در حال بارگذاری ...
...

‍ یک یادداشت درباره محسن اردشیر و نمایش سیاه خال

بلایی که همزمان بر سر ما، داستان زیبای مینای گرگ چشم کندلوسی ، پلنگ عاشق و تئاتر آمده

‍ یک یادداشت درباره محسن اردشیر و نمایش سیاه خال

بلایی که همزمان بر سر ما، داستان زیبای مینای گرگ چشم کندلوسی ، پلنگ عاشق  و تئاتر آمده

من منتقد بی رحمی نیستم.معمولا سعی می کنم در گفته و نوشته هایم تا حد ممکن جانب میانه را نگه دارم و خصوصا در این روزگار خراب و پر از سومدیریت تئاتر از آنها که نمایشی بر صحنه می برند حمایت کنم و ترجیح می دهم درباره نمایش های بد اصلا چیزی ننویسم.اما اجرای نمایش سیاه خال در سالن اصلی تئاترشهر آنقدر به شکل غیرقابل باوری بد و فاجعه بار است که علی رغم دوستی که با محسن اردشیر دارم با خشم و اندوه درباره این نمایش چند خط می نویسم.

‍ یک یادداشت درباره محسن اردشیر و بلایی که همزمان بر سر ما، داستان زیبای مینای گرگ چشم کندلوسی ، پلنگ عاشق  و تئاتر آورده است.

علی جعفری فوتمی – روزنامه نگار، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران

من  منتقد بی رحمی نیستم.معمولا سعی می کنم در گفته و نوشته هایم تا حد ممکن جانب میانه را نگه دارم و خصوصا در این روزگار خراب و پر از سومدیریت تئاتر از آنها که نمایشی بر صحنه می برند حمایت کنم و ترجیح می دهم درباره نمایش های بد اصلا چیزی ننویسم.اما اجرای نمایش سیاه خال در سالن اصلی تئاترشهر آنقدر به شکل غیرقابل باوری بد و فاجعه بار است که علی رغم دوستی که با محسن اردشیر دارم با خشم و اندوه درباره این نمایش چند خط می نویسم.

داستان عاشقانه مینا و پلنگ از روایت های رازآلود و شبه مستند در روستای کندلوس منطقه کجور مازندران است .داستانی که در سالهای پایانی قرن پیش اتفاق افتاده و اکنون خانه منسوب به مینا در کندلوس از جادبه های گردشگری منطقه است.سیاه خال روایت محسن اردشیر به عنوان نمایشنامه نویس ، طراح و کارگردان از این داستان است.

 اما چند سوال که نباید بی جواب بماند:

1- از محسن اردشیر به عنوان نمایشنامه نویس:

ما قرار است با چه درامی رو به رو شویم؟ درام تاریخی؟ درام سیاسی؟ درام عاشقانه ؟ درام اجتماعی؟ داستان جن و پری؟ ابتدای نمایشنامه یک ساز می زند و انتها یک ساز دیگر.آن وسط ها هم که همه جور ساز.

2- از محسن اردشیر به عنوان نمایشنامه نویس:

پروتاگونیست و آنتاگونیست نمایشنامه سیاه خال  کیست؟ پدر مینا؟ مینا؟  پلنگ؟ پیر مثلا خردمند؟ ماه؟ جن؟ جوان مثلا عاشق پیشه؟ آن مثلا قزاق جلاد؟ مردم بلاتکلیف ده؟ هیچ کدام از این آدمها نه شاخص می شوند نه مرکزیتی در نمایش پیدا می کنند و نه حتی درست و حسابی رو در روی هم قرار می گیرند .

(درباره دو سوال بالا من را به اصل داستان ارجاع ندهید.فرض کنید من مخاطب اصلا از آن قصه با خبر نیستم و آمده ام نمایش شما را ببینم.)

3- از محسن اردشیر به عنوان نمایشنامه نویس:

 طرح ماجرای اعدام پدر مینا در ابتدای نمایش چه تاثیری در ادامه نمایش داشت؟

4- از محسن اردشیر به عنوان کارگردان:

حرکت بازیگران در نقش مردم ده روی صحنه با چه استدلالی شبیه نمایش سنتی ژاپنی طراحی شده بود؟

5- از محسن اردشیر به عنوان کارگردان:

فراز و فرودهای حسی فراوان بازیگران در طول اجرا تابع چه منطقی بود؟ به بیان روشن عمل بازیگران روی صحنه از چه دستوری پیروی می کرد.

6-از محسن اردشیر به عنوان کارگردان:

این نوع انتخاب موسیقی چه کمکی به اجرا کرده است؟

7- از صدرالدین زاهد به عنوان بازیگر سابق نمایش :

اصلا از اول چرا قرار بوده در چنین اثری بازی کنید؟

8- از جواد طاهری رئیس تئاتر شهر:

چه عاملی باعث اعطای مجوز اجرای این نمایش با انبوهی از ضعف های کاملا مشهود در سالن اصلی تئاتر شهر شده است؟

 

علی جعفری فوتمی – عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران