نقد نمایش «است» به کارگردانی «پرنیا شمس»
آهسته ، پیوسته، سربه زیر
رسول نظرزاده
نمایش«است» در یک مدرسه دخترانه در ایران معاصر می گذرد. همین موضوع خود چنان در فضای عمومی تئاتر ایران تازه و بکر است که چشم مخاطب را به فضایی تازه میبرد. قلمرویی تاکنون ممنوعه و بسته که چشم دوختن و تمرکز بر حساسیت های آن، خود نگاهی تازه می طلبد. قوانینی که به تفاوت ها، شکاف ها، و سلیقه میان نسلها و بحران بلوغ دختران نوجوان چنان بیتوجه مانده و آنها را در منگنه و ترس و ارعاب قرار داده تا مبادا از قلمرو مرسوم و حد و مرزهای همگانی پا فراتر گذاشته باشند.
موضوع نمایش «است» از این منظر بیدرنگ در کنار نمایش دیگری با همین موضوع با نام «کد 13» کار سوگل جعفری قرار می گیرد. تشابه ناخواسته میان این دو اجرا اشاره به بحران هایی دارد که کمابیش در محیط آموزشی دختران ایران در حال رشد وگسترش است. خواسته هایی که نیاز به تغییر در بنیانهای آن روز به روز بیشتر حس می شود. چرا که کتاب ها و قوانین بیتوجه به خواستههای هر نسل هنوز تغییر چندانی نکردهاند.
نمایش «کد 13» با انتخاب موضوعی حاد- پیدا شدن یک جنین سقط شده در توالت مدرسه دخترانه- خود به خود گام در میدانهای اجتماعی-روانی پنهانتری که تاکنون در پوشش شبه اخلاقی نهفته شده اند می گذارد. موضوعی که خود به خود پای خانوادهها و نیروهای حراست را هم به مدرسه میکشاند.
در هر دو نمایش «است» و «کد 13» مدیران و ناظمها یا ماموران دیده نمی شوند، اما صدای قوانینشان بر سر کلاس و دخترها شنیده می شود. در هر دو اجرا گفتگوها و زندگی درونی و شخصی دختران در کلاس با آنچه در بیرون، در صدای تحکمآمیز معلمها یا ناظمها و مدیران نهفته است، فاصله بسیاری با هم دارند.
در هر دو اجرا میتوان دید که نقشپذیری دختران با این قوانین و بنا به تربیت خانوادگیشان از همدیگر متفاوت است و در بسیاری از مواقع دختران و گروههای هم سنشان، در برابر هم قرار میگیرند و برخیشان به خاطر حسادت یا انتقام یا مقابله، دوست خود را میفروشند. میتوان دید که در هر دو اجرا ترس از امکان لو رفتن توسط دوستانشان و بیآبرو شدن در جمع، بحرانی حادتر است. انگار هیچیک از دختران نمیتوانند در این محیط، خودشان باشند و هر کسی برای آن که بتواند نفسی بکشد جلوی دیگران کوتاه میآید.
یکی از موضوعهای برجسته در هر دو اجرا موضوع تکجنسی بودن محیط آموزشی است. دختران همگی مجبورند در مدرسه و محیط داخلی کلاس حجاب کامل داشته باشند و باید قوانین عمومی بیرون از مدرسه را در فضای داخلی هم رعایت کنند. در این محیط خود به خود حرف و حدیث و فکر جنس مخالف بیشتر رشد میکند. ارتباطی که بیشتر ذهنی وخیالی و ناسالم باقی میماند . بحرانی که به ایجاد گسست اجتماعی میان دو جنس در آینده میانجامد.
با این همه هر دو اجرا قصد ندارند بحران درون مدرسه و کلاس را - که خواه ناخواه با بحرانها و قوانین و مناسبات بیرون در ارتباط است – با خاستگاههای اجتماعی و سیاسی زنان و دختران مرتبط کنند. به دلیل حساسیت این دوره سنی و اقتداری که از طرف مدیر و معلمها بر دختران اعمال می شود، اجراها خود به خود به نقد نظام آموزشی میرسند. هنوز زمان زیادی از خودکشی دختران همین دوره سنی در اصفهان از بالای پلها نمیگذرد. خودکشیهایی که ریشه آنها در همین بن بستها و عدم توانایی ایجاد ارتباط و گفتگو با قوانینی است که بیتوجه به خواستههای جوانان برایشان تصمیم میگیرند و میکوشند بر همه لباسی یکسان بپوشانند.
نمایش «است» بر نقد همین موضع اقتدارگرا و نگاه از بالا پیش میرود. از این رو هیچیک از معلمها و عوامل مدرسه در کلاس یا دفتر دیده نمیشوند و ما تنها شاهد واکنش دانشآموزان در برابر اوامر آنها هستیم. انگار دختران در خلا پاسخ میدهند و تسلیم نگاهی فراتر شدهاند. به همین دلیل هیچیک از از آنها به صورت یک فرد، شخصیتپردازی نشدهاند و همچنین با مشکلات معلمها هم که به نوعی خود در این نظام یک «کارگر فرهنگی» به شمار میروند نزدیک نمیشویم. درسها و کتابها هم انگار با دنیای دانشآموزان بیگانهاند. در این میان رفتار «ماهور» دختری که تازه از شمال به این مدرسه کوچ کرده نوعی مقاومت را در کنار دوست تازهاش « ترانه» نشان میدهد. مقاومتی که در برابر دوربینهای مداربسته مدرسه و کلاس و خبرچینی دیگران رخ میدهد و از قضا آن دو را بیشتر به هم نزدیک میکند. شیطنت آنها، نه بهخاطر عبور از خط قرمزهای ایدئولوژیک که بیشتر به خاطر مقابله با قوانین سختگیرانه آموزشی بیدلیل و رفتار بچههای است که میخواهند بر دیگران تسلط یابند. رفتاری که به زودی به سرکوب و نوشتن تعهدنامه و سپس تهدید به اخراج روبرو میشود. ماهور به مسیر یکسانسازی شده باز میگردد و ترانه که حاضر نیست تعهدنامهای برای پذیرش این قوانین دشوار بنویسد تن به اخراج میدهد در حالی یاد او در انتها در کلاس با ریزش باران پشت شیشهها زنده باقی میماند.
اجرای نمایش «است» در محدوده تئاتر دانشگاهی در جشنواره فجر اجرایی مینیمال با طرح و ماجرایی ساده با حذف حشو و زوائد است که همچنان اما دست و پا بسته و خوددار پیش میرود. صدای خود را در گلو نگاه میدارد و خود را درگیر بحرانها و خواستههای ناگفته فراگیر این دوره سنی دختران نمیکند. همچنان که اجرای «کد 13» اگرچه موضوعی حادتر را مدنظر قرارداده و به روابط درونی میان دختران نزدیکتر شده اما محدوده نگاه خود را همچنان در یک کلاس و چند نفرخلاصه نگاه داشته است.
- کارگروه نقد آثار سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر