در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «اولیور توئیست» به کارگردانی حسین پارسایی

حظ بصر

شهرام خرازی ها-«اولیور توئیست»،رمان جاودانه چارلز دیکنز،بارها در ایران تجدید چاپ شده و به واسطه جذابیت های دراماتیک و پخش نسخه های سینمایی مختلف آن از تلویزیون و اجراهای رادیویی اش به خاطره جمعی ما پیوسته است.این رمان از قابلیت های نمایشی بسیاری برای اجرا روی صحنه برخوردار است.

«اولیور توئیست»،رمان جاودانه چارلز دیکنز،بارها در ایران تجدید چاپ شده و به واسطه جذابیت های دراماتیک و پخش نسخه های سینمایی مختلف آن از تلویزیون و اجراهای رادیویی اش به خاطره جمعی ما پیوسته است.این رمان از قابلیت های نمایشی بسیاری برای اجرا روی صحنه برخوردار است.دو سال پیش اصغر خلیلی «اولیور توئیست» را در قالب تئاتر،بر صحنه تالار حافظ اجرا کرد.امسال هم حسین پارسایی این نمایش را با امکانات بیشتر و چهره های شناخته شده،در تالار وحدت به روی صحنه برده است.خلاصه کردن رمان های کلاسیک برای صحنه و دراماتورژی این آثار با حفظ پیام نویسنده و آن چه مد نظر داشته،کار چندان آسانی نیست.اگر چه خلیلی به متن دیکنز وفادار بود اما ایده های جدید خودش را هم به متن افزوده بود و با آوردن مظاهر دنیای مدرن(موتورسیکلت،تلفن همراه و...)به صحنه،اقتباس به روز شده و موفقی از این رمان ارائه داد. محمدرضا کوهستانی در «اولیور توئیست» پارسایی،بخش های زیادی از رمان دیکنز را حذف کرده تا خلاصه ای از آن در قالب نمایشی با طول زمانی بیش از دو ساعت،برای اجرا آماده شود.اگر چه با حذف بخش عمده ای از رمان «اولیور توئیست»،نمایشنامه ای با زیرساخت محتوایی نه چندان منسجم نوشته شده اما داستان نمایش و کلیت اجرا دربردارنده جانمایه رمان با همان حال و هوای حاکم بر کوچه ها و خیابان های  لندن،آن گونه که دیکنز توصیف کرده،است.در «اولیور توئیست» پارسایی همچون «اولیور توئیست» خلیلی،ارجاعاتی،هر چند کمتر،به جامعه و عصر حاضر وجود دارد از جمله فصل خنده دار دادگاه که طی آن با برجسته سازی موضوع اختلاس و به مدد بازی حرفه ای «داریوش موفق»،فساد اقتصادی مورد نقد قرار گرفته است.

داستان نمایش خیلی ساده و به دور از پیچیدگی با معرفی سریع شخصیت ها آغاز شده،در قالبی موزیکال پیش رفته و به پایانی کاملا مشخص می رسد.سادگی و مرزبندی مشخص بخش های مختلف نمایشنامه و نمایش سبب شده تا تماشاگر در طول بیش از دو ساعت اجرا اصلا احساس خستگی نکند.

ساختار نمایش بر اساس رقص،ترانه و موسیقی طراحی شده است.فصل های موزیکال نمایش از لحاظ کارکرد به دو دسته تقسیم می شوند:

1/فصل های موزیکال غیرروایی که حکم زنگ تفریح را دارند و با حذف آن ها،داستان نمایش همچنان قابل تعقیب است

2/فصل های موزیکال روایی که بخشی از  داستان نمایش را پیش می برند و قابل حذف نیستند

فصل های دسته اول مجالی برای استراحت ذهنی تماشاگر فراهم می کنند و به واسطه بهره مندی از کورئوگرافی(طراحی رقص) حرفه ای و اجرای مناسب،بسیار جذاب از آب در آمده اند.طراحی و اجرای فصل های دسته دوم به علت نقش تأثیرگذاری که در داستان نمایش دارند طبعا دشوارتر از فصل های غیرروایی و نیازمند صرف وقت و دقت بیشتری بوده است.یکی از نقاط ضعف بارز «اولیورتوئیست» را باید در همین فصل های موزیکال روایی سراغ گرفت که در چند مورد،اجرا یا کارکرد دراماتیک محکمی ندارند و از مسیر روایی خارج و باعث هدر رفتن اطلاعات داستانی شده یا آن که اطلاعات را به صورت ناقص ارائه می کنند مثلا فصل آموزش دادن دزدی به اولیور به علت طراحی غلط میزانسن و کم دقتی کارگردان،خیلی سطحی برگزار شده و پیش می رود؛محل ایست و مسیر حرکات بازیگران اشتباه است و این طور به نظر می رسد که فاگین و بچه های تحت انقیادش،جیب بری را به جای اولیور،به تماشاگران آموزش می دهند!؟  

 کارگردان و کورئوگرافر(طراح حرکات موزون) نمایش به خوبی از تمام فضای صحنه برای اجرای رقص ها استفاده کرده اند. لباس ها بیشتر برای رقص طراحی شده اند تا بازی.طراحی هدفمند لباس رقصنده ها،حرکات موزون نمایش را جذاب تر کرده است.وزن و قافیه پردازی ترانه ها بدون ایراد نیست.کاملا مشخص است که ترانه سرا برای سرودن تعدادی از ابیات در تنگنای قافیه گیر کرده است.به نظر می رسد ترانه خوان ها درست هدایت نشده اند یا آن که به اندازه کافی تمرین نکرده اند.بیشتر ترانه خوان ها با تردید و با صدای آهسته،خواندن را شروع می کنند و انگار هر ترانه خوان از ترس خارج خوانی،ترجیح می دهد تا صدایش را زیر صدای بلندتر بقیه،پنهان کند در نتیجه صدای ترانه خوان ها به وضوح شنیده نشده و بخشی از بار معنایی ابیات از دست می رود.مهناز افشار و هوتن شکیبا حرکات موزون را بهتر از سایر هنرپیشه ها اجرا نموده و در ترانه خوانی هم موفق ترند.نکته مهم در بازی هر دو نفر،در هم آمیزی رقص و بازیگری است.شکیبا و افشار در بخش های موزیکال نمایش،هم می رقصند هم بازی می کنند در حالی که سایر بازیگران به اجرای همزمان رقص و بازی توجه نداشته و حین رقص ها از نقش فاصله می گیرند.شکیبا موفق می شود تا فاگین دیگری با بیانگری نمایشی حرفه ای خلق کند.بزرگ ترین امتیاز نمایش و آن چه از «اولیور توئیست» پارسایی در یاد می ماند،بی تردید بازی دور از انتظار و کم نظیر هوتن شکیبا است.شکیبا فاگین را از روی نمونه های مشابه در نمایش های صحنه ای و فیلم های سینمایی اقتباس شده از رمان دیکنز،بازنمایی و تقلید نمی کند بلکه او فاگین منحصر به فرد خود را خلق می کند.در کنار هوتن شکیبا باید از محمد شاکری در نقش داجر هم به عنوان یکی از بهترین بازیگران نمایش نام برد.چابکی،بیان خوب،تبادل حسی مناسب و حفظ ریتم حرکات از امتیازات بازی شاکری است.حضور بیل ساکس در صحنه با بازی های بی رمق سعید چنگیزیان و نوید محمدزاده،بی جلوه و بدون تأثیر عمیق است.نقش اولیور توئیست هم خوب نوشته و بازی نشده است.او گاه در شلوغی صحنه  گم می شود!؟

به نظر می رسد،طراحی صحنه مهم ترین رکن نمایش است که بیشترین بهاء به آن داده شده.توجه دقیق به عمق صحنه،بر وسعت میدان دید تماشاگر و باورپذیری رخدادهای نمایش افزوده است حتی اگر فرض کنیم هدف طراح ،تقلید مستقیم از طراحی صحنه نمایش های مشابه در تئاتر انگلستان است باز هم او کار خود را به خوبی انجام داده و به هدف خود رسیده است.

شعارهای سطحی و نمادهای بصری گل درشت به نمایش آسیب و از کلیت اجرا بیرون زده اند،در این زمینه می توان اشاره کرد به اسکناس پنج پوندی  غول آسا که بیش از حد توی چشم زننده است یا منولوگ انتهایی بسیار بد و بدون کارکرد دراماتیک بیل ساکس که از حد یک بیانیه فراتر نرفته است.

«اولیور توئیست»پارسایی در نهایت با پیام «پول حلال مشکلات است» به پایان می رسد و عنوان «یکی از سرگرم کننده ترین و باشکوه ترین،و نه الزاما بهترین،نمایش های ایرانی موزیکال سال های اخیر» را از آن خود می سازد.«حظ بصر» مهم ترین هدفی است که با دیدن این نمایش،تأمین می گردد.«اولیورتوئیست» شاید فتح بابی باشد برای اجرای نمایش موزیکال اقتباسی فاخر در تئاتر ایران/.

شهرام خرازی ها - عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران




نظرات کاربران (1)