دربارهی نمایش «هیدن»
خواب را میرباید برای شبی...

نقدی بر نمایش هیدن کار کورش شاهونه
خواب را میرباید برای شبی...
رضا آشفته - هیدن به نویسندگی ریحانه رضی و گورش شاهونه نوعی نمایش نئو مدرن است که در اتکای با مولتی مدیا و چند رسانه ای شدن بر آن است خودی نشان دهد و انسان را بر مبنای ابزارهای امروزی تر و در عین حال بحرانهای پیش رویش بررسی کند.
نئومدرن است چون به تکنولوژی روز دنیا سوار است و آمده در یک وضعیت کاملا به روز شده مسائل حاد انسانی را بررسی کند.
کورش شاهونه در بستری سپید که باید لبریز از پاکی ها و تماشایی ترین رویدادهای ناب انسانی باشد؛ گوشه ای از پلیدی های رفتاری انسان را در دل معلولیت های جسمانی بر ما آشکار میکند. این تناقض آشکار سپیدی نمایانگر چرکها، دلالتی بنیادین بر یک نگاه کاملا نوین است که خلاف آمد آن نگاه ازلی و اسطوره ای بر آن است که بگوید تظاهرات زشتی ها را نشانه ای دیگر در جهان ما و در مدار تکنولوژی میداند گه در خدمت و رفاه بشر باید باشد.
طراحی یاری بخش است که همه چیز در همه سو و حتی در پنهان ترین بخش ها نمایان شود و دوربین های مخفی گزارشی می دهند به پزشکیار اورژانس که بر این خیانت صحه نمیگذارد تا زن سر جایش بماند اما مرد را با کتک کاری تنبیه اساسی می کند و این همان چیزی است که تا حدی التیام بخش زحمهای روحی و روانی بر همسر نابینایش باشد که متوجه این خیانت ها شده اما انگار دیگران رودربایستی دارند و نمی خواهند آرامش کذایی این زن بر هم ریزد و فقط هشدارهایی به مرد می دهند که دست از این زشتی ها بردارد.
لباس هم سیاه و سفید در نظر گرفته شده اما حالت انتزاعی بخود میگیرد و نشانگر بک نشانه خاص نیست و در دل تناقضات موجود دارد رد گممی کند و شاید این خود مطلبی ظریف تر باشد که به ظاهر آدمها نمی شود هرگز اتکا و باور کرد چون آدمها در دل ابزارها بجای رفاه مندی به دنبال نابودی می گردند و از بستر حیاتی و انسانی خود دور شده اند و این گسست لجام گسیخته تهدید بزرگی برای همگان است.
بازی ها مبنای ضد رئالیستی دارد و در این فرم گرایی قرار است اغراق های وحشت زایی این مجادله و تراژدی را مستقر گرداند و وحشت را بر ما معلوم تر کند و ما با تکیه بر داده های غیر معمول سردر گم شویم که چرا اینها غیر متعارف عمل میکنند و سر از رفتارهای متناقض و گاهی گنگ درمی آورند و مقصود و منظور خود را گاهی پیچیده تر از حد معمول نمایان می سازند. در عین حال از سوی دیگر، زن عواطف راستین دارد و با وفاداری اش دلالت بر تضادهای آشکاری میکند که می خواهد یک رابطه انسانی عاشقآنه بین او و همسرش پابرجا بماند. یعنی زن در مقام یک انسان حقیقی از دور نمای ازلی تا الدیت دارد خود را بر ما آشکار میکند. یعنی انسان اگر بخواهد همیشه یک شکل راستین بیشتر نخواهد داشت و هولناکی اش پیامد دور ماندن از چنین خاستگاه روشنی است.
حمید رحیمی بازیگر توانمندی است و هراسی ندارد که غیر متعارف عمل کند و در پیچیدگی رفتارها گویای مطلبی منطقی باشد و توان بازیگری اش در این اجراست که شاکله نوین اش را بر ما رخ نمایی کند. ریحانه رضی نیز در نقش ژان دارد تلاش زیبایی را بر ما آشکار میکند که ضمن نابینایی اش از روشنای دل برخوردار است و با گذشتن از خطای مرد از مدار معمول پا بیرون میگذارد و با حسی برتر حاکم بر فضا خواهد شد.
اما در نهایت صداها بیش از حد است و گاهیوسخراس می نماید و گاهی آن تصویر پشت پرده بیس از خد در سکون و سکوت بازی می شود و نمی تواند در تداوم ضرباهنگ و هماهنگی با کلیت اثر همخوانی داشته باشد اما در کل هیدن موثر است و خواب را از تماشاگر شبی می رباید تا تفهیم شود کهدر آن چه گذشته است.
رضا آشفته (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)