در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «راهبان معبد وانگ» به کارگردانی احمد سلیمانی

نمایشی خلاقانه و اندیشیده شده‌

صمد چینی فروشان- نمایش «راهبان معبد وانگ» نوشته محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی یک کمدیِ بی کلام ِ ساده اما تفکر برانگیز و واکنشی هنرمندانه درقبال بحران‌های انسانی جهان معاصر است. "راهبان معبد وانگ"، در عین سادگی ساختار اجرایی خود، محصول فهم و درک ضرورت وجودی آن جنبه‌ی فراموش شده‌ای از تئاتر در ایران معاصر( فراهم کردن شرایط گفت و گو و تعامل فکری و فلسفی میان صحنه و مخاطب) است که فقدان آن، به بهانه‌ی "نوگرایی" و "معاصریت"، بخش قابل توجه‌ای از تئاتر امروز ما را، به رسانه‌ای یکسویه، بی خاصیت و عوام فریب تبدیل کرده است.

نمایش «راهبان معبد وانگ» نوشته محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی یک کمدیِ  بی کلام ِ ساده اما تفکر برانگیز و واکنشی هنرمندانه درقبال بحران‌های انسانی جهان معاصر است. "راهبان معبد وانگ"، در عین سادگی ساختار اجرایی خود، محصول فهم  و درک ضرورت وجودی آن جنبه‌ی فراموش شده‌ای از تئاتر در ایران معاصر( فراهم کردن شرایط گفت و گو و تعامل فکری و فلسفی میان صحنه و مخاطب) است که فقدان آن، به بهانه‌ی  "نوگرایی" و "معاصریت"، بخش قابل توجه‌ای از تئاتر امروز ما را،  به رسانه‌ای یکسویه، بی خاصیت و عوام فریب تبدیل کرده است.

"راهبان معبد وانگ" ، روایت‌گر داستان هزل آمیز زندگی آموزشی چند راهب جوان در یک معبد بودایی برای دست یابی به سعادت قدسی و اخرویِ وعده داده شده است. آن‌ها قرار است، مطابق آموزه‌های از پیش مقرر شده و با هدایت استاد اعظم خود، از طریق تحمل مصائب بسیار، به درجات رهبانیت دست یابند. اما، در واقعیت، نا همخوانی اصول و قواعد رفتاری غیر منعطف و واقعیت ستیز حاکم بر معبد- به مثابه‌ی یک جامعه‌ی دینی خشک و بسته- و بی تاثیری آموزه‌های آن در فرآیندهای حیات واقعی و نیازهای طبیعی و غریزی راهبان جوان، سبب ساز بروز مجموعه رفتارهای طنزآمیز و کنش‌های رقابت‌آمیز ناگزیری میان راهبان جوان می‌شود که  پنهان از چشم استاد اعظم، جریان می‌یابند. بعلاوه، شخص روحانی اعظم نیز خود، در برگزاری آئین‌های مختلف معبد، دور از چشم راهبان جوان و به نیت استوارسازی ستون‌های ایمان و اعتقاد آن‌ها، به ترفندهای زیرکانه‌ای متوسل می‌شود که در کنار و به موازات  کنش‌های طنزآمیز راهبان جوان، بنیان‌های کمیک و کنایی نمایش را پی ریزی می‌کنند. دوگانگی حاکم برآموزه‌های مرشد "معبد وانگ !" و نیازهای طبیعی و انسانی راهبان جوان ساکن در آن، عامل اصلی و پیش برنده ی کنش‌های کمیک  و رویدادهای کنایی  پاره‌ی  نخست نمایش است که  در پاره‌ی دوم  و با ورود یک زن در جامه‌ی مردانه، به اوج گاه مطلوب و روشن‌گر خود دست می یابد.

یکی ازگویا ترین، کنایی‌ترین و هوشمندانه ترین ترفندهای طراحی شده توسط رضا کوهستانی به عنوان نویسنده‌ی نمایشنامه‌ی "راهبان معبد وانگ" برای "استاد اعظم" که احمد سلیمانی، در کسوت کارگردان نمایش، به زیبایی آن را به تصویر می‌کشد، تردستی چشم نواز او برای به احتزاز درآوردن پرچم سیاه "معبد وانگ" است که در گوشه‌ی چپ پیش صحنه اتفاق می‌افتد. در جریان اجرای این مناسک که  به منظور تحکیم پایه‌های اعتقادی و ایمانی مربدان جوان، برگزار می‌شود، استاد اعظم ، مخفیانه و به دور از چشم راهبان جوان، کلید مخفی نصب شده در زیر پایه‌ی پرچم را، به نشانه‌ی تایید مناسک ازسوی نیروهای فرا زمینی، روشن می‌کند. با به احتزاز درآمدن پرچم "مقدس" معبد، که گواه بر حقانیت استاد اعظم و تایید آموزه‌های اوست، راهبان جوان، چنان که گویی شاهد وقوع معجزه‌ای آسمانی بوده‌اند، دستخوش هیجانی وصف ناپذیر می‌شوند و به این ترتیب، کمدی "راهبان معبد وانگ"، قرارداد اجرایی بنیادین خود را در قالب  تقابل رفتاری و دوگانگی پنهان در پس کنش‌های  آیرونیک دو نیروی پیش برنده‌ی داستان، با مخاطب منعقد می‌کند. از دیگر ترفتدهای استاد اعظم در جلب اعتماد راهبان جوان نسبت به کارایی مناسک و آیین‌های "مقدس" معبد وانگ، روش شبه آیینی او در استفاده‌ی پنهان از عنصر"مکروه!" نمک، در جریان برگزاری مناسک ویژه‌ی تغذیه  و روش کمیک و خنده آور او در استفاده مخفیانه‌ی از نمکدان در جریان این مناسک است. 

وجه غالب آموزه‌های مرشد پیر، مراقبه‌ی اخلاقی و تزکیه‌ی نفس از همه‌ی  نیازها طبیعی انسانی و تاکید بر بی‌نیازی مطلق از همه‌ی مظاهر جهان مادی،  به‌ویژه بی‌نیازی از زن به عنوان مظهر فساد و تباهی است که با نصب تابلوی نمادین "ورود زنان ممنوع" بر سر در معبد نیز بر آن مهر تاکید گذاشته است. مرشد معبد وانگ، برای تحقق آموزه‌های سخت‌گیرانه خود، راه‌کارهای واضحی  نیز  در دستور کار دارد. او نه تنها میزان خوراک و تغذیه‌ی راهبان جوان که حتی، شخصی‌ترین دقایق زندگی آنان و خصوصی‌ترین مظاهر آن را نیز تحت نظارت دقیق خود دارد، تاحدی که، اولین آیین روزانه‌ی معبد وانگ، کنترل میزان ادرار راهبان جوان است تا مبادا بیش از خوراک مقرر شده برای آن‌ها نوشیده یا خورده باشند؛ روندی که راهبان جوان را ، به قصد گریز از تنبیه و شماتت مرشد بزرگ، به اندیشیدن به انواع گریز راه‌ها و حیله‌های ممکن، تا سرحد گسترش تزویر و دو رویی و ریا و دروغ  میان آنان و میان یکایک راهبان  با مرشد بزرگ پیش می‌راند.

اشارات کنایی نمایش به ناکارآمدی و بدویت یک چنان آموزه‌هایی، با توجه به تجربه‌ها و شنیده‌های مخاطب از فجایع روزگار خویش که همگی به بهانه و تحت لوای مبارزه با نشانه‌های فساد و تباهی صورت می‌گیرند، در کنارِ بازی‌ها و فضا‌سازی های هزل‌آمیز و کنش های کمیک کنترل شده ی بازیگران نمایش، زمینه‌ساز برقراری چنان ارتباط عمیق عقلانی- انتقادی میان صحنه و تالار می‌شود که  بی هیچ نیازی به اشارات کلیشه ای مستقیم به واقعیت های جهان پیرامونی ، راه  را  بر بازاندیشی مخاطب  در تجربه‌های زیسته‌ی خویش و درک پیچیدگی های جهان پیرامون خود هموار می کند و به این ترتیب، معبد وانگ، به مکانی همه جهانی و همه زمانی تبدیل می شود.

اما اوجگاه نمایش را، ورود یک زن جوان، با بازی به راستی جذاب، دوست داشتنی و متفاوت ماشااله کوهستانی، و واکنش‌های غریزی و احساسی راهبان به این حضور شوق انگیز رقم می‌زند که وجه دیگری از تناقضات و ناکار آمدی‌های ذاتی یک چنان آموزه‌های بنیادگرایانه‌ی مرد سالارانه ی بدوی را برملا  می‌سازد. اما وجه دیگر این حضور نا به هنگام، انتقال آرامش و حس طراوت و تازگی به معبد است که به نوبه ی خود، زمینه ی برملاشدن تمامی نشانه‌های تقلب و فریب در ٱموزه ها و مدعیات راهب اعظم را فراهم می سازد. به این ترتیب، همان عنصر پلید ویرانگری که  ورودش به معبد وانگ، ممنوع شده و در آموزه های مرشد اعظم، مظهر فساد و تباهی روح انسان (مرد) معرفی می شده است، با ورود خود به معبد، به پرده در رازهای نهان معبد وانگ ،  پایان دهنده به فرآیندهای اوج گیرنده ی دورویی و تزویر و تلطیف کننده ی مناسبات خشن و غیر انسانی جاری در "معبد وانگ" و گذار  پیروان جوان "معبد وانگ " از ناخودآگاهی بدوی به خودآگاهی تبدیل می شود.

ایجاز و مینی مالیسم اعمال شده در طراحی لباس  و طراحی صحنه ی کاربردی نمایش راهبان معبد وانگ ( کار زیبا و قابل تحسین مهدی  نیک‌روش)، و توسعه ی این رویکرد در همه ی اجزای نمایش، از آهنگ سازی ( کار بابک نصیری خواه) و طراحی نور درخشان نمایش ( کارِ محمد رضا آزاد)  تا بازی‌های کمیک کنترل شده بازیگران در  نقش  راهبان جوان ( با  بازی های به دقت هدایت شده‌ی علی فرحناک ، مجید امیری، حمید لاجوردی، مهدی نیک روش )  از نمایشِ "راهبان معبد وانگ" نمایشی خاطره انگیز و فراموش نشدنی فراهم کرده است.  

سخن آخر: نمایش "راهبان معبد وانگ"، محصول ایده‌ی خلاقانه و اندیشیده شده‌ای است  که در ساختاری موجز و حساب شده و هوشمندانه به اجرا درآمده است. "راهبان معبد وانگ"، یک فانتزی بی کلام، لامکان و لازمان و یک کمدی هزل آمیز کنایی - انتقادی است که  با  زبانی بین المللی ، یعنی زبان بدن، حرکت، میمیک و جلوه‌های ساده و معنا دار بصری و با جهت گیری فکری روشن‌گرانه‌ای  طراحی و تولید شده است که قادر است در هر دو حوزه ی معنا شناسی و زیبایی شناسی، بدون توسل به هرگونه مظاهر عوام پسندانه‌ی مدرنیستی، با مخاطبانی از سراسر جهان، ارتباطی موثر ، بی حاشیه و سازنده برقرارکند.

 

صمد چینی فروشان- عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران

 




نظرات کاربران