دربارهی نمایش «گوشتخوار»
اینجا هیچچیز وجود ندارد
سمانه توکلی - گوشتخوار همان نمایشی است که اثبات میکند برای عیان سازی هنر تئاتر نیازی به اکسسوار، دکور پرهزینه، یا هرچیز تجملگرایانهی دیگری نیست. اگر متن خوب، بازی درست و طراحی اجرای مناسب وجود داشته باشد، در خالی و سادهترین فضا هم میتوان نمایشی شریف و درخور واژهی هنر ارائه کرد.
اینجا هیچچیز وجود ندارد
سمانه توکلی - گوشتخوار همان نمایشی است که اثبات میکند برای عیان سازی هنر تئاتر نیازی به اکسسوار، دکور پرهزینه، یا هرچیز تجملگرایانهی دیگری نیست. اگر متن خوب، بازی درست و طراحی اجرای مناسب وجود داشته باشد، در خالی و سادهترین فضا هم میتوان نمایشی شریف و درخور واژهی هنر ارائه کرد. کاری که عادل عزیزنژاد به خوبی از پس آن برآمده. او که در قالب نویسنده، کارگردان و بازیگر در این اجرا حضور دارد، نمایشی فیزیکال را با تکیه بر تواناییهایی بدنی بازیگران روی صحنه برده. عزیزنژاد با طراحی بازیهای متفاوت و خلاقانهای که نشان از ذهن هنرپرور او دارد، جهانی فانتزی و با تهمایههای سوررئال برای اجرایش خلق کرده که در آن بازیگران از ابتدا تا انتها با چشمهای بسته و با حرکت روی پنجهی پا به نقشآفرینی میپردازند و به نقش خود در نمایشنامه نزدیک میشوند. تمامی روند داستانی در فضایی خالی و بدون اکسسوار و با کمترین میزان نور رخ میدهد و بیشترین نقش در پیشروی اجرا به عهدهی بازیگران است. دکور مینیمال، موسیقی متفاوت، گریمهای هالووینی، لباسهایی خاص و عجیب از نظر طرح و رنگ و میزانسنها هم همه در راستای ایجاد ارتباط با فضای اجرا پیش میروند.
داستان در فضایی غیررئال رخ میدهد و تمرکز روی دیالوگهای متعدد و طولانی برای پیشبرد نمایشنامه است. بین مکالمات رگههایی از طنز گروتسک و اشارات زیرمتنی وجود دارد که بیربط با وضعیت اجتماعی عصر حاضر نیست. از همان جنس ترفندهای زیرکانهی نویسندگان که درصدد جذب مخاطب به کار میگیرند. که البته در این اجرا شاهد این مورد در کارگردانی هم هستیم؛ مثل چهرهٔ کاملا پوشیدهشده زنان در طول نمایش و استفادهی صرف از چهرهٔ بازیگر مرد حتی در طراحی پوستر.
خط روایی این داستان مشخص است و به طور کلی با داستانی گنگ و نامفهوم روبرو نیستیم. گرچه در نیمهی دوم اجرا که متن رفته رفته به فضای ابزورد نزدیک میشود شاهد افت ریتم هستیم، اما پایانبندی مناسب تا حدی توانست این نزول را بهبود ببخشد.
نمایش گوشتخوار حاصل ایدهای انفرادی بود که هماهنگی جمعی توانست آن را به مقصد برساند. اجرایی که از فردیت به کثرت، و از کثرت به وحدت رسید، با کاستی و فزونیهایش در نهایت خروجی مناسبی برای ارائه داشت.