در حال بارگذاری ...
درباره‌ی نمایش «اتاق» - نقد مهمان

درک مفهوم فضا

درباره‌ی نمایش «اتاق»

به کارگردانی: ماهور تهرانی

حالا که می‌خواهم درباره‌ی اجرای «ماهور تهرانی» از نمایشنامه‌ی «اتاق» نوشته‌ی «هارولد پینتر» بنویسم، قبل از هرچیز بگویم که خیلی سعی می‌کنم سلیقه‌ام درمورد تئاتر تاثیری در برداشتم از یک اجرا و بالطبع در نوشتن درباره‌ی آن کمترین دخالت را داشته باشد؛ بعد از این مقدمه می‌گویم که شیوه‌هایی از اجرا را که مبتنی بر فیزیک و حرکت هستند سلیقه‌ی من نیستند. هرچند که تابه‌حال اجراهایی هم با این شیوه‌ها دیده‌ام که انصافا زیبا و تاثیرگذار بوده‌اند. اما خیلی شیوه‌ی بیان آن را درک نمی‌کنم. یعنی معتقدم که احتمالا درمرود برخی از این اجراها نوع بیان بهتری برای منظور و اجرا هم می‌تواند وجود داشته باشد. درعین‌حال باز هم می‌گویم که این فقط سلیقه‌ی من به‌عنوان مخاطب است ولی تلاش می‌کنم که در فهم و لذت یک چنین اجراهایی به عنوان یک مخاطب همواره فعال باشم.

«ماهور تهرانی» یک چنین کاری با «اتاق» پینتر کرده است. «اتاق» از آن نمایشنامه‌هایی است که اجراهای خیلی متفاوتی از آن می‌توان داشت. فضای غریب و معمای حضور غریبه‌ها، واقعیت گرایی مدرن و جذاب پینتری، مکان و آن غربت و پیچیدگی‌های بیرون زیرزمین، آدم‌های عجیب و شبکه روابط خاصی که پینتر در این نمایشنامه طراحی کرده دست هر گروهی را تا اندازه‌ی زیادی برای تبدیل به متن‌های متفاوت از نمایشنامه باز گذشاته است. تهرانی این‌کار را به شیوه‌ای دیگر انجام داده است. از همه‌ی این غرابت و پیچیدگی به نفع خلق جهانی تیره و مرموزتر بهرته گرفته است. اصلا با طراحی و حرکات و گریم و بعد و رنگی که به‌کار گرفته کابوسی از «اتاق» ارایه می‌دهد که در راس همه چیز دارد ترس‌های رز را با خود حمل می‌کند. ترس‌ها تم غالب طراحی اجرا شده‌اند و حرکت هم فراتر از همه مضامین موجود در نمایشنامه این ارزشمندی تماتیک را دارد مدام با خودش روی صحنه به‌اجرا می‌گذارد.

این چیزی است که گروه اجرایی و بازیگران پرانرژی «اتاق» دارند از متن به اجرا می‌گذارند. بنابراین هرآنچه که در این صحنه به‌اجرا گذشاته می‌شود درخدمت خلق یک فضای اجرایی‌ست تا داستان و قصه. هرچند من آن شکل داستان و قصه و روایت راحت‌تر درام را در مورد این متن بیشتر می‌پسندم اما این نوع اجرا و احتمالا منظور گروه اجرایی از فضاسازی با حرکت و حجم حضور بدن و حالت و لحن و آهنگ صدای بازیگر را هم می‌توانم درک کنم. جهان «اتاق» را بیرون زیر و همه‌ی آن ترس‌هایی که می‌تواند خارج از این چارچوب برای رز وجود داشته باشد را هم همین‌طور.

فرانک کریمی - هنرجو کارگاه نقد تئاتر کانون ملی منتقدان تئاتر ایران 




نظرات کاربران