"وویتسک" تراژدی باشکوه توده

"وویتسک" تراژدی باشکوه توده 2

"وویتسک" تراژدی باشکوه توده 3
بیستوسومین نشست واحد نمایش حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران به نمایش و نقدوبررسی تئاتر "وویتسک" اثر خیره کننده گئورگ بوشنر و کارگردانی مهسا رهسپار اختصاص داشت. این جلسه روز سهشنبه٢٨خردادماه 1398 در پلاتوی استاد صغیری، مجتمع فرهنگی و هنری بوشهر و با حضور و استقبال جمعی از هنرمندان تئاتر برگزار شد.
تراژدی باشکوه "وویتسک" اثری رادیکال و پیش گو در درام مدرن کشور آلمان و اروپا محسوب می شود. نمایشی شگفتانگیز که با لایههایی مختلف قابل بررسی و تحلیل است. بوشنر نویسنده جوان و ناکام آلمانی این نمایشنامه را بر اساس زندگی واقعی یک آرایشگر نوشته است.جریان سازی و مبارزه علیه صاحبان قدرت و سرمایه یکی از ایده های بوشنر است که اتفاقا ١٣ سال قبل از صدور مانیفست کمونیسم مارکس اتفاق می افتد.اجرای پاستورال،دقیق منظم و هماهنگ موجب شد از این اثر و همچنین جلسه نقدش استقبال شود.
جواد متین
"وویتسک" نوشته گئورگ بوشنر نویسنده جوان،نابغه و ناکام آلمانی است که تنها با 23 سال سن بر اثر بیماری تیفوس درگذشت. بوشنر در عمر کوتاه خود تنها 3 نمایشنامه و یک داستان نوشت. وی در سال 1813 به دنیا آمد و فلسفه و طب خواند و عمرش بسیار کوتاه بود و در سال 1837 در گذشت. بوشنر را به این دلیل باید نابغه دانست که عقاید سیاسی وی شدیدا با زندگیاش پیوند خورده بود و در سال 1835 به خاطر نگارش مقاله "صلح و آرامش برای کوخها و جنگ برای کاخها" متهم به اخلالگری شده و تحت تعقیب بود. جالب اینجاست که این مقاله دقیقا 13 سال قبل از صدور مانیفست کمونیسم توسط کارل مارکس توسط بوشهر منتشر شده است. به همین خاطر وی را باید نمایشنامهنویس پیشرو در آلمان دانست. به گونهای که وی را بنیانگذار اکسپرسیونیست آلمان میدانند، که به حالات درونی و انزوای مفرط انسان در جغرافیای خود میپردازد. انسانی که از طبقه اشراف نیست بلکه از توده تحت سلطه قدرت نظامی و علمی است. معروفترین اثر بوشنر که از او نویسندهای جهانی ساخته "وویتسک" است، در سال 1836 به رشته تحریر درآمده است. "وویتسک" از نخستین نمایشنامههایی است که کاراکتر اصلی آن فردی از طبقه پایین اجتماع است. «ویتسک» تراژدی انسان دون پایه و از طبقه توده در جامعه است. تراژدی باشکوهی درباره زندگی، عشق و حسادتهای سربازی پست که دستمایه اجتماع و انسان ها شده است. "وویتسک" بر اساس داستان واقعی زندگی یوهان کریستیان ویتسک نوشته شده که در سال ١٨٢١ در شهر لایپزیگ آلمان پس از پی بردن به خیانت نامزدش شیرورگن ووست او را در خیابان مقابل خانهاش با ضربات چاقو به قتل میرساند. یوهان مرد بیچاره چند سال بعد محاکمه در میدان شهر لایپزیک اعدام میشود. در جهان وویتسک قهرمان تنهای تنهاست و جهان برای او تهی از هر چیزی است. تهی از هرچیز ممکن، بیمعنی و پوچ از معنا. آنقدر تهی که انگار تمام دارائی توده را جارو برقی بزرگی دارد یکجا میبلعد. این دور تسلسل انگار همیشه و بوده خواهد بود و فقط لباس نو به تن کرده است.
بوشنر آگاهانه از یک سرباز بیچاره در نمایش وویتسک دفاع میکند و تمام قد پشت او میایستد. تم غالب نمایشنامه، دوگانه عشق و نفرت، حسادت و انتقام است که دستمایه اثر قرار میگید و مهمترین و ابتدائی ترین حق بشر یعنی حق حیات را از ماری میستاند.
طراحی و کارگردانی زوج هنرمند مهسا رهسپار و قاسم تنگسیرنژاد بر نمایشنامه وویتسک در مقام طراح حرکات و کارگردان قابل تامل و تحسین است. فضای خالی صحنه و ایجاد تصویر از بدن بازیگر به عنوان حجم نمایشی در این فضا و طراحی ایده نمایشی بر اساس نمایشنامه بدون گفتن دیالوگ توسط کارآکترها مسائلی نیستند که بتوان به راحتی از کنار آنها گذشت. مشخص است که این نمایش حاصل تلاش تیم اجرایی،بازیگران و طراحان در کارگاه تولید اثر است.
تئاتر بیو مکانیک که وسولد مایرهولد،شاگرد استانیسلاوسکی پایهگذار است. به معنی طبیعت عمل یا هستی و شیرازه پدیدههایی است که به عمل تبدیل میشوند. بیومکانیک یعنی عمل نهفته و خلاصهشده برگرفته از هستی «چیزها». هر پدیدهای در هستی، یک «چیز» محسوب میشود؛ پس میتوان به کمک تلاشی ریاضتگونه و بدنی «چیستی» یا «ماهیت» آن را متجلی کرد. آنچه در طراحی و اجرای اثر ویتسک به کارگردانی مهسا رهسپار شاهدش بودیم ماهیتا به این متد بازمیگشت که اتفاقا از بزرگنمایی احساس مختلف در چهره و یا سایر اندامهای انتقال مفهوم بازیگر کمتر شاهدش بودیم. موجز بودن طراحی حرکات دقت در اجرا و رعایت ریتم و ضرباهنگ موسیقی توسط اجراگران به غنای اجرا کمک میکرد و تماشاگر را به تحسین وامیداشت. دقت در کنترل و اجرای پاستورال حرکات معنای مورد نظر در نمایشنامه"وویتسک" را به خوبی منتقل میکرد. نکاتی چند ضروری به نظر میرسد که در ادامه روند اجرای این نمایش و سایر نمایشهای این گروه در صورت تولید آثاری به این سبک گفته شود. اجرای بخش و یا بخشهایی از کار به نظر میرسد با لحاظ پدیده رقص مدرن اجرا شود. عدم تطابق ریتم در اجرای حرکات توسط رقصنده با موسیقی شاید به انتقال حالت درونی و انزوای کاراکتر در فضای خالی از هر چیز و موهوم حاک بر اثر کمک میکند. البته که یکی از مولفههای رقص مدرن همین عدم تطابق است. و اینکه اگر حرکات از نوع حرکات متعارف و بر اساس کلیشههای موجود نباشد چه بهتر.
دو دیگر آنکه در جهان نشانهشناختی در هنرهای دراماتیک و یا فرمهای مبتنی بر حرکت و تصویر آنچه که تماشاگر میبیند، قاعدتا باید دلالت بر چیزی کند. البته میتواند دلالت بر هیچ چیز هم نکند. اما به نظر میرسد استثناء موید قاعده نیست و پس آنچه که در تصویر بعنوان بستر انتقال پیام به مخاطب ارائه میشود هدفی است که گروه اجرایی از آن انتظار دارد. انتخاب بازیگر زن برای نقش طبال و و به تصویر کشیدن صحنه اروتیک اثر دلالت بر معانی دیگری میکند که با نقطهای کردن بستر پیام باید در انتقال صحیح آن به مخاطب اقدام شود. یا بازیگری با جسنت مردانه و یا مرد پوش کردن این شخصیت این بخش اصلاح شود.
آنچه که از این اثر برمیآید آن است که فضای ذهنی،تنهایی عمیق،عصیان دورنی،انزوا و ترس و همچنین رنجی که خیانت و فقر شخصیت را در غالب تصاویری انتزاعی به مخاطب ارائه داد. البته در طراحی نور و انتخاب به جای موسیقی این اتفاق رخ داده بود اما انتظار میرفت حرکات و دنباله خطوط به جا مانده از اجرای حرکات توسط اجراگران در صحنه به جای مدور بودن و چشمنواز و ارامش بخش بودن از ریتم تند و گوشههای تیز و شکسته بهره میبرد. شاید کمی اضافه کردن ریتم و همان عدم تطابق در تمپو و ضربآهنگ میان موسیقی و اجرای بازیگران بتواند به این موضوع کمک کند و قطعا بهره بردن از حرکات موجز، ضدکلیشههای موجود، دلالت کننده بر معنایی خاص که صرفا براین اثر طراحی شود بع این موضوع کمک شایانی میکند.
در پایان نمایش"وویتسک" اثر مهسا رهسپار و قاسم تنگسیرنژاد که اتفاقا منتخب بخش منطقهای جشنواره دانشجویی و راه یافته به جشنواره دانشجویی دانشگاهیان کشور است، را با اطمینان میتوان کاری در خور و شایسته دانست. نمایشی که با اجرای گرم و پر انرژی بازیگران و تیم اجرایی ارائه میشود. این میزان از هماهنگی برای لذت بردن تماشاگر کفایت میکند. در این شرایط تولید اثر در کوتاهترین زمان ممکن توسط گروههایی نمایشی و انتظار نتیجه متفاوت و سریع، وجود گروهی چنین منظم و تلاشگر غنیمت است. بدون هیچ گونه تردیدی میتوان تماشای "وویتسک" را به دیگران پیشنهاد داد.