در حال بارگذاری ...
...

درباره‌ی نمایش «هیدن» - نقد مهمان

«صعود یک تیم تا قله موفقیت»

درباره‌ی نمایش «هیدن» - نقد مهمان

«صعود یک تیم تا قله موفقیت»

نمایشنامه پرکشش هیدن، بازی روان بازیگران، طراحی‌صحنه کاربردی و پیش‌برنده، و هماهنگی کامل نور و موسیقی در بی‌حرکت نشستن تماشاگران برروی صندلی‌ها و موفقیت این اجرا تاثیر به سزایی گذاشته است.

«صعود یک تیم تا قله موفقیت»

نمایش هیدن به نویسندگی ریحانه رضی وکوروش شاهونه و کارگردانی کوروش شاهونه درتماشاخانه هامون

مونانصرتی حسینی  - نمایشنامه پرکشش هیدن، بازی روان بازیگران، طراحی‌صحنه کاربردی و پیش‌برنده، و هماهنگی کامل نور و موسیقی در بی‌حرکت نشستن تماشاگران برروی صندلی‌ها و موفقیت این اجرا تاثیر به سزایی گذاشته است.

نمایشنامه هیدن به سبب دیالوگ‌های موجز، چرخش‌های پر‌هیجان داستانی، انتخاب موضوعی پرکاربرد و عام و مفاهیمِ عمیقِ جای‌گذاری شده در اثر، پرکشش و همراه‌کننده است. هیدن دارای متن گیرایی است اگر ضعف‌‌‌‌‌های کوچک در برخی انگیزه‌های کاراکترها نادیده گرفته شود، ضعف‌هایی چون: ناتوان جلوه دادن زنی که سال‌ها نابینا است درانجام امور اولیه و روزمره! (رویارویی باچند تکه ظرف شکسته روی زمین)، قانع شدنَ بی‌منطق مامور اورژانس برای کمک به زن و مواردی ازاین دست. از طرفی نمایاندن زن و مرد عاجزی که به یکدیگر  معترض اند و محتاج، از تناقض‌های زیبای این نمایشنامه است که البته جلوه کردن بخش زیادی ازاین زیبایی مرهون بازی دو هنرمند جوان نیز است.

بدن‌ها و بیان‌های آماده گروه بازیگران که دریک ارتباط موثر بایکدیگر پیش می‌روند و شناخت آنها از نقش خود، بازیگران این نمایش را بر قله کارنامه کاری خود قرار داده است. توانایی دربه خدمت گرفتن دست‌ها درلحظات اضطراب و خشم و استیصال،توسط ژانِ نابینا نشانگر تجربه وی دربازیگری است. میت به دلیل به کارگیری اجزا بدن خود در بیرونی کردن افکار و محتویات ذهن پریشان و مضطربش، به همراه کش و قوس های جهت‌دار و گاه بامزه کاملا موفق عمل کرده است.کاراکترهای اصلی درمواقعی، تنها با اجزاء صورت گفتنی ها را برای تماشاگررمزگذاری می کنند،ازجنس رمز گذاری که در طراحی صحنه این اثر نیز دیده می‌شود.

طراحی صحنه به دلیل نمایش دادن مکان‌های تاثیرگذار دراین نمایشنامه به شکلی نو ، هوشمند است و کاربردی. ایده جای‌گذاری مانیتورها دردو سوی صحنه گواهی است بر مطلب فوق. صحنه موجز است و پرحرف وسفیدی وسیع غالب بر فضا که به فضای ذهنی زن پهلو می‌زند ولکه‌های سیاهی که با کمک لباس‌ها دراین سفیدی می‌افتد وترددهای خط کشی شده زن ومرد، صفحه شطرنجی را القا می‌کند که مهره‌ها درحال پیاده کردن تاکتیک‌های خود روی آن هستند. بله اینجا زمین بازیِ زن است هرچند که بازنده شود. ایده خیالی بودن وسایل صحنه با فضای اثر متناسب است اما باید از ضعفِ شدید بازیگران درگرفتن و گذاشتن و برداشتن این اشیا خیالی چشم پوشی کرد تا بتوان نمره A را به طراحی صحنه این اثر داد.طراح صحنه ای که نمی توان همکاری موفق اش با طراح نور و موسیقی را نادیده گرفت.

نور و موسیقی، درتاثیرگذاری لحظات تعلیق ازطریق ایجاد تفکر وواکاوی درکاراکترها، به نفع تماشاگر، حرکت موثری پیموده اند. موسیقیِ ورود به سالن نمایش، موسیقی شلوغ ودیوانه ای است که از یک اجرای دیوانه خبر می‌دهد توسط خواننده ای که از قضا لقب دیوانه را به او داده اند .

با شروع اتفاقات اصلی ضربات هماهنگ نور و موسیقی وارد عمل می‌شوند تا التهاب حاکم برفضا را به مخاطب منتقل کنند و یا به هنگام هجوم افکارِ آزاردهنده به ذهن کاراکترها، این موسیقی کِش‌دار درکنار نور ضعیف است که فضاسازی را تکمیل می کند، اگرچه پیشنهاد پایین آوردن صدای موسیقی دربرخی لحظات اجرا برای کمتر آزار دیدن گوش مخاطب نیز، پیشنهاد اشتباهی نیست.

مجموعا،کارگردانِ نمایش هیدن به استناد به مطالبی که ذکر شد، گرداننده خوبی است.کوروش شاهونه نشان داد که می تواند در صحنه نمایش خلق‌کننده باشد و نه دنباله رو و هنوز هم می‌توان به تئاتر درایران اندک امیدی داشت و هنوز هم می‌توان دیدن یک نمایش را به دیگری توصیه کرد.