دربارهی نمایش «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه»، نوشته و کار «رضا صابری»
فرو ریختن دیوارهای قدیمی
جلیل امیری- نمایش «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه»، نوشته و کار «رضا صابری» از مشهد در هشتمین روز از چهلمین جشنواره تئاتر فجر در تالار مولوی به روی صحنه رفت. اینکه چگونه است که نهتنها در چندین و چند کار جشنوارهی امسال، بلکه دوروبرمان پر شده از آثاری که بِروبِر در چشمانمان زُل میزنند و زندگیهامان را به بدترین شکل ممکن مانند میکنند خود داستانی است که نیازمند آسیبشناسی است.
اینکه چگونه است که نهتنها در چندین و چند کار جشنوارهی امسال، بلکه دوروبرمان پر شده از آثاری که بِروبِر در چشمانمان زُل میزنند و زندگیهامان را به بدترین شکل ممکن مانند میکنند خود داستانی است که نیازمند آسیبشناسی است. ولی از آنجا که این تعبیر آنچنان در گوش و ذهنمان رفته و دیگر نه تنها به تیریج قبایمان برنمیخورد بلکه گویی که این سخن رسوب مگوی ذهن خودمان شده که از دهان دیگری بیرون میآید، شنیدنش حظی وافر به ما میدهد و با آن سمپاتی هم میکنیم.
ازین نکتهی آغازین که بگذریم! «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه»، اثر شاخصی است از چند زاویه که برخواهم شمرد. این نمایش که نام آن خود نشانهای است تکاندهنده، از تئاتر مشهد میآید. تئاتری که توانسته است خود را از زیر سایهی به یاری دولت سنگین شدهی تئاتر تهران و هیاهوها و منمهای آن بیرون بکشد و هویتی مستقل بیابد.از دیگرسو، «رضا صابری» مرد نستوه و نام آشنای تئاتر ایران و خراسان، مرد شاخص جشنوارهی تئاتر فجر نخستین و چهلم، فارغ از هرگونه ارزشگذاری کمی و کیفی، اثری بر صحنه آورده است که نه تنها آیینهی تمامنمای تئاتر ما، که بازگو کنندهی رخدادها و رویدادهای جامعهی پیرامون آن نیز هست.در نخستین نظر چندین معتاد از دست شده را میبینیم که در مرکزی گردهم آمدهاند تا به بهانهی فرآیندِ بهبودیای که در پایان بهدست میناید، هریک بتوانند روایتگر داستان ای گذشته و اکنون خود باشند. این چکیدهی نمایش «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه» است.بر سیاق معلوم و عادت مالوف چنین آثاری، ما بیشتر با روایاتی نادراماتیک و نقلگون روبروییم که آنها را تکبهتک از زبان آدمهایی که بر سکوی چهارگوش میانهی میدان میآیند و میروند، میشنویم. ما نیز همانند دیگر بازیگران که همچون ولگردهای خیابانی پتو بر دوش کشیدهاند و خدر از مخدری، پیرامون سکو کز کرده و نشستهاند تنها شنوندهایم بی ردای شوم قاضیان و دریغ از هر واکنشی.
«رضا صابری» که خود را هنرمندی در خدمت نظام سیاسی میداند (نقل از فرمایش خود ایشان در گفتگوی تلفنی با برنامهی تئاتری بیچارچوب در شبکهی چهار) در جامعهای که زمانی در آن کارهای پروپاگاندا همچون «خانات»، «مظلوم پنجم» و «خرقهی ارغوانی» را دغدغهی جامعهاش میدانست و به تهران میآورد، اکنون روایتگر اثری است که تلاش میکند تزی اجتماعی برای جامعهی پیرامونش بدهد. تزی که ساخته نمیشود.نمایش هرچند در فرم و محتوا هیچ ایدهی تازهای ندارد ولی بهگمان من این اثر را میتوان بهعنوان شاخص شگفت جشنوارهی امسال و حتی برای کنکاش در جامعهی پیرامون ما واکاوی کرد. اثری که بیرون از ارزشگذاری هنری، بسیار تا بسیار جای کنکاشهای ژرف و بررسیهای جامعهشناختی دارد و میتوان آن را پس از چهل سال بهعنوان سمبل تئاتر و جامعهی ایران امروز دید. نمایشی که محتوا و فرماش در کنار کارنامهی سازندهی نام آشنای اثر ترکیبی خاص و معنادار میآفریند. در ارایهی اثر ما با اجرایی شبه میدانی و بهرهگیری اندکی از عناصر نمایش ایرانی روبروییم که با ایجاد سکوی چهارگوش و اجرایی یکسویه، فرمی نقالانه به خود میگیرد. آدمهایی که در نقل چموخم زندگی خود، از امید، آرزو زندگی و عشق میگویند، آغاز میکنند و در چنبرهی جبر بیرونی حاکم فرجامی جز درد، رنج و مرگ ندارند.
نمایش «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه»، روایتگر زندگی فاجعهبار و نابسامان پیرامون ماست. آدمهایی که در همه چیز شکست خوردهاند و تلاش میکنند آن را آسیبشناسی کنند و بهواقع که نمیکنند؛ چراکه با زبان و قلم نویسنده سخن میگویند و از زاویهی نویسنده به موضوع مینگرند. ساری شدن این اشکال بنیادی در اثر مانع ایجاد دیالوگ است، پس پیامد آن تبدیل اثر به مونولوگی بلند است با راویان مختلف که نه نقلی مدرن است و نه روایتی نو.
«رضا صابری» آدم کاربلدی است. نمیتوان بر او اشکال تکنیکی و فنی گرفت و یا حتی زائدههای اثرش را غیرتعمدی دانست و یا ریتم و تمپو را به او آموخت ولی نمایش با همهی انرژی تزریق شده با بازیهای نمایشی پر هیمنه و بیان پر تَنتنه، نمیتواند تماشاگر را با خود همراه کند. چراکه تماشاگر هم مانند کارگردان نام آشنای اثر و ما از همان فضایی آمده که از پیش آگاه است بر همهی آنچه میبیند و میشنود. پس دربارهی این اثر شاید پرسش کلیدی آنجاست که چرا ما با اثری چنین روبروییم؟ اثری که دارد در زیر آوار تکتک صحنهها و واژههایش آرمانهایی را مدفون میکند.
جلیل امیری (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)