در حال بارگذاری ...

پاسخ من به نظرسنجی روزنامه‌ی شرق

درباره‌ی بهترین اجرای سال ۱۳۹۸

صمد چینی فروشان

از آن جایی که چنین فراخوانی در شرایط وخیمی که کل جامعه‌ و به تبع آن کلیت تئاترِ کشورمان با آن دست به گریبان است از اساس مسئله مند می نماید، ترجیح می دهم به عوض نوشتن متنی۵۰۰ کلمه ای (مطابق درخواست خبرنگار آن روزنامه) درباره‌ی بهترین تئاتر سال ۹۸ به ارزش های کاربردی و دلالی احتمالی این فراخوان بپردازم.

شاید اکثر خوانندگان این پاره گفتار، اطلاع دقیقی ازسیرنزولی کیفیت تئاتر دودهه‌ی اخیر کشورمان نداشته باشند و با توجه به محدودیت کلامی این فراخوان هم ورود کامل به بحث آن در این جا میسر نباشد، اما همین قدر می توانم بگویم که اگر دهه‌ی ۷۰ را بتوانیم «عصرطلایی تئاتر بعد ازانقلاب» و دوران تلاش های ستودنی فعالان تئاترمان برای بازگشت به سرچشمه های تئاترپیش انقلاب بدانیم، دهه‌ی۸۰ و سپس، دهه‌ی۹۰ را بخاطر پیدایش وحاکمیت قطعی ایده‌ی تئاتر خصوصی، می باید دوران سقوط تدریجی و سپس تمام و کمال تئاتر ایران تلقی کنیم. روندی که بدون توجه به نگرش های انتقادی منتقدان تئاتر طی شد و به سرانجامی که گفته شد منتهی گردید.

و به همین دلیل هم بوده است که نگارنده‌ی این سطور، طی ده سال اول تاسیس و فعالیت کانون ملی منتقدان تئاتر (از میانه‌ی دهه‌ی ۷۰ تا میانه‌ی دهه‌ی ۸۰)، همواره با رغبت و اشتیاق فراوان، درهمه‌ی نظرسنجی های از این دست شرکت می کرده و حتی حضور در آئیین های سالانه‌ی انتخاب آثار برگزیده‌ی کانون ملی منتقدان تئاتر را برای خود یک وظیفه و یک مسئولیت حیاتی می انگاشته است؛ چرا که گمان می کرده است گوش شنوایی در اینجا وآنجا، در مطبوعات سراسری، درمیان فعالان تئاتر و نیز در میان مدیران و دست اندکاران نهادهای فرهنگی – هنری و همچنین مخاطبان تئاتر برای نگرش های بازتابی و انتقادی در حوزه‌ی تئاتر وجود دارد ـ که البته برخی از واقعیت های موجود آن زمان هم صحت این نگرش را تایید می کرده‌اند ـ و می تواند با ابراز نظر خود به تداوم روندهای مثبت تئاتر کشور یاری برساند.

اما در این روزگار ـ بویژه در پنج سال اخیر ـ که مطبوعات کشور، به خاطر تسلط روزافزون فضای سیاسی و امنیتی بر تمامی حیات و ممات فرهنگی و هنری جامعه، چندان از فرهنگ وهنر تخلیه شده اند که حتی از چاپ مقالات و نقدهای بدون دستمزد منتقدان نیز به بهانه های مختلف سرباز می زنند، دیگر، پرسش در باره‌ی بهترین های تئاتر از منتقدان عزلت گزیده‌ی به ناگزیر، درفقدان هرگونه امید به تاثیرگذاری نظرات آنان در فرآیندهای مدیریتی و اجرایی تئاتر کشور بیشتر به یک شوخی مضحک می ماند.

درچنین وضعیتی، اگر فی المثل یک منتقد از علاقه‌ اش نسبت به اثر تالیفی و اجرایی رضایی راد (فرشته‌ی تاریخ) بویژه بخاطر ایده‌ی محوری آن سخن بگوید و یا اگر از احترامش نسبت به اجرای سقوط در کوه مرگان منیژه‌ی محامدی و یا از شگفت زدگی اش از اجرای شازده احتجاب افشین زمانی بگوید و یا حتی از نحوه‌ی اجرای سکوت سفید کورش سلیمانی ستایش کند، واقعا چه تاثیری بر فرآیندهای تئاتری کشورمان خواهد داشت و چه تغییری را در سیاست های مدیریتی نهادهای فرهنگی – هنری و تئاتری کشور سبب ساز خواهد شد؟ و وقتی پاسخ به این سئوال ـ چنانکه می دانیم ـ هیچ است، پس چرا باید همچنان به تقلید از روش گذشتگان ادامه دهیم؟؟

پاسخ من به نظرسنجی روزنامه‌ی شرق

درباره‌ی بهترین اجرای سال ۱۳۹۸

صمد چینی فروشان

از آن جایی که چنین فراخوانی در شرایط وخیمی که کل جامعه‌ و به تبع آن کلیت تئاترِ کشورمان با آن دست به گریبان است از اساس مسئله مند می نماید، ترجیح می دهم به عوض نوشتن متنی۵۰۰ کلمه ای (مطابق درخواست خبرنگار آن روزنامه) درباره‌ی بهترین تئاتر سال ۹۸ به ارزش های کاربردی و دلالی احتمالی این فراخوان بپردازم.

شاید اکثر خوانندگان این پاره گفتار، اطلاع دقیقی ازسیرنزولی کیفیت تئاتر دودهه‌ی اخیر کشورمان نداشته باشند و با توجه به محدودیت کلامی این فراخوان هم ورود کامل به بحث آن در این جا میسر نباشد، اما همین قدر می توانم بگویم که اگر دهه‌ی ۷۰ را بتوانیم «عصرطلایی تئاتر بعد ازانقلاب» و دوران تلاش های ستودنی فعالان تئاترمان برای بازگشت به سرچشمه های تئاترپیش انقلاب بدانیم، دهه‌ی۸۰ و سپس، دهه‌ی۹۰ را بخاطر پیدایش وحاکمیت قطعی ایده‌ی تئاتر خصوصی، می باید دوران سقوط تدریجی و سپس تمام و کمال تئاتر ایران تلقی کنیم. روندی که بدون توجه به نگرش های انتقادی منتقدان تئاتر طی شد و به سرانجامی که گفته شد منتهی گردید.

و به همین دلیل هم بوده است که نگارنده‌ی این سطور، طی ده سال اول تاسیس و فعالیت کانون ملی منتقدان تئاتر (از میانه‌ی دهه‌ی ۷۰ تا میانه‌ی دهه‌ی ۸۰)، همواره با رغبت و اشتیاق فراوان، درهمه‌ی نظرسنجی های از این دست شرکت می کرده و حتی حضور در آئیین های سالانه‌ی انتخاب آثار برگزیده‌ی کانون ملی منتقدان تئاتر را برای خود یک وظیفه و یک مسئولیت حیاتی می انگاشته است؛ چرا که گمان می کرده است گوش شنوایی در اینجا وآنجا، در مطبوعات سراسری، درمیان فعالان تئاتر و نیز در میان مدیران و دست اندکاران نهادهای فرهنگی – هنری و همچنین مخاطبان تئاتر برای نگرش های بازتابی و انتقادی در حوزه‌ی تئاتر وجود دارد ـ که البته برخی از واقعیت های موجود آن زمان هم صحت این نگرش را تایید می کرده‌اند ـ و می تواند با ابراز نظر خود به تداوم روندهای مثبت تئاتر کشور یاری برساند.

اما در این روزگار ـ بویژه در پنج سال اخیر ـ که مطبوعات کشور، به خاطر تسلط روزافزون فضای سیاسی و امنیتی بر تمامی حیات و ممات فرهنگی و هنری جامعه، چندان از فرهنگ وهنر تخلیه شده اند که حتی از چاپ مقالات و نقدهای بدون دستمزد منتقدان نیز به بهانه های مختلف سرباز می زنند، دیگر، پرسش در باره‌ی بهترین های تئاتر از منتقدان عزلت گزیده‌ی به ناگزیر، درفقدان هرگونه امید به تاثیرگذاری نظرات آنان در فرآیندهای مدیریتی و اجرایی تئاتر کشور بیشتر به یک شوخی مضحک می ماند.

درچنین وضعیتی، اگر فی المثل یک منتقد از علاقه‌ اش نسبت به اثر تالیفی و اجرایی رضایی راد (فرشته‌ی تاریخ) بویژه بخاطر ایده‌ی محوری آن سخن بگوید و یا اگر از احترامش نسبت به اجرای سقوط در کوه مرگان منیژه‌ی محامدی و یا از شگفت زدگی اش از اجرای شازده احتجاب افشین زمانی بگوید و یا حتی از نحوه‌ی اجرای سکوت سفید کورش سلیمانی ستایش کند، واقعا چه تاثیری بر فرآیندهای تئاتری کشورمان خواهد داشت و چه تغییری را در سیاست های مدیریتی نهادهای فرهنگی – هنری و تئاتری کشور سبب ساز خواهد شد؟ و وقتی پاسخ به این سئوال ـ چنانکه می دانیم ـ هیچ است، پس چرا باید همچنان به تقلید از روش گذشتگان ادامه دهیم؟؟




نظرات کاربران