. طرف صحبت او شخصیت هایی خارج از صحنه، سرباز آمریکایی، خدا و غیره اند و قِسمی از تک گویی را به کار می برد که مرز مشخصی مابین مونولوگ، سولی لوگ و اساید برای آن نمی توان تعیین کرد. بازی او از لحاظ تسلط بر دو گویش، واکنش های بدون ما به ازا بر صحنه، بیرونی کردن حس های درونی، قدرت بیان و ریتم بدن نسبتاً قابل قبول است و با توجه به نقش محوری و متکلم وحده بودن، جز این نیز نمی باید باشد.
بر صحنه رفتن نمایش های متعدد با تم جنگ در این دوران با توجه به اوضاع منطقه و سیاست های جهانی طبیعی به نظر می رسد چنانکه تئاتر، هنری است که آیینۀ طبیعت و جامعۀ خویش است. واکنش در برابر هر آنچه هست یا بیم وقوعش می رود از رسالت های تئاتر است. هنری که برای زنده بودن و دوام مؤثر یافتن باید همانند سایر هنرها نظیر ادبیات، حرف زمانۀ خود را بزند و زبان مردم خود باشد.
 
منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)




نظرات کاربران