در حال بارگذاری ...

نقد نمایش «سرزمین پدری»

ندا، نام تمام زنان زمین است

جواد متین

نمایش «سرزمین پدری» روایتگر پدیده‌ی فرزندکشی مادرانه و همسرکشی زنانه است. پدیده قساوت انسان از دیروز کهن تا امروز معاصر خواندنی و شنیدنی است. ازینرو به تصویر کشیدن قساوت قلب و رذالت نفس در قالب تم‌هایی چون خیانت، جنایت، انتقام، کینه‌توزی، خشم، حسادت و... از این دست احساسات و عواطف با نگاهی دیگرگون، دستمایه هنرمندان و آثارشان قرار می‌گیرد.

«محمد قاسمی» هنرمند تئاتر همدان را از سال ٩٣ با نمایش «سوگواره سرد سکوت» در جشنواره منطقه‌ای گناوه شناختم. هم او و هم تیم همراهش را که در تمام این سال‌ها کانون اصلی تولید آثارش هستند از آن زمان می‌شناسم. پیوستگی و استمرار در تولید آثاری چون «آبی‌ترین آسمان زمین»، «مثل خواب، مثل رویا»، «آوازهای بی در» و... در تمام این سال‌ها مهم‌ترین ویژگی این گروه اجرایی است. قاسمی عمدتاً موضوعاتی را برای آثارش برمی‌گزیند که از درجه اهمیت درخور و شایسته‌ای برخوردار باشند. یعنی در نگاه نخست ضرورت انتخاب موضوع را درک کرده و به فراخور شرایط به عنوان دروازه‌بان خبر، نسبت به شرایط جامعه پیرامونی خود حساسیت نشان داده است. فارغ از اظهار نظر درخصوص سطح کیفی آثار تولیدی، نگاه ویژه‌اش به خانواده و روابط فی مابین اعضاء خانواده ـ به عنوان اصلی‌ترین کانون اجتماعی در هر جامعه ـ قابل تحسین است. از قضا در تمام این سال‌ها آثارش هم توسط مخاطب و هم قضاوتگران و منتقدان مورد توجه قرار گرفته است.

نمایش«سرزمین پدری» روایت قتل همسر و دو فرزند زنی به دلیل اطلاع از خیانت شوهر خویش است. زنی که برای رسیدن با همسرش به خانواده و قبیله و عشیره‌ی خود پشت کرده است و حالا که میوه‌های وجودش به بار نشسته‌اند و سرشاخه‌های تبارش برومند شده‌اند، با اطلاع از خیانت همسر نه روی بازگشت به وطن دارد و توان ماندن در غربت.

«سرزمین پدری» روایت تمام زنانی است که بی سرزمین‌ترین بادند. کولی وار در پی عشق به سرزمین پدری خود پشت می‌کنند، حال آنکه تا دنیا دنیاست در سرزمین شوی خود نیز غریبه‌ای بیش شناخته نمی‌شوند. «ندا» نام تمام این زنان است. «ندا» با قرابت آوایی و با شباهت با «مده‌آ» نام تمام این زنان است. «ندا» نام تمام زنانی است که سرزمین پدری خود را می‌جویند و در نقطه صفر میان پدر و شویش دوپاره شده‌اند. حال آنکه زن و مادر به عنوان مام میهن شناخته می‌شود و باید اینگونه سرگشته به دنبال سرزمین پدری بدود.

اجرای «محمد قاسمی» از نمایش «سرزمین پدری» با بازی روان، مسلط و رعایت توالی حسی و رعایت ریتم و تمپوی بیان گفتاری و بیان بدنی توسط بازیگران نشان از صرف زمان مناسب برای تمرین دارد. مسلماً این میزان از هماهنگی در اجرا با موسیقی که به واقع مهم‌ترین کارآکتر این نمایش به شمار می‌آید، علاوه بر هوش سرشار بازیگران نیاز به تمرین داشته است.

بازی «پری بارانی» و «رعایت توالی» حسی در بازی سازی و حفظ موتیف ویژه بازی اپیک و توانایی ایشان در خواندن، افت و خیزهای تکنیکی این نمایش و همچنین در بازی دیگر بازیگران این نمایش از نقاط قوتی است که نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. اکت‌های انفجاری و صدای مخملین این بازیگر تا مدت‌ها در خاطر تماشاگر باقی می‌ماند.

برخلاف میل «محمد قاسمی» همچنان اعتقاد دارم که بهتر است او کارهای خودش را بازی نکند و صرفاً به کارگردانی و بازیگردانی و طراحی بسنده کند. اگر اینگونه شود شاید کمی از بی‌نظمی حاکم در برخی از میزانسن‌های صحنه‌ها کاسته شود. حذف اجرای برخی مونولوگ‌ها به زبان فرانسه و یا اجرای برخی دیگر به سایر زبان‌ها توصیه می‌شود. یک زبان به تنهایی در کنار زبان فارسی نه ضرورتی دارد و نه کمکی می‌کند. موسیقی به اندازه کافی در این اثر تشخص دارد و به حضور نوازنده‌ای با ساکسیفون و کشیدن پیپ با ژست‌های باسمه‌ای نیازی نیست. کمک که نمی‌کند هیچ، بلکه آسیب زننده نیز است.

اجرای نمایش «سرزمین پدری» در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر که سرشار از ضد و نقیض‌ها و ژست‌های روشنفکرمآبانه هنرمندان پایتخت‌نشین است، این امید را در دل هنرمندان تئاتر شهرستان زنده نگه می‌دارد که با اتصال به ریشه‌ها و تمرین صحیح و متناسب با تولید اثر می‌توان شاهد تنها کار فرهنگی گروهی و به قاعده تئاتر بود.

 

کارگروه نقد آثار سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر




نظرات کاربران