در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «پهلوان قلیچ»

بیان مفاهیم فلسفی- اجتماعی با زبان کمدی

سید جواد روشن - نمایش"پهلوان قلیچ" نوشته رضا محمدیان و سوگل تاجیک و به کارگردانی رضا محمدیان روایت کیانوش از جمله پهلوانان و عیاران شهر است، که دل در گرو دختری به نام آهو دارد. پدر دختر با این وصلت موافق نیست از همین رو کیانوش در تلاش برای اثبات خود، به اصل و نسبش اشاره می کند و اینکه نوه پهلوان قلیچ است. در واقع اصل داستان نمایش، روایت زندگی پهلوان قلیچ و عشق او به دختری بنام جیران است و اینکه چگونه پهلوان قلیچ با تلاش و از خودگذشتگی می تواند به وصال یار برسد.

سید جواد روشن- نمایش"پهلوان قلیچ" نوشته رضا محمدیان و سوگل تاجیک و به کارگردانی رضا محمدیان روایت کیانوش از جمله پهلوانان و عیاران شهر است، که دل در گرو دختری به نام آهو دارد. پدر دختر با این وصلت موافق نیست از همین رو کیانوش در تلاش برای اثبات خود، به اصل و نسبش اشاره می کند و اینکه نوه پهلوان قلیچ است. در واقع اصل داستان نمایش، روایت زندگی پهلوان قلیچ و عشق او به دختری بنام جیران است و اینکه چگونه پهلوان قلیچ با تلاش و از خودگذشتگی می تواند به وصال یار برسد. طبق شرط پدر جیران، پهلوان قلیچ باید به نبرد با غول برود و سنگ نور ماه را بیاورد تا پدر به ازدواج او با جیران رضایت دهد. از همین رو قلیچ راهی سفر می شود. در این نمایش از الگوی سفر و یا سفر قهرمان به خوبی و سادگی استفاده می شود. این الگوی اسطوره ای و نمایشی در این اجرا پرداختی ساده و نمادین دارد. جوزف کمبل؛ اسطوره شناس، سفر قهرمان را به سه دوره کلی تقسیم می کند: جدایی، تشرف و بازگشت. جدایی قهرمان از دنیای خود، حضور او در دنیای ناشناخته ها و بازگشت دوباره او به دنیای واقعی. نکته مهم این است که در این بازگشت معمولا قهرمان داستان دیگر همان کسی نیست که در آغاز راه بوده و دچار تحول و بلوغ فکری شده است. در این نمایش نیز پهلوان قلیچ برای بدست آوردن سنگ نور ماه، راهی هندوستان می شود. سفری پر ماجرا که او را تا پای مرگ می برد. او سنگ نور ماه را به دست می آورد اما با چالش دیگری مواجه می شود. کشتن و خیانت کردن به دوست( در اینجا غول) برای رسیدن به معشوق. زندگی به ما آموخته است به دست آوردن هر چیزی هزینه ای دارد و باید چیزی را داد تا چیز دیگری را به دست آورد. از آنجایی که پهلوان قلیچ نمی تواند عشق را به هر قیمتی به دست آورد، تصمیم می گیرد قید آن را بزند ولی این از خودگذشتگی برای او پاداشی دارد که همانا رسیدن به جیران است. همچنین نکته مهم این است که پهلوان قلیچ که از سفر باز گشته دیگر همانی نیست که در آغاز سفر بود و طی کردن مراحل و رسیدن به یک بلوغ فکری او را مبدل به اسطوره ای می کند که در یادها می ماند و نسل های بعدی – در اینجا کیانوش- از او یاد می کنند. همچنین با اینکه این اثر تلاش ندارد تا نگاهی جدی به فرهنگ پهلوانی و عیاری که در ایران ریشه و تاریخی قدیمی دارد، داشته باشد اما در همین فضای کمدی نیز نشان می دهد که بین پهلوان نماهای امروزی (مثل کیانوش) تا پهلوانان قدیم ( مثل قلیچ) فاصله زیادی هست و برخی پهلوانان امروز تنها ماکت و ظاهری از پهلوانی را با خود دارند. همان طور که اشاره شد این مفاهیم مهم در این نمایش پرداخت و زبانی ساده دارند و انتخاب بستر و فضای کمدی- فانتزی برای این روایت نمایشی و دوری از پیچیدگی های فلسفی باعث شده تا شاهد اجرایی شاد و جذاب باشیم که با مخاطب ارتباط خوبی برقرار می کند. البته این گونه نمایش ها که شکل و فرم مفرح و شادی را برای بیان مفاهیم فلسفی و اجتماعی انتخاب می کنند یک آسیب نیز دارند که گروه اجرایی باید به شدت مراقب این موضوع باشد. آن ها نباید در دام عامه پسندی گرفتار شوند و به مرور نکات مهم اجرایشان قربانی لحظات مفرح بشود. زیاده روی در شوخی ها و توجه بیش از اندازه به خلق لحظات شاد باعث می شود مفاهیم اصلی نمایش قربانی شود و این نکته ای است که گروه اجرایی باید به شدت مراقب آن باشند. آسیبی که خوشبختانه در اجرای جشنواره رخ نداد و این مرز باریک به خوبی رعایت شد ولی می تواند با تکرار در اجراهای عموم گروه را تهدید کند و باید مراقب این آسیب بود.

در این نمایش ساختن فضای فانتزی، استفاده از موسیقی، حرکات نمایشی هماهنگ و موزون و سایه بازی بخش مهم و موثری از ایده کارگردان است. صحنه خالی و کمترین استفاده از لوازم صحنه و دکور، فضا را برای بازی و طراحی حرکات نمایشی فراهم کرده و بخشی از فضاسازی اجرا بر عهده گروه بازیگران جوان این نمایش است که با هماهنگی مناسبی توانسته اند از عهده این مسئولیت به خوبی برآیند. استفاده از تکنیک سایه بازی نیز برای ایجاد بعد تصویری نمایش، لحظات جذابی را خلق می کند و این ایده کارگردان نیز به خوبی اجرا و ارئه می شود. موسیقی نمایش تلفیقی از موسیقی زنده و موسیقی انتخابی است و مجموع این موسیقی در خدمت اجرا است. از دیگر نکات قوت این اجرا بازیگران خوب آن هستند که علی رغم اینکه میانگین سنی جوانی دارند ولی هماهنگی و حضور خوبی بر صحنه دارند. نظم و هماهنگی در بخش های مختلف این اجرا و توجه به جزئیات که می توان آن را در طراحی لباس و سایه بازی دید، نشان از مسئولیت پذیری و عشق به تئاتر در این گروه نمایشی جوان است و به همین علت است که این تلاش صادقانه بر دل مخاطب نیز می نشیند.

در مجموع نمایش "پهلوان قلیچ" را باید نمایشی مفرح و موفق دانست که ضمن توجه به مفاهیم انسانی و اجتماعی در اجرا، در جذب مخاطب نیز موفق است.




نظرات کاربران