در حال بارگذاری ...
درباره‌ی نمایش «پرده‌خانه» نوشته‌ی بهرام بیضایی به کارگردانی گلاب آدینه (نقد مهمان)

رنج‌ها و شادی‌های مردم

لاله اَبید (هنرجوی کارگاه نقد تئاتر- کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

«پرده‌خانه» نمایشی‌ست که زن در آن نقش محوری دارد؛ زن‌هایی را به نمایش می‌گذارد که در یک سیستم نظامی خشک و خشن زندگی می‌کنند. باوجود تلاش‌های بسیار نظام مردسالار برای دگرگونی هویت زنان، محدود کردن اندیشه‌های ایشان و تملک بر جسم و روح آن‌ها، زن‌ها در پرتو آگاهی، خرد و سیاست‌مداری بر چنین وضعیتی پیروز می‌شوند و حقوق ازدست‌رفته خود را بازمی‌یابند. در «پرده‌خانه» نقشِ گلتن را «نورا هاشمی» بازی می‌کند که زنی باسواد، سیاست‌مدار و آگاه است و سِمَتِ مربی زنان را دارد. او وصف دنیا را تنها از زبانِ کتاب‌ها شنیده و پیوسته آرزوی رهایی را در سر می‌پرورد؛ پس از آنکه سلطان یکی از زنان را به‌عنوان پیشکش به دشمن می‌بخشد، گلتن رازِ نامه‌ای را که به مُهر سلطنتی تأیید شده‌، برای زنان افشا می‌کند. در این نامه، سلطان به غلامان فرمان داده تا پس از مرگ او همه‌ی زنان و فرزندان دختر را از دم تیغ بگذرانند و فرزندان پسر را بر مرکبی سوار کنند و بگریزانند. زنان برای نجات به تکاپو می‌افتند و گلتن رهبری آن‌ها را به‌دست می‌گیرد. بیضائی با وجود طبقه‌سازی، همواره رفتار جمعی را محوریت نقش‌های خود تعریف کرده است و آگاهی جامعه را ورای هر ایدئولوژی‌ای، مورد تاکید و توجه قرار می‌دهد. این نمایشنامه و اجرای آن می‌تواند بیان‌گر این باشد که تاریخ به معنی جنگ‌ها و شرح زندگی چند نفر با شمار اندک‌ نیست‌. تاریخ باید درباره‌ی مردم یک کشور باشد و می‌تواند درباره‌ی این باشد که مردم چگونه زندگی می‌کردند، چه کارهایی انجام می‌دادند و چگونه می‌اندیشیدند. تاریخ می‌تواند از رنج‌ها و شادی‌های مردم و از دشواری‌ها و مشکلات‌ آن‌ها و چگونه چیره شدن‌شان بر دشواری‌ها سخن بگوید.

زن در «پرده‌خانه» در ساحت زنانه‌اش متعهد است؛ به این معنی که زن هرچند که موقعیتِ ضعیف و نامطمئنی داشته باشد، اما از طریق تلاش و تمرکز برروی نقاط قوت خود (و نه نقاط ضعف) می‌تواند محدودیت‌ها را در جهت پیشترفت از میان بردارد. زن‌ها در این مرحله به‌دنبال آن نیستند که جای مردان را بگیرند و یا به‌خاطر عدم‌برابری حقوق‌شان اعتراض کنند بلکه درصدد آن هستند که آزادی و استقلال خود را داشته باشند؛ بدون آن‌که آزادی آن‌ها در معرض قیاس قرار بگیرد و یا متهم به چشم‌داشت برای گرفتن جای افراد دیگر شوند. آزادی واژه‌‌ی کلیدی و خواست قلبی زن‌های «پرده‌خانه» است. می‌خواهند به از پس پرده‌ها بیرون بیایند؛ همان‌طور که گلتن در گفتار پایانی خود می‌گوید: «آن‌سوی دیوار جاده‌ای‌ست؛ حتی اگر شب باشد.»

«گلاب آدینه» قبل‌تر نمایش‌نامه‌های «سلطان مار» و «مرگ یزدگرد» از نمایش‌نامه‌های «بهرام بیضایی» را به صحنه برده و «پرده‌خانه» سومین کارگردانی او از آثار بیضایی به‌شمار می‌آید. 

نمایش‌نامه‌های بیضایی معمولا از نظر زمانی طولانی‌اند و بازیگری در آن‌ها تسلط بی‌نظیری بر بیان و بدن را می‌طلبد. «پرده‌خانه» حاصل هشت‌ماه تمرین مداوم گروهی صد نفره است. بیضائی با استفاده از شخصیت‌های متعدد، که آدینه آن‌ها را باحضور زنان حرم‌سرا برروی صحنه نشان می‌دهد، سعی دارد ذهن مخاطب را تا بیشترین حد ممکن از کالبد اجرای بازیگران که پوسته‌ی نمایش او هستند، منحرف کند و تمام تمرکز را به‌سمت‌و‌سوی کلمه‌ای که ادا می‌شود، ببرد. 

همچنین در مورد نمایش‌نامه‌های بیضایی، معمولا پیش می‌آید که بداهه‌پردازی با محدودیت‌های جدی روبرو است؛ ظاهراً یکی از شروط اجرای نمایش‌نامه‌های بیضایی این‌ست که دیالوگ‌ها حتی‌الامکان حذف نشوند و اجرا با کمترین تغییر نسبت به نسخه‌ی چاپی اجرا شود. «پرده‌خانه» جزو آن‌دسته از آثار بیضایی ‌است که باتوجه به فرم نمایش‌های ایرانی نوشته ‌شده و این شیوه از روایت نمایشی، ویژگی‌های خودش را دارد؛ مهم‌ترین آن بداهه‌پردازی  و از سوی دیگر مضحکه‌سازی است! این ویژگی‌ها باعث می‌شود که متن‌های ‌بیضایی هم نیاز داشته باشند که باتوجه به مسائل روز جامعه یا وضعیت اجرا تغییراتی داشته باشند. «گلاب آدینه» در این اجرا با نوگرایی و به‌روز بودن و همین‌طور تجربه کردن بداهه‌پردازی و خلاقیت بازیگران به‌درستی دیالوگ‌ها و بده بستان‌ها را در طول اجرا برروی صحنه‌اش (البته درحدی که متن اجازه می‌دهد) ارائه می‌کند. او سعی کرده همان قواعد نمایش ایرانی را و طرحی را که بیضایی پیشنهاد می‌کند، رعایت کند؛ به‌عنوان‌مثال شخصیت کافور که تلخک دربار است و کارکردی همچون سیاه را در این نمایش دارد از ادغام سیاه و تلخک، کاراکتری با ظاهر سیاه و لحن و بازی تلخک است که با بازی «سامان کرمی» اجرا شده‌ و دل‌نشینی و کمدی ویژه‌ای به این کاراکتر داده‌است. همچنین یکی از دیگر مشخصات نمایش‌های ایرانی رقص‌ها و یا حرکات مضحکی است که به‌صورت ریتمیک اجرا می‌شود؛ در این اجرا شاهد درخشش «مانیا علیجانی» در هماهنگی و تسلط برروی رقص‌ها و حرکات در کنار دیگر بازیگران هستیم. تلاش گروه اجرایی و کارگردان در مسیر درستی است اما می‌توان گفت که در دقایق ابتدایی نوع اجرای بازی و حرکات و رقص‌ها به‌گونه‌ای است که تماشاگر دیالوگ‌ها را به‌درستی نمی‌شنود. 

مسئله دیگری که در نمایش ایرانی بسیار مهم است موسیقی است. «پرده‌خانه» با به‌کارگیری موسیقی زنده در طول اجرا و درآمیختگی آن با رقص‌ها و حرکات بازیگران، فضایی به‌وجود می‌آورد که از ویژگی‌های اصلی نمایش ایرانی است.

«پرده‌خانه» توانسته با طراحی و میزانسن‌هایی گویا، کیفیت مطلوب به‌خود بگیرد. همچنین قدرت‌مند بودن متن و انرژی خوب گروه و از همه مهم‌تر مفهومی که نمایش‌نامه بیضایی با اجرای خوب آدینه به اشتراک می‌گذارد مورد توجه تماشاگران قرار بگیرد و از آن خوب استقبال شده است.

 

 




نظرات کاربران (2)