در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند»

دغدغه های فلسفی در یک صحنه خالی

نگاهی به نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند»

دغدغه های فلسفی در یک صحنه خالی

سید جواد روشن- نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» نوشته و کار مجید شکری روایت شخصی سَرخورده است که برای متحول کردن زندگی خود، از طریق یک آگهی به موسسه‌ای مراجعه می کند که مدعی است با ضریب موفقیت بالا زندگی افراد را متحول می کند. این نمایش در شهریورماه سال جاری در تالار سایه مجموعه تئاترشهر به روی صحنه رفت.

نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» نوشته و کار مجید شکری روایت شخصی سَرخورده است که برای متحول کردن زندگی خود، از طریق یک آگهی به موسسه‌ای مراجعه می کند که مدعی است با ضریب موفقیت بالا زندگی افراد را متحول می کند. این نمایش در شهریورماه سال جاری در تالار سایه مجموعه تئاترشهر به روی صحنه رفت.

در نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» اجرا با رها شدن برگه هایی در هوا آغاز می شود و جوان (داوطلب) شتابان باید یکی را انتخاب کند. با انتخاب او، راهنمای مربوطه حاضر و کار تحول آغاز می شود. تحولی که با تعهد جوان برای پذیرش شرایط این کار آغاز می شود و مسئولیت عواقب آن بر عهده خود شخص است. در ادامه نیز متوجه می شویم برنامه های پیشنهادی برای تغییر توسط هوش مصنوعی ارائه می شود. نمایش به مسئله انتخاب و تنهایی انسان امروز می پردازد. جای جای متن جملات آشنا و گاها تاثیر گذاری به چشم می خورد. ایده متن مناسب و نشان از دغدغه و تفکر نویسنده و گروه اجرایی دارد. می توان گفت از جمله نکات مثبت این اجرا همین دغدغه مندی و تفکر محور بودن اثر است. فضای کلی حاکم بر اثر و فرم نوشتاری متن، نشانی از رئالیسم ندارد و به کارهای ابزورد نزدیک است. ولی به نظر می رسد علی رغم تلاش نویسنده، ایده اولیه متن و دیالوگ های موثر آن نتوانسته است ساختاری دراماتیک و پیوسته پیدا کند. رابطه استاد و شاگردی یا رهجو و مرشد به درستی شکل نمی گیرد چرا که به پیشنهاد متن، تمرینات و برنامه های تحول همه کار هوش مصنوعی است بنابراین راهنما در اینجا تنها اپراتوری است که برنامه های پیشنهادی را اجرا می کند. از همین رو آنچه عیان تر می شود انسان تحت سلطه ماشین و تکنولوژی است. از طرف دیگر تمام برنامه ها در تمرینات بدنی و فیزیکی خلاصه می شود و در پایان هر مقطع تنها چند جمله پندآمیز و انگیزشی گفته می شود. درست است که می گویند عقل سالم در بدن سالم است و قطعا رابطه موثری بین جسم و ذهن وجود دارد ولی به نظر می رسد تمرینات بدنی و فیزیکی این نمایش بیش از آنکه الزام محتوایی و نمایشی داشته باشد، بیشتر یک پیشنهاد اجرایی است برای پُر کردن صحنه خالی و دوری از سکون و گفتار محور بودن اجرا. به عبارت دیگر احساس نمی شود کارگردان به ضرورت متن به دنبال بازیگری با قابلیت های جسمانی بوده باشد بلکه آمادگی جسمانی بازیگر (که خود کارگردان است) در خدمت اجرا قرار می گیرد تا خلاء فضای خالی را پُر کند. از میان اجرا جای نقش بازیگران عوض می شود و داوطلب در جای راهنما قرار می گیرد و راهنما می شود کسی که به دنبال تحول است. این جابجایی می تواند تحلیل فرا متنی داشته باشد ولی در فرم و ساختار متن توجیح و پاسخی ندارد. در این نمایش، صحنه خالی است. یک پرده نمایش در انتهای صحنه و یک چهارپایه در میانه صحنه به چشم می خورد. وقتی با نمایشی کمینه گرا مواجه هستیم اولین چیزی که خودنمایی می کند، بازیگر است. در این گونه آثار مسئولیت و اهمیت بازیگر دوچندان است و باید گفت بازیگران نمایش نیز تمام تلاش خود را برای حضور موثر در صحنه دارند. ولی باید پرسید چرا صحنه خالی است؟ این خالی بودن یک ضرورت محتوایی است یا یک فرم اجرایی؟ آیا صحنه خالی می شود تا تصاویر پخش شده در پرده نمایش بهتر دیده شود یا حذف دکور برای ارزان تر شدن هزینه های اجرااست؟ این خالی بودن یک معنای محتوایی دارد که همان رهاشدگی در برهوت زندگی است و به عیان تر شدن این تنهایی کمک می کند. ولی فراموش نکنیم یکی از ویژگی های ابزورد هجوم اشیاء است. به هر طریق و به گمان نگارنده علی رغم تلاش های صورت گرفته، این خالی بودن صحنه و بازی فیزیکال بازیگران هنوز نتوانسته است توجیح دراماتیک پیدا کند و بیشتر یک فرم اجرایی است که می تواند تحت تاثیر سلیقه باشد. نحوه بازی دو بازیگر زن نمایش (همکاران موسسه) نیز در راستای همین فرمالیست قابل توجیح است و نه سبک اجرایی متن.

به نظر نگارنده استفاده از ویدئو پروجکشن کمک زیادی به اثر نمی کند و حذف آن تاثیری در اجرا نخواهد داشت. صحنه عروسک نیز هرچند در راستای پُر رنگ تر شدن درونیات داوطلب کاربرد دارد ولی به لحاظ فرم، در پیوستگی با کلیت اثر نیست. از همین رو مخاطب شاهد یک کلاژ تصویری است. همان طور که قبلا نیز گفته شد از جمله نکات مثبت این اجرا حضور و تلاش بازیگران آن است که حضوری موثر بر صحنه دارند. همچنین محتوا و ایده های موجود در متن و اجرا نیز می تواند مخاطب را با خود درگیر کند. در مجموع نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» اثری صادق و دغدغه مند است که تلاش می کند مفاهیم ارزشمندی را به مخاطب ارائه کند. هرچند در این مسیر ایراداتی وجود دارد ولی توجه به پروسه تمرین که از هماهنگی و توان بندی بازیگران قابل فهم است، تفکر محوری و استفاده از مفاهیم فلسفی و روانشناختی در اثر از نکات با ارزش این اجراست که نمی توان آنها را نادیده گرفت.

سید جواد روشن(عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)