دربارهی نمایش شام با دوستان
شام با دوستان؛ بازی در مرز واقعیت و اغراق

شام با دوستان نمایشی کاملاً دیالوگمحور است که داستان خود را از طریق گفتوگوهای طولانی و دقیق پیش میبرد. دیالوگها نهتنها بازگوکنندهی روابط میان شخصیتها هستند، بلکه احساسات سرکوبشده، تنشهای درونی و تفاوتهای فکری آنها را نیز آشکار میکنند.
مهسا چگینی - نقد مهمان
شام با دوستان؛ بازی در مرز واقعیت و اغراق
نمایش شام با دوستان به کارگردانی محسن زارعی و بر اساس نمایشنامهای به همین نام اثر دونالد مارگولیز این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر قزوین روی صحنه است.
این نمایش روایتگر داستان دو زوج صمیمی است که با اعلام تصمیم جدایی یکی از آنها، رابطهی خود را زیر سؤال میبرند. در این میان، زخمهای کهنهای که تا پیش از این پنهان مانده بودند، سر باز میکنند و حقیقتهایی را آشکار میسازند.
شام با دوستان نمایشی کاملاً دیالوگمحور است که داستان خود را از طریق گفتوگوهای طولانی و دقیق پیش میبرد. دیالوگها نهتنها بازگوکنندهی روابط میان شخصیتها هستند، بلکه احساسات سرکوبشده، تنشهای درونی و تفاوتهای فکری آنها را نیز آشکار میکنند. این نمایش در دستهی درام روانشناختی (Psychological Drama) قرار میگیرد و بیش از کنشهای فیزیکی، بر مکالمات و واکاوی شخصیتها تمرکز دارد. بنابراین، هرگونه حرکت بدنی و واکنش فیزیکی باید با دقت بالایی اجرا شود؛ چرا که کوچکترین خطا میتواند درک مخاطب از نمایش را تغییر دهد.
یکی از چالشهای اصلی این اجرا، درک نادرست برخی بازیگران از متن و شخصیتها بود که منجر به اجرای نامتوازن در بخشهایی از نمایش شد. این مسئله گاهی باعث میشد زبان بدن و بیان شخصیتها با ویژگیهای درونی آنها هماهنگ نباشد، و در نتیجه، برخی صحنهها از تأثیرگذاری خود فاصله بگیرند.
گِیب؛ شخصیتی پیچیده، اما اجرایی ناپخته
گِیب نماد یک شریک وفادار، مسئولیتپذیر و درعینحال سنتی است که پس از تصمیم دوست صمیمیاش برای جدایی، نسبت به رابطهی خود دچار شک و تردید میشود. با این حال، پیچیدگی شخصیت او ایجاب میکند که احساساتش را درونی نگه دارد و کمتر نمود بیرونی داشته باشد. اما عرفان درزی در نقش گِیب، در برخی لحظات از اکتهای اغراقشده استفاده کرد که گاهی باعث ایجاد برداشتهای نادرست از شخصیت شد. علاوه بر این، آمادگی پایین بدن و ضعف بیان بازیگر، از باورپذیری نقش کاست و آن را کمتر تأثیرگذار ساخت.
کارِن؛ اجرایی پرجنبوجوش، اما گاه ناهماهنگ
کارن شخصیتی کمالگرا، حساس و گاه شکاک دارد که با هر تغییر در اطرافش، رابطهی خود را مورد بازنگری قرار میدهد. بازیگر این نقش تا حد زیادی موفق به ارائهی ویژگیهای کارن شده بود، اما در برخی صحنهها، اجرای او بیشازحد پررنگ و نمایشی به نظر میرسید. در متن اصلی، کارن شخصیتی وابسته و کمالگرا دارد، اما در برخی لحظات اجرا، این ویژگیها کمرنگ شده و حتی متضاد به نظر میرسید. بااینحال، بازیگر این نقش در مقایسه با پرسوناژ گِیب عملکرد بهتری داشت و توانست بخشهایی از لایههای شخصیتی کارن را به نمایش بگذارد.
بث؛ اجرایی روان و باورپذیر
برخلاف گِیب و کارن، شخصیت بث پیچیدگی کمتری دارد. او زنی هنرمند، شکستخورده و درعینحال مستقل است که با وجود تمام چالشها، موفق میشود روی پای خود بایستد و زندگیاش را از نو آغاز کند. مهناز خوشنود در نقش بث، درک درستی از شخصیت داشت و اجرایی پخته و کنترلشده ارائه داد. اکتهای او دقیق و متناسب بودند و دیالوگهایش نیز بدون اغراق و اضافات ادا شدند.
تام؛ شخصیتی خاکستری با اجرایی نسبتاً موفق
تام، همسر بث، شخصیتی خودخواه، بیمسئولیت و سرکش دارد که تنها به خواستههای خود فکر میکند. بااینحال شخصیت او کاملاً منفور و سیاه نیست و در برخی صحنهها مخاطب را با خود همراه میسازد. محسن گیلکزاده در این نقش، شخصیتپردازی نسبتاً خوبی داشت، اما مشکل اصلی او ضعف در بیان بود. در طول اجرا، برخی کلمات را نادرست تلفظ کرد و این مسئله از کیفیت اجرای او کاست. بااینحال، بازی او و کاراکتر مقابل او (مهناز خوشنود) در مقایسه با سایر شخصیتها، توانستند تا حدی نمایش را از یکنواختی خارج کنند
یکی از نکات مهم در این نمایش، تحول شخصیتها در طول اجرا است. اما متأسفانه، این تغییر و تحول فقط در مورد شخصیت تام بهوضوح دیده شد، درحالیکه سایر شخصیتها تقریباً بدون تغییر باقی ماندند. این مسئله یکی از نقاط ضعف در کارگردانی محسن زارعی بود که میتوانست با هدایت بهتر بازیگران، به اجرای پویاتری دست یابد. بااینحال، او چینش مناسبی برای حضور بازیگران در صحنه در نظر گرفته بود که یکی از نکات مثبت اجرا به شمار میرود.
علاوه بر چینش مناسب بازیگران در صحنه، طراحی نور و صدا نیز از نقاط قوت نمایش بود. این دو عنصر بهخوبی توانسته بودند موقعیتهای احساسی و فضاسازی صحنه را تقویت کنند. در طراحی صحنه نیز با وجود برخی ابهامات، کارگردان توانستهبود درک درستی از مکان و فضای نمایش داشته باشد و با پرهیز از عناصر اضافی،فضایی رئال و و متناسب با نمایش را ایجاد کند.
جمعبندی
شام با دوستان دربارهی پیچیدگی روابط انسانی، تغییرات در زندگی و بازنگری در روابط عاطفی است. نمایش، مفهوم ثبات در برابر تغییر را از طریق دو زوج با نگاههای متفاوت به زندگی مشترک بررسی میکند. گِیب و کارن نمایندهی تعهد و باور به دوام رابطه هستند، درحالیکه بث و تام، دو سر طیفی از گریز از مسئولیت و کشف استقلال فردی را نشان میدهند.
بااینحال، در اجرای این نمایش به برخی ظرافتهای معنایی متن توجه کافی نشده بود. تفاوتهای ظریف شخصیتها که باید در اجرا نمایان میشد، در برخی موارد تحتتأثیر بازیهای اغراقشده یا تغییر در نحوهی نمایش احساسات قرار گرفت. برای مثال، کارن که در متن اصلی شخصیتی وابسته و کمالگرا دارد، در بعضی صحنهها بیشازحد مستقل به نظر میرسید و این مسئله باعث شد مخاطب درک دقیقی از لایههای درونی این شخصیت نداشته باشد.
از سوی دیگر، یکی از نکات برجسته در متن اصلی، چالش درونی شخصیتها و مکالمات پرظرافت میان آنهاست که در این اجرا، به دلیل برخی ضعفهای اجرایی، تا حدی از شفافیت لازم فاصله گرفت. دیالوگهایی که باید بهتدریج تحولات شخصیتی را نمایان کنند، گاهی بیشازحد نمایشی اجرا شدند و در برخی لحظات از میزان تأثیرگذاریشان کاسته شد.
بااینحال، نمایش همچنان در ارائهی کلی داستان و نمایش کشمکشهای عاطفی موفق بود. در نهایت، باید در نظر داشت که اجرای نمایشنامههای ترجمهشده، بهویژه آثاری با دیالوگهای پیچیده، نیازمند تمرینهای فراوان و آمادگی بیانی بالاست. برگزاری دورخوانیهای متعدد میتواند به بازیگران کمک کند تا درک عمیقتری از متن داشته باشند و بتوانند لایههای مختلف شخصیتها را به درستی بازنمایی کنند.
مهسا چگینی- نقد مهمان