نگاهی به نمایش زنده به گور
هنر خوب مردن
زنده به گور اجرایی هماهنگ و منسجم با کلیه عناصر بصری و اجرایی دارد و به تمام مختصات در گیری نمایش با مخاطب توجه می کند.
هنر خوب مردن
نگاهی به نمایش زنده به گور
سعید محبی-عضو کانون منتقدان تئاتر
زنده به گور اقتبا س از داستانی به همین نام از صادق هدایت است که به روش عروسک رومیزی به روی صحنه رفته است . نمایش عروسکی رومیزی ( تیبل تاب ) پتانسیل زیادی برای بیان مفاهیم انسانی و حتی فلسفی دارد که در تئاتر عروسکی کمتر شناخته شده است. در این شیوه هر عروسک بوسیله یک یا دو عروسک گردان حرکت داده می شود و با توجه به تفکر کارگردان، عروسک گردان می تواند پنهان و یا دیده شود. این شیوه به علت داشتن حرکات جذاب و زیبای عروسک ها بیشتر مخاطب بزرگسال دارد هر چند برای مخاطبان کودک و نوجوان هم جذابیت و زیبایی خاص خود را دارد.شیوه عروسک رومیزی قدرت عجیبی در پر و بال دادن به خیال انسان دارد و در آن اشیاء می توانند معانی افزوده تر از مفاهیم عادی پیدا کنن د و به دنیای فانتزی راه پیدا کنند . زنده به گور حکایت مردی است که در هزار توهای ذهن خود زندگی می کند.راهی که زندگ ی پیش پای او می گذارد،به سمت پرتگاه نیستی می رود.گویا کسی او را طلسم کرده و حالا در لحظات آخر زندگی درمانده و نا امید از همه جا به دنبال راهی برای پایان دادن به این وضعیت است.او تمام شدن را در اتمام زندگی می داند و پایان را در قطع شریان های هستی جستجو می کند.فضای اثیری که هدایت در داستان خود توصیف کرده در نمایش به خوبی بازتاب پیدا می کند و شیوه به کار برده شده توسط موثر واقع می شود.قهرمان نمایش مردی است که با نیمه تاریک وجودش به طور دائم در حال جدل است چرا ،کارگردان که همیشه در زندگی احساسات و غرایزش سرکوب شده است.مرد فراز و فرودهای زیادی را در زندگی تجربه کرده و حالا در آستانه تصمیمی بزرگ قرار دارد:این مسیر پر از درد و رنج را ادامه دهد و یا آن را به پایان برساند؟مرد از لحظه عوض شدن و استحاله پیدا کردن هراس دارد.تصور اینکه در زندگی مسیر اشتباهی را پیموده ترس و وحشت فزاینده ای به جانش انداخته و حالا جبران اشتباهات گذشته از عهده او خارج است.لااقل چنین فکر می کند.ا همین ترس است که او را به سمت خودکشی می کشاند.
تماشاگر ، نمایش از طراحی حرکت عروسک ها حرفه ای و فضاسازی خوبی برخوردار است و از همان دقیقه های اول شروع نمایش کمک ، را با خود همراه می کند.علاوه بر این،صدای محمد بحرانی هم به فضا سازی اثیری که مد نظر نویسنده و کارگردان است شایانی کرده است.نمایش زنده به گور در واقع واگویه های مردی است که در زندگی شخصی خود به بن بست رسیده است و حالا راهی جز پایان دادن به زندگی خود ندارد.راه حلی که شاید به گمان بسیاری از افراد راه اشتباهی باشد اما برای او راه نجات به حساب می آید.اما شاید مهمترین موضوعی که مرد را به این سمت و سو می کشاند،عدم درک شدن از طرف اطرافیانش است.همان چیزی که هدایت با پوست و گوشت خود لمس می کرد و شاید به همین خاطر بود که خودش هم در زندگی دست به خودکشی زد و در اتاقی در یکی از هتل های پاریس به زندگیش پایان داد و جسدش در قبرستان پرلاشز پاریس به آرامش رسید.هدایت داستان خود را داستان زندگی خود را در لحظه پایانی مرور می کند. لحظه های خوش و ، در لحظه های انتهای زندگی مرد متمرکز کرده است.مرد ناخوش که البته بیشتر آن لحظات ناخوش است.زندگی مرد حکایت به بن بست رسیدن هاست.زندگی که در آن هیچ نور امیدی به چشم نمی خورد و حالا حتی او درماجرای خودکشی هم مرگ را از خود گریزان می بیند.گویا روزگار ورق دیگری از اوراق خود را در برابرش گشوده است تا شاید عبرتی باشد هر چند برای این موضوع باید نکته دان باشد تا معانی اشارت ها را درک کند.
متن نملیش هم به تبعیت از اجرا،متنی استلیزه با مشخصات نمایشی مینیمال و با همان نشخصات نمایش عروسک رومیزی است.نویسنده از همان شروع اقتباس داستان این موضوع را در نظر داشته که می خواهد نمایشنامه را برای گونه خاصی از نمایش حضور عروسکگردان ها ملموس تر است و این خواسته کارگردان شاید به این خاطر است که ، عروسکی تنظیم کند.در نمایش مخاطب را متوجه این نکته کند که مرگ می تواند نزدیک تر از آن باشد که به نظر می رسد. ریتم کند با طنین صدای محمد بحرانی به خوبی حال و هوای مد نظر کارگردان را به بیننده القا می کند و اگر تصویر وجود نداشت یک نمایش رادیویی را می شد به وضوح شنید.
زنده به گور اجرایی هماهنگ و منسجم با کلیه عناصر بصری و اجرایی دارد و به تمام مختصات در گیری نمایش با مخاطب توجه می کند.پیشنهادهای نمایش تنها در حد پیشنهاد باقی نمی ماند و به ساحت اجرایی راه پیدا می کند.طراحی صحنه و عروسک،گویا و در راستای فضای ذهنی نویسنده و کارگردان صورت گرفته است.همه اینها در کنار عروسک گردانی خوب نمایشگران موجب شده زنده به گور اجرایی درخشان از داستانی باشد که بیش از نیم قرن پیش به رشته تحریر در آمده و آنروز شاهد اجرایی با سبک و صیاق خاصی از آن بر روی صحنه نمایش هستیم.
سعید محبی- عضو کانون منتقدان تئاتر