نقد نمایش "خرس و خواستگاری" به کارگردانی حسن معجونی
بهره گیری از ظرفیت لهجههای بومی در اجرای خرس و خواستگاری
حمیدرضا قنبری- نمایش «خرس و خواستگاری» به کارگردانی حسن معجونی شب گذشته در سالن استاد ناظرزاده به روی صحنه رفت.معجونی که برای تدریس و کار تئاتر، مدتی است در شهر رشت ساکن شده با نمایش "خرس و خواستگاری" از همین شهر در سی و ششمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر حضور یافته است. او چندی پیش دو نمایشنامهی کوتاه و طنز "خرس" و "خواستگاری" از آنتوان چخوف را با حضور و بازی هنرآموزان خود و با گویش گیلکی در شهر رشت به صحنه برد و استقبال از اجرای این دونمایشنامه در قالب یک اثر، باعث شد تا وی با نمایش "خرس و خواستگاری" در بزرگترین رویداد تئاتری کشور شرکت کند.
جالب است که در برخی از جراید هنوز از حسن معجونی به عنوان هنرمندی جوان یاد میشود در حالی که وی در همین زمستان، تولد 50 سالگی خود را هم جشن گرفت و هماکنون با مویی سپیده کرده، جزو با تجربههای فعال تئاتر کشور محسوب میشود. از این رو توقعات از آثار وی با توجه به کارنامهی پُربارش، کم نیست.
معجونی که برای تدریس و کار تئاتر، مدتی است در شهر رشت ساکن شده با نمایش "خرس و خواستگاری" از همین شهر در سی و ششمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر حضور یافته است. او چندی پیش دو نمایشنامهی کوتاه و طنز "خرس" و "خواستگاری" از آنتوان چخوف را با حضور و بازی هنرآموزان خود و با گویش گیلکی در شهر رشت به صحنه برد و استقبال از اجرای این دونمایشنامه در قالب یک اثر، باعث شد تا وی با نمایش "خرس و خواستگاری" در بزرگترین رویداد تئاتری کشور شرکت کند.
حسن معجونی با توجه به علاقهی خود به آثار چخوف، تسلط ویژهای بر نمایشنامههای این نویسندهی نامدار روسی دارد. وی در سالهای قبل نیز چند بار نمایشنامههای "خرس" و "خواستگاری" را کارگردانی کرده بود و با این آثار به فستیوالهای روسیه دعوت شد. از این رو گزافه نیست اگر بگوییم او بر واژه به واژهی این متون نمایشی، احاطه دارد.
نمایشنامههای "خرس" و "خواستگاری" آثار پیچیده و سنگینی نیستند و خود معجونی نیز دقیقا به همین دلیل این آثار را برای تمرین با هنرآموزان جوان خود انتخاب کرده، اما آنچه باعث شد تا وی به استفاده از لهجهی گیلکی در اجرای این متون روی آورد، دلیل خاصی دارد. او که پیش از این، آشنایی چندانی با لهجهی گیلکی نداشت در هنگام تمرین، به ظرفیت این لهجه در اجرای نمایشنامههای مورد نظر از چخوف پی ببرد. معجونی در مصاحبه با روزنامهی اعتماد گفته بود: «در هنگام تمرین متوجه شدم لهجه گیلکی در اجرای این نمایشنامهها در مقایسه با فارسی بسیار مناسبتر است... آن زمان هنوز خودم خیلی با گیلکی آشنا نشده بودم ولی وقتی این لهجه را در تمرینها شنیدم، دیدم چقدر با حال و هوای نمایشنامههای چخوف تناسب دارد... مناسبات و شرایط فرضیای که چخوف برای این دو متن در نظر گرفته است، با این لهجه، بهتر جواب میدهد.» معجونی معتقد است باتوجه به مناسبتهای کشاورزی، زمینداری و... مردم رشت درک و فهم بهتری از این نمایشنامههای چخوف نسبت به مردم تهران دارند. به همین دلیل استفاده از لهجه و گویش گیلکی را در دستور کارش قرار داد. جالب آنکه هنرجویان و بازیگران وی نسبت به این امر، مقاومت و واکنش منفی داشتند. زیرا استفادههای بیمورد از لهجهی رشتی در برنامههای طنز سبُک، این هشدار را میداد که استفاده از این گویش، فضای کار را سطحی جلوه دهد. اما معجونی باتجربهتر از آن است که درگیر اجرای طنز سطحی شود لذا در عملیاتی شدن دیدگاه خود، اصرار کرد و نتیجه آن شد که نمایش "خرس و خواستگاری" با حفظ اصول کلاسیک نمایشهای چخوف در محتوا، با استقبال کمنظیر مردم رشت به صحنه برود.
با اینحال و با همهی این تفاسیر، باعث نمیشود نمایش "خرس و خواستگاری" معجونی در جشنوارهی تئاتر فجر نیز موفق عمل کند! گرچه اجرای ناموفقی هم نداشت.
این نمایش در روزهای پایانی سیوششمین جشنوارهی تئاتر فجر در تالار ناظرزادهی تماشاخانهی ایرانشهر به صحنه رفت. نمایش، به اصطلاح با زیرنویس فارسی و انگلیسی اجرا شد؛ البته به دلیل شرایط نورپردازی صحنه، زیرنویسها چندان خوانا و قابل تشخیص نبودند و عملا کارآیی نداشتند. لازم به یادآوری است لهجهی گیلکی مثلا همانند لهجهی اصفهانی نیست که برای همهی فارسیزبانان قابل فهم باشد. لهجهی گیلکی بیشتر شبیه یک گویش است؛ لذا اگر تماشاگر با متن و داستان نمایش آشنا نباشد- حتی اگر فارسیزبان باشد- بسیاری از محتوای نمایش معجونی را از دست میدهد؛ گرچه مخاطب در این اثر، شاهد محتوای پیچیدهای نیز بر صحنه نیست!
معجونی برای اجرای این اثر، متن نمایش را بومی نکرده و صرفا از لهجهی رشتی استفاده کرده است و دقیقا همانچه که او از آن به عنوان شباهت و تناسب مناسبتهای کشاورزی و زمینداری یاد میکند باعث شده بازیگران جوان نمایش، ایفاگر خوبی برای نقشهایشان باشند و فهم مناسبی از متن را ارائه دهند. اما سن و سال بازیگران تناسب چندانی با کاراکترهای اصلی متن ندارد و بسیار جوانتر از کاراکترهایی که چخوف معرفی کرده، هستند. کارگردان هم تلاش نکرده با گریم و چهرهپردازی، سن و سال بازیگران جوانش را بیشتر جلوه دهد؛ از آنجایی که فضای نمایش طنز و کمدی است و بازیگران نیز در ارتباط مستقیم با تماشاگران به ایشان یادآور میشوند که شاهد یک نمایش هستند، این ایراد برای مخاطب، دافعه ایجاد نمیکند.
معجونی در طراحی صحنه و لباس نیز همچون چهرهپردازی به حداقلها قناعت کرده. صحنه با لتههایی به فضای بیرونی و اندرونی تقسیم میشود و یک یا دو صندلی و قالیچه که لزومشان در صحنه و متن وجود داشت، تقریبا همهی آن چیزی است که دیده میشود. نورپردازی در صحنه تخت و ثابت است. موسیقی نیز در حداقل ممکن استفاده میشود. بنابراین بار اجرایی نمایش بر بازی بازیگران و کارگردان قصه، استوار است. گرچه کمدی موقعیت نمایش در همهی لحظات خندهآور نیست اما برآیند کار، شیرین و دلنشین است. اما آنچه توسط منِ نگارنده در هنگام تماشای نمایش مورد توجه قرار گرفت اینکه تماشاگرانی که گیلانی بودند یا با زبان گیلکی آشنایی داشتند، بسیار بیشتر با نمایش ارتباط برقرار کردند و از تماشایش لذت بردند. (این نکته را از خندههای مداوم و پر انرژی این افراد که در نقاط مختلفی از سالن نشسته بودند، میشد حس و دریافت کرد.)
حسن معجونی همواره، حظ و لذت تماشاگرانش را جزو اولویتهای تولید آثار خود لحاظ میکند در این نمایش کمدی اما حاضر نمیشود به هرقیمتی باعث خندهی مخاطبانش شود. معجونی تئاتر را به معنی "تئاتر" میشناسد و دوست دارد "تئاتر" به صحنه ببرد با همهی مختصاتی که از آن میشناسد. نمایش اخیر او نیز شاخصههای مورد نظر را دارد اما مولفههایی (البته پذیرفتنی) باعث میشود تا نمایش "خرس و خواستگاری" را کوچکتر از نام حسن معجونی ببینیم.
دو متن "خرس" و "خواستگاری" چخوف ویژگیهای مشترک برای اجرا در یک نمایش را دارند و آنقدر معروف و مشهور هم هستند که تقریبا برای هر تماشاگر حرفهای تئاتر آشنا باشند. حال سوال اینجاست آیا این نمایش در اندازههای اسم و کارنامهی کاری کارگردانش برای اجرا در جشنوارهی تئاتر فجر هست؟
معجونی اصالتاً گیلانی نیست اما برای رشد و توسعهی تئاتر این استان کشور تلاش میکند؛ پس پاسخ این است اگر این نمایش، نشاندهندهی ارتقاء ظرفیت نمایشی یکی از استانهای کشور باشد بسیار اثر قابل احترامی است که حتما میتواند در جشنوارهی تئاتر فجر که ویترین تئاتر کشور است، حضور موفقی داشته باشد.
"خرس و خواستگاری" معجونی نه نمایش پیچیدهای است و نه اثری ممتاز. کارگردانش نیز چنین ادعایی نکرده اما این نمایش، "تئاتر"ی است که میتواند مردم یک شهر را سرگرم کند و مفاهیم اجتماعیاش را موثر انتقال دهد.
حمیدرضا قنبری- عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران