درباره نمایش مزینالسلطنه
قصهای از شجاعت، ایستادگی و امید

مزینالسلطنه نمایشی است که تاریخ را با نگاهی متفاوت روایت میکند. با متن قدرتمند، کارگردانی دقیق و بازیهای بینظیر، توانسته داستانی از شجاعت، امید و مقاومت را به تصویر بکشد.
نقد تئاتر مزینالسلطنه
لاله ابید_نقد مهمان
مزینالسلطنه روایتی است از زنی پیشرو که در تاریکترین دوران تاریخ معاصر ایران برای عدالت و حقطلبی مردمش مبارزه میکند. این نمایش که بهخوبی توانسته دوره قحطی ۱۹۱۹ و بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران را به تصویر بکشد، قصهای از شجاعت، ایستادگی و امید است. محور اصلی داستان، مزینالسلطنه، یک روزنامهنگار پیشرو و نماینده ایران در سازمان ملل است که فراتر از زمان خود میاندیشد و برای احقاق حقوق مردم ایران تلاش میکند.
فضای تاریخی و روایت دوران
نمایش با ظرافت به تناقضهای عمیق جامعه آن دوران میپردازد. در حالی که روشنفکرانی مانند مزینالسلطنه با شجاعت و تلاش بیوقفه به دنبال بازیابی حقوق ملت بودند، بیکفایتی و بیمسئولیتی سران کشور، مانند احمدشاه قاجار، بهوضوح نمایان است. نقل قول مشهور احمدشاه که گفت: «اگر در سوییس کلمفروشی کنم، بهتر است تا در چنین مملکتی پادشاه باشم»، عمق ناامیدی و رهاشدگی ایران در آن زمان را به تصویر میکشد. این تضاد میان تلاشهای فردی و سیستم ناکارآمد، جوهر اصلی پیام نمایش را تشکیل میدهد: حتی شجاعت و ایستادگی افراد برجسته، بدون حمایت جمعی، نمیتواند به تنهایی موجب تغییر شود.
قدرت نمایشنامه
نمایشنامه مزینالسلطنه قدرت خود را در دو جنبه اساسی نشان میدهد: بازتاب دقیق و هنرمندانه تاریخ و استفاده از زبانی غنی و تأثیرگذار. نمایشنامهنویس با ترکیب واجآراییها و دیالوگهای موسیقایی، موفق شده فضایی پر از درد، اعتراض و مقاومت را خلق کند. صحنههای خواب و خاطره، که در آن شخصیتها رویدادهای گذشته را روایت میکنند، به زیبایی ساختار روایی را پیچیدهتر و در عین حال جذابتر کردهاند. این لحظات نه تنها حس عمق تاریخ را به مخاطب منتقل میکنند، بلکه تعامل عاطفی میان شخصیتها را تقویت میکنند.
نقشآفرینی بازیگران
بدون شک، بازی بازیگران مزینالسلطنه یکی از نقاط اوج این اثر است.
فاطیما بهارمست در نقش مزینالسلطنه، با صدایی محکم و چشمانی پر از جرات و باور، بهخوبی تمام ابعاد شخصیتی این زن پیشرو را به تصویر کشیده است. او در لحظاتی که شخصیتش با شک و تردید درونی دستوپنجه نرم میکرد، مخاطب را به عمق شخصیت مزینالسلطنه میبرد. اوج بازی او در صحنهای بود که مزینالسلطنه در برابر شاه میایستد؛ سکوتهای معنادار، مکثهای دقیق و بیان پرقدرتش، این صحنه را به یکی از لحظات بهیادماندنی نمایش تبدیل کرد.
الهام شعبانی نیز در نقش عشرت، زن سرخوردهای از طبقه پایین جامعه، درخشید. او با زبان بدن و تغییرات احساسی بینظیرش، عمق رنج و خشم نهفته این شخصیت را بهگونهای منتقل کرد که مخاطب را به همذاتپنداری وامیداشت. حتی سکوتهای او روی صحنه به اندازه دیالوگهایش تأثیرگذار بودند. تسلط او بر تکنیکهای صدا و تغییر تن در لحظات مختلف، از خشمی کنترلشده تا فروپاشی احساسی، بازیاش را به یکی از نقاط قوت نمایش تبدیل کرد.
هماهنگی میان این دو بازیگر در صحنههای مشترک، بهویژه جایی که عشرت از مزینالسلطنه درخواست کمک میکند، نشاندهنده توانایی آنها در ایجاد شیمی قوی روی صحنه است. این تعامل، نه تنها حس واقعگرایی به نمایش اضافه کرد، بلکه تأثیر عاطفی صحنه را دوچندان نمود.
یکی از جذابترین عناصر این نمایش، صحنهی خواب بود که خاطرات با روایت گذشته و حال در هم تنیده میشدند. میزانسنهای دقیق، بهویژه در صحنههایی که شخصیتها رویدادهای گذشته را از منظر خود بازگو میکردند، حس عمیقی از ارتباط و همدلی میان سه زن اصلی داستان ایجاد کرد. این ساختار نه تنها به روایت نمایش عمق بیشتری بخشید، بلکه مخاطب را درگیر کشف و فهم لایههای پنهان داستان کرد.
جنبههای هنری نمایش
طراحی صحنه و نورپردازی در مزینالسلطنه، با وجود سادگی، بسیار تأثیرگذار بود. استفاده از نور بهعنوان یک عنصر روایی، حس حرکت میان واقعیت و استعاره را در طول نمایش تقویت میکرد. نورپردازی، با رنگهای سرد در لحظات ناامیدکننده و رنگهای گرم در صحنههای سرشار از امید و شجاعت، توانست بهخوبی فضای عاطفی هر صحنه را منتقل کند. سایهها، بهویژه در صحنههای مربوط به دوران قحطی و فریادهای خاموش مردم، به شکل هنرمندانهای مخاطب را در فضای تلخ آن دوران غوطهور میکرد.
موسیقی نیز در نقطه اوج خود بود؛ صدای خواننده زن، گویی از دل تاریخ برمیخاست و فضایی احساسی و پرقدرت را ایجاد میکرد. این موسیقی نه تنها همراه لحظات پرشور نمایش بود، بلکه بهعنوان فریادی برای آزادی و عدالت عمل میکرد.
جمعبندی
مزینالسلطنه نمایشی است که تاریخ را با نگاهی متفاوت روایت میکند. با متن قدرتمند، کارگردانی دقیق و بازیهای بینظیر، توانسته داستانی از شجاعت، امید و مقاومت را به تصویر بکشد.
این نمایش تنها بازتابی از تاریخ نیست؛ بلکه پلی است میان گذشته و حال، که پیام روشنی برای نسل امروز دارد: حقطلبی و ایستادگی، حتی در تاریکترین روزها، میتواند الهامبخش نسلها باشد. اگر به دنبال تجربهای هستید که قلبتان را تکان دهد و ذهنتان را به تفکر وادارد، دیدن این اثر را از دست ندهید.
لاله ابید-هنرجوی کارگاه نقد تئاتر
عضو مهمان