در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش"دو سر و یک دست" از کمپانی تئاتر «زوکاک» لبنان

بررسی پرونده ویلیام شکسپیر به اتهام ترویج قتل و خشونت!

جواد متین- نمایش "دو سر و یک دست" کاری گروهی از کمپانی تئاتر «زوکاک» لبنان در ششمین روز از سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در تالار استاد سمندریان به روی صحنه رفت. "دو سر و یک دست" از روایت ساده درگیری «مایا زبیب» با دو مرد در حین رانندگی آغاز می‌شود و در ادامه قتل، جنایت و تجاوز را تصویرسازی می‌کند. موتیف خشونت و پدیده کشتار در این اثر از حال و هوای این روزهای لبنان نیز تاثیر گرفته است.

هنرمندان معاصر مطرحی در آثارشان به نقد جدی خشونت در دنیای مدرن و جهان امروز پرداخته‌اند. آنها همواره از یک داستان سطحی آغاز می‌کنند و با آشنایی زدایی از این داستان ساده مفاهیمی را عیان می‌کنند که از عمق زیادی برخوردار هستند. ظاهرا قرار است که این مسائل بازگو کننده معضلات عظیم اجتماعی باشد و با طرح آنها به نقد این معضلات بپردازند.

فروپاشی سنت و ورود ماشین و قطع ارتباط فی‌مابین افراد در جامعه به واسطه همین ورود ماشین و پدیده‌های نوظهور از ویژگی‌های درام مدرن است که تلاش توام با تنهایی ویژه شخصیت‌های این نوع درام‌ها است. قهرمان در دنیای مدرن گاهی احساس شکست می‌کند و گاهی احساس پیروزی می‌کند. انقطاع ارتباط با آسمان و تفویض اصالت به فرد از دیگر خصوصیات این نوع درام است که در حقیقت اصالت با سیستم است و فرد به همین دلیل در مقابل سیستم احساس تنهایی می‌کند. معمولا در این نوع درام ها تلاش می‌شود توهمی موهوم به واقعیت تبدیل شده، واقع‌گرایی تلخ و عریان و نگاه روشنگرانه به جامعه از مهمترین مولفه‌های این آثار باشد.

نمایش" دو سر و یک دست " بر بستر قصه آشنای نمایشنامه‌های شکسپیر و با تاکید بر روایت خشونتی که معمولا در نمایشنامه‌های شکسپیر وجود دارد خلق و ساخته و پرداخته شده است. هنرمندان گروه تئاتر زکاک لبنان ادعا می‌کنند که این خشونت همواره از زمان هملت تا کنون ادامه داشته و خواهد داشت به گونه‌ای که ما شاهد انواع بروز و ظهوری از این نوع خشونت، توسط بشر در حق یکدیگر هستیم. هنرمندان گروه زکاک لبنان در اجرای تئاتر"دو سر و یک دست" در تلاش برای کشف خشونت در لایه‌های مختلف کارآکترهای نمایش‌نامه‌های شکسپیر و بررسی بستر اعمال خشونت و چگونگی به خون آلودن دست های آن هاست. در این اثر تلاش می‌شود روابط فی‌مابین افراد در نهاد اجتماع و انگیزه‌های آنان بررسی شود.در این نمایش انگار دادگاهی برای شکسپیر تشکیل شده و او را به اتهام تروریج قتل و خشونت مورد بازخواست قرار می‌دهند. هنرمندان تولید کننده و بستر خلق این اثر کشور لبنان است. آنچه از مواجهه آغازین مخاطب با این اثر بر‌می‌آید این است که منطقه خاورمیانه محور خشونت و شرارت صاحبان سلطه می باشد. اولین قربانیان این خشونت همه‌گیر که از قضا در این روزها در جهان معاصر عادی به نظر می‌رسد، زنان و کودکان هستند. وقتی از جغرافیای جنوب و یا خاورمیانه صحبت به میان می‌آید، طبیعی است که باید شاهد تفاوت در ادبیات و تاریخ و موسیقی و سایر جنبه‌های زیست بوم افراد در این کشورها باشیم. این جغرافیاست که تاریخ می‌آفریند و سیاست تعیین کننده اقوام را دراین اجتماع رقم می‌زند. این جغرافیاست که ادبیاتی با نام پایداری و مطالبه‌گری و دفاع از حقیقت بوجود می‌آورد. هنرمندان کمپانی تئاتر زکاک با خلق نمایش" دو سر و یک دست" در تلاش هستند با بررسی زمینه‌های بروز و ظهور انواع خشونت در جامعه پیرامونی خود در تطابق با شخصیت‌های نمایشنامه‌های شکسپیر، اسطوره شدگی پدیده خشونت و خون‌ریزی را در جهان معاصر کشف نموده و به جهانیان ارائه دهند.

"دو سر و یک دست" از روایت ساده درگیری «مایا زبیب» با دو مرد در حین رانندگی آغاز می‌شود و در ادامه  قتل، جنایت و تجاوز را تصویرسازی می‌کند. موتیف خشونت و پدیده کشتار در این اثر از حال و هوای این روزهای لبنان نیز تاثیر گرفته است.

اما مشکلی که در این اثر وجود داشت این بود که مخاطب این اثر با دنیایی از نشانگان روبرو بود که نخ‌نما و تکراری و تحت سیطره غوغاسالاری رسانه‌های نوظهور اجتماعی امروز است. نشانگانی که دلالت بر عمق فاجعه ندارد و صرفا در سطح باقی می‌ماند.جهان نشانگانی انتزاعی از جانب شخصیت‌هایی که ایستا هستند و تبدیل به کارآکتر با ابعاد مختلف نمی‌شوند به ناخودآگاه مخاطب توجه ندارد و موجب انتقال پیام با جزییات از سوی شخصیت‌ها بصورت کامل نمی‌شود. نحوه صحنه آرائی و بهره بردن از آکسسوار و ابزار صحنه ای نیز تلاش برای نشان دان تقابل شخصیت‌ها و خشونت  و اضمحلال اخلاقیات و عواطف انسانی موجود در اثر نیست. به گونه ای که تقابل کارآکترها ابتدایی انتزاعی و غیرباور پذیر به نظر می‌رسد.

انتخاب بازیگر برای این نمایش ضعیف است و انگار مابه‌ازای شخصیت‌های واقعی افراد نه در جامعه جهانی امروز و نه در جهان نمایشنامه‌های شکسپیر نیستند. انتخاب بازیگر مرد مناسب‌تر به نظر می‌رسید اما از آنجا که در این پدیده اعمال خشونت، قربانی زنان هستند، که سرشان برای پرسیدن سئوال باید بریده شود در فرم به جای اینکه ما شاهد منعقد شدن تراژدی باشیم جاهایی در تناقض با این موضوع شاهد کاریکاتوری بیش نیستیم.

درخشان ترین صحنه این نمایش استفاده از عنصر آب به عنوان تشرف فردی که مورد خشونت قرار می‌گیرد و بعد از آن  رنگ قرمز به کار گرفته شده در هنگام بریده شدن سر او در کاسه پر از خون است. بستن چشم ها توسط بازیگران در حین گفتن برخی دیالوگ‌ها کنایه از بی‌تفاوتی مردم جهان و سازمان‌های مسئول جهانی در مقابل این همه کشتار و خشونت در جهان است. راه رفتن با یک کفش و در نتیجه لنگ زدن نیز از دیگر تمثیل‌های خوبی بود که در این اثر به آن پرداخته شده بود. ارتباط بصری در طراحی صحنه و دکور برای این بود که به مخاطب این مفهوم را انتقال دهد که در خاورمیانه یا باید محور شرارت بود و یا دفاع کرد و در نهایت به سرنوشت تیره مرگ دچار شد. تناظر استفاده از رنگ قرمز در غذایی(آب)  که توسط دو زن در حال خوردن است،ماحصل خشونت طلبی و بی تفاوتی انسان معاصر است و استفاده از ابزارهایی مثل چاقو نیز تاکیدی بر این جهان سراسر آشوب و آشفته است.

جواد متین

عضو کارگروه سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر




نظرات کاربران