در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «آوایی در زندگی دوردست»

روایتی شیرین از روزهای تلخ بازیگران

سید جواد روشن- نمایش «آوایی در زندگی دوردست» روایت زن و شوهر بازیگری به نام مانی و بمانی است که فرازهای مختلفی از زندگی خود و مشکلاتی که به عنوان یک زوج هنرمند درگیر آن هستند، را روایت می کنند. نمایش با تولد شروع می شود و در پیری به اتمام می رسد.

سید جواد روشن- نمایش"آوایی در زندگی دوردست" پیش از این در چهارمین جشنواره تئاتر شهر در سال 94 با بازی و کارگردانی احسان فلاحیان اجرا شده است و به گواهی عکس های موجود از آن اجرا در فضای وب، هم اینک نیز با همان طراحی و ایده اجرایی و احتمالا بااندکی تغییرات با نام فرد دیگری (مرضیه ذاکری) به روی صحنه رفته است و کماکان احسان فلاحیان به عنوان بازیگر در آن حضور دارد و قابل توجیه نیست که بعد از 7 سال این نمایش با همان شکل ولی به نام شخص دیگری اجرا شود. و البته این همه ماجرا نیست چون خود نمایشنامه نیز بسیار نزدیک و تحت تاثیر نمایش نامه "بازی زندگی" نوشته ماندانا عبقری است بدون اینکه در بروشور نمایش، نامی از اثر مبدا و نویسنده اش برده شود و به وضوح نشان می دهد این گروه نمایشی تمایلی به رعایت حقوق معنوی یک هنرمند ندارد که بسیار جای تعجب دارد. اما خود اثر روایت زن و شوهر بازیگری به نام مانی و بمانی (همان شخصیت های نمایشنامه ماندا عبقری) است که فرازهای مختلفی از زندگی خود و مشکلاتی که به عنوان یک زوج هنرمند درگیر آن هستند، را روایت می کنند. نمایش با تولد شروع می شود و در پیری به اتمام می رسد. شاید بتوان مشکل اصلی اجرا را خود نمایشنامه دانست که ایده خوبی دارد ولی پرداخت دراماتیکی ندارد و تحت تاثیر متن ماندانا عبقری و علی رغم تلاش هایی برای ایجاد تغییرات در آن نتوانسته است هویتی مستقل و کامل پیدا کند. همچنین از آنجایی که فلاحیان در مقام نویسنده، به عنوان یکی از بازیگران اصلی و البته طراح کار نیز حضور دارد، متن بیشتر در حد یک پیشنهاد اجرا مورد استفاده قرار می گیرد و جا برای بداهه پردازی فراهم می شود. بداهه پردازی و تلاش برای ارتباط با مخاطب (بر هم زدن قرارداد دیوار چهارم) که باید علت آن را در سابقه فعالیت فلاحیان در تئاتر خیابانی جست و جو کرد. هرچند ایده اصلی متن که- باید آن را متعلق به مانا عبقری دانست- خوب است و البته باید در این میان نیم نگاهی نیز به نمایشنامه "بازیگر و زنش" نوشته علی نصیریان داشت ولی پرداخت اثر ضعیف است. ضعف متن در اجرا نیز هویدا شده و به لحاظ ساختار اجرایی باعث یک شلختگی می شود و آنچه بیش از همه خودنمایی می کند خلق لحظات طنز برای گرقتن خنده از مخاطب است حتی اگر به قیمت از دست رفتن لحظات دراماتیک نمایش تمام شود. مانند صحنه هایی که زن در مورد رد شدن کارشان صحبت می کند و یا صحبت درباره بچه دار شدن. که لحظات احساسی بازیگر زن در شوخی های کلامی بازیگر مرد گم می شود. البته ایده کلی متن و محتوای آن که روایتی از مشکلات - خصوصا مشکلات اقتصادی - یک زوج بازیگر است همچنین اشاره هایی به موضوع ممیزی و برخورد سلیقه ای مدیران و غیره حائز اهمیت است و در این اجرا در کنار شوخی ها و فضای طنز اثر کماکان تلخی ها و سختی های زندگی هنرمندان تئاتر و مشکلات معیشتی آن ها حس می شود. در اجرا کارگردان علی رغم تلاش برای استفاده از ایده های اجرایی مختلف و البته طراحی میزانسن هایی مناسب و کاربردی، هنوز نتوانسته است یک پیوستگی مناسب بین ایده هایش ایجاد کند و اجرا همچون تکه های پازلی است که تلاش می شود در کنار هم قرار گیرند. در این میان هرچند احسان فلاحیان و مرضیه ذاکری در مقام نویسنده و کارگردان چندان موفق نیستند ولی در مقام بازیگر مستعد و پر تلاش نشان دادند و البته فلاحیان که نشان می دهد استعداد و هوش خوبی در خلق لحظات کمدی دارد باید توسط کارگردان و در راستای اثر هدایت و کنترل شود. در پایان باید گفت علی رغم ضعف هایی که در این اجرا به آن اشاره شد ولی اثر توانست با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند و با وجود داشتن قالبی طنز ولی در واقعیت روایتی تلخ بود از زندگی و مشکلات هنرمندان تئاتر و دغدغه های معیشتی آن ها در این روزهای سخت که به مخاطبان نیز منتقل شد.




نظرات کاربران