در حال بارگذاری ...
...

یادداشتی بر نمایش شهر قصه

یک کمدی دغدغه مند

یادداشتی بر نمایش شهر قصه

یک کمدی دغدغه مند

نمایش شهر غصه یک اثر تامل برانگیز ،دغدغه مند و سزاوار تماشا می باشد

نمایش شهر غصه یک کمدی دغدغه مند

یادداشتی بر نمایش شهر غصه

محمد عزآبادی-نقد مهمان

نمایش شهر غصه به نویسندگی امیر علی نبویان و کارگردانی علی جاور این روزها در بافت تاریخی یزد و در خانه جوان به روی صحنه می رود اثری در ژانر کمدی ،که از ابزار خنده با ایجاد لحظات طنز برای بیان ایده ، محتوای و ایجاد اندیشه در بازخوانی یک معضل فراگیر استفاده می نماید

لبخندی که در لحظه ایجاد می شود اما در پس آن دنیایی از تفکر ،ترس وسئوال نهفته است !

که آیا سرانجام نوع بشر به کجا ختم خواهد شد.؟نمایش مضمونی روانشناسانه و اجتماعی در بستر فرهنگ دارد ومی توان گفت که تم آن هویت است هویتی در سیره معیشت ،که به صورت روایتی در گستره تاریخ وبا زبان هنر بیان می گردد.نمایش بحران هویت که امروزه یکی از معضلات اصلی بشریست را با شیوه ای شبیه آثار گروتسک اما تا حدی ایرانی شده به روایت می نشیند چنانکه ولفگانگ کایزر در کتاب (گروتسک در هنر و ادبیات ) می گوید،،گروتسک تجلی دنیای پریشان واز خود بیگانه روزگار ماست ،،و ما این را در نمایش شهر غصه شاهد هستیم

اثر سعی می کند با یک کاراتر شید تاریخی به سراغ شخصیت های بازی برود چنانچه شخصیت امیر کبیر را به عنوان نماد اصولگرایی به معنای پایبندی به ارزش ها در هیات شخصیت محوری معرفی می نماید اما با حضور شخصیت های دیگر داستان و ارزش محتوایی آنها که باعث همزاد پنداری و همراهی تماشاگر با آن ها می گردد بار شخصیت محوری از کاراکتر امیر کبیر سبک تر شده و تقسیم می گردد که این خود یکی از نشانه های ساختار مدرن و سعی در فاصله گذاری می باشد،همچنان که در اجرا نیز به کارگیری موسیقی های تلفیقی و ریتم های مختلف ، طراحی لباس و شکل گیری اتمسفر نمایش در جامعه امروزی با دغدغه هایی مانند هویت،معیشت و فرهنگ که امروزه گریبان گیر جوامع بشری هستند مبین این موضوع می باشد.هرچند شخصیت ها خصیصه های ماهوی و تعریف شده در تاریخ دارند و در محتوا نیز بحث بر پایه ماهیت و هویت ها است اما ستیز های نمایش بر اساس فضای ایجاد شده صوری و بیشتر از نوع فرد با فرد، فرد با اجتماع و فرد با خود می باشد. در مبحث تحلیل به ویژه تحلیل شخصیت ها ما هر چهار عنصر وجودی یعنی آب ،باد،خاک و آتش را مشاهده می کنیم حضور این عناصر در شکل گیری درام و اجرا مشهود است افراد بازی با اینکه خصوصیات کاراکتر را دارند اما نماینده دیدگاه و تفکری نیز هستند که به آن ها ارزش تیپیکال قابل تحلیل از نظر خصیصه های عناصر وجودی می دهد این در انتخاب مکان اجرا نیز دیده می شود و به عنصر خاک به عنوان بستر زایش ودر برگیرنده پدیده ها که در اینجا دستخوش تغییرات تحمیلی است وزن بیشتری می دهد.

انتخاب یک اجرای چند سویه وهمچنین تخت حوضی چه با هدف نزدیک شدن به یک نمایش آئینی سنتی برای ارئه به جشنواره ها و چه خلاقیت هنری برای اجرای عموم حکم لبه تیغ را برای اثر دارد چرا که انتخاب این شیوه شاید اقبال و همراهی بیشتر مخاطب را از لحاظ بصری ،انگیزشی و درگیرنمودن حس های بیشتر او ایجاد می کند و یک پرسپکتیو افزون تر همراه با عمق راهبردی بیشتر در تفکر و ارتباط تماشاگر ایجاد می کند، اما به همان اندازه ممکن است باعث سردرگمی و از دست رفتن لحظات و جملات مهم نمایش برای مخاطب می گردد

استفاده بی محابا از اشعار درهم تنیده ی خود سرائیده ،نو و کلاسیک،سرعت کنترل نشده در بیان و میزان سن هایی که به علت سبک اجرا بالاجبار پشت به عده ای از مخاطبان اجرا شده و باعث از دست رفتن دیالوگ های زیادی می شود همچنین نور نا کار آمد و نسبتا تخت که آن هم به اقتضای روش اجرا انتخاب شده از نقاط ضعف این نمایش است واین نظر را قوی تر می سازد که انتخاب مکان و به ویژه روش اجرا علی رغم اهدافی که کارگردان در ذهن خود دارد روش ایده آلی نیست همچنین در مورد متن نیز تا حدی شعار زدگی و پیچیده گویی در استفاده از زبان و اشعاراحساس می گردد ،هرچند شاید نویسنده سعی در نزدیک شدن به یک اثر پست مدرن در پاره متر هایی مانند تناقض در اتفاقات ،کنش های بیرونی و درونی شخصیت و استفاده از شخصیت های کلاسیک برای بیان موضوعات امروزی داشته است ولی این از نمایش پیش رو دریافت نمی شود

علی هذا نمایش شهر غصه یک اثر تامل برانگیز ،دغدغه مند و سزاوار تماشا می باشد امید است گروه اجرایی در اهداف پیش رو موفق و منصور باشند

محمد عزآبادی-نقد مهمان

هنرجوی کارگاه نقد تئاتر