در حال بارگذاری ...
درباره‌ی نمایش «پرواز با بال‌های سوخته»

تغییر بر مدار عشق

سید جواد روشن- نمایش «پرواز با بال های سوخته» روایت سه جوان جاهل (احمد، حسن و ظفر) در قبل از انقلاب در محله ای از شهر کرمان است که تحت تاثیر رفتار و منش سردار قاسم سلیمانی (البته جوانی او) سر به راه شده و در نهایت بعد از انقلاب و در زمان جنگ به شهادت می رسند.

نمایش «پرواز با بال های سوخته» نوشته مهدی اکبری و به کارگردانی محمد ستوده روایت سه جوان جاهل (احمد، حسن و ظفر) در قبل از انقلاب در محله ای از شهر کرمان است که تحت تاثیر رفتار و منش سردار قاسم سلیمانی (البته جوانی او) سر به راه شده و در نهایت بعد از انقلاب و در زمان جنگ به شهادت می رسند. البته نمایش قصه های فرعی دیگری از اهالی محل دارد که در کنار این خط اصلی روایت و اجرا می شود. ماجرای خانم اقتداری که زنی فرصت طلب و ریاکار است و سعی می کند از فضای به وجود آمده در انقلاب به نفع خود و خانواده اش استفاده کند.علی اکبرخان؛ مرد جا افتادی که خیلی پایبند باورهای دینی و انقلابی نیست و بیشتر حواسش به زن بیوه همسایه (اعظم) است و قصد ازدواج با او را دارد و ماجرای عشق ظفر و احمد به افسانه و عشق او به حسن مرادی.

نویسنده توانسته است با پرداختی مناسب و بهره گیری از شوخی های کلامی و ایجاد موقعیت های طنز همچنین انتخاب بیان غیر مستقیم  برای بازگویی ارزش های شخصیت غایب اثر (قاسم سلیمانی)، نمایشنامه ای قابل قبول بنویسد که به دور از شعار زدگی روایت شود. در اینجا قهرمان غایب اثر (قاسم سلیمانی) فردی فرازمینی و غیر دست یافتنی نیست. بلکه فردی معمولی است که ویژگی های اخلاقی، شجاعت و منش و رفتارش او را از دیگران متمایز می کند. تاثیر او بر جوانان جاهل محل نه از روی قدرت جسمانی بلکه به خاطر شجاعت و سر خم نکردن او در مقابل حرف نا حق است و حسن اخلاق اوست که باعث تغییر و تاثیر بر اهالی محل می شود. هرچند در این میان شخصیت افسانه به خاطر اهمیتش نیاز به پرداخت بیشتری دارد و یا شخصیت افراسیابی (همسر خانم اقتداری) دارای تاثیر و پرداخت مناسب نمایشی نیست و با اندکی تغییرات قابل حذف است.

در این میان کارگردان نیز به خوبی از این فضا استفاده کرده و با طراحی مناسب میزانس ها همچنین هدایت خوب بازیگران توانسته است نمایشی ارائه کند، که ارتباط خوبی با مخاطب برقرار می کند. بازیگران نیز حضوری مناسب و موثر بر صحنه دارند. البته از آنجایی که قصه در کرمان روایت می شود اگر می شد به درستی از لهجه کرمانی در بازی ها استفاده شود، می توانست به جذابیت کار بازیگران اضافه کند. از آنجایی که داستان نمایش بین دو زمان: قبل از انقلاب و ایام جنگ می گذرد، به نظر می رسد گاهی این رفت و آمد زمانی دچار خلل می شود و زمان ها بدون تقطیع درست، در هم می آمیزند. به عنوان مثال هیچ تغییر – حتی المانی- در ظاهر و پوشش برخی بازیگران (مثل اعظم و علی اکبر خان) که در دو زمان حضور دارند نمی بینیم.

طراحی صحنه نمایش کوچه بن بستی را می سازد که دو طرف آن دیوار و درهای خانه و انتهایش یک حسینیه کوچک است. طراحی ساده و کاربردی که فضای خوبی را می سازد و در خدمت اثر است. موسیقی نمایش، زنده است و گروه موسیقی تلاش می کنند فضاسازی مناسبی داشته باشند ولی عدم توجه کافی به اهمیت و کارکرد موسیقی دراماتیک همچنین عدم بهره گرفتن درست از سکوت، باعث شده کارکرد موسیقی دچار ضعف و از اهمیتش کاسته شود. در مجموع باید گفت نمایش "پرواز با بال های سوخته" توانسته است علی رغم موضوعی بودن، اجرایی موفق و قابل قبول داشته باشد که در مواجهه با مخاطب موفق و به دور از شعارزدگی های معمول است.

سید جواد روشن ( عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)




نظرات کاربران