در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «رولور» نوشته و کار پوریا کاکاوند

از رنجی که می‌بریم

مهدی یاورمنش- «رولور» به نویسندگی و کارگردانی پوریا کاکاوند و بازی فربد فرهنگ و علی باقری که عصر جمعه در دومین روز جشنواره تئاتر فجر در تالار قشقایی روی صحنه رفت، نمایشی تجربی و یک تجربه متفاوت برای تماشاگران است؛ حتی اگر به این قیمت که بسیاری دوستش نداشته باشند.

هر اثر هنری اگر بتواند دنیای خود را برپایه بنیان‌ها و درهم تنیدگی اجزایش به درستی استوار سازد، کاری موفق است؛ اتفاقی که درباره نمایش «رولور» رخ داده است.

«رولور» به نویسندگی و کارگردانی پوریا کاکاوند و بازی فربد فرهنگ و علی باقری که عصر جمعه در دومین روز جشنواره تئاتر فجر در تالار قشقایی روی صحنه رفت، نمایشی تجربی و یک تجربه متفاوت برای تماشاگران است؛ حتی اگر به این قیمت که بسیاری دوستش نداشته باشند.

«رولور» با تک گویی‌های دو شخصیت رضا و محسن که حدود 60 سال سن دارند، آغاز می‌شود. در ادامه، داستان از دل دیالوگ‌های این دو آشکار می‌شود؛ این‌که چرا پس از ماجرای ترور ناموفق یک سرهنگ در 40 سال پیش، اینک در طبقه پنجم یک ساختمان نیمه‌ساز روبروی هم ایستاده‌اند. رضا که دست و چشم چپش را در آن درگیری چریکی از دست داده و چند سالی به زندان افتاده است، اینک رولوری را به سمت محسن (هم رزم قدیمی‌اش) نشانه رفته تا او را به جرم خیانت بکشد. اما این نمایش، تنها داستان رضا و محسن نیست، چرا که تماشاگر با قصه زندگی مهدی و شیرین هم آشنا می‌شود؛ مهدی را رضا به دلیل سوء‌ظن خیانت در همان ترور ناموفق 40 سال پیش کشته است و شیرین با محسن ازدواج کرده و البته در تمام این سال‌ها از بیماری روانی رنج برده است.

چهارمین کار صحنه‌ای کاکاوند در مقام کارگردان، تئاتری است که مهم‌ترین رکن سازنده‌اش، بازی است و همه بار خود را بر دوش دو بازیگرش گذاشته است. فربد فرهنگ و علی باقری در صحنه‌ای بدون دکور و هیچ آکسسواری (البته بجز یک رولور)، به مدت 50 دقیقه به طور ایستا روبروی هم می‌ایستند و فضای مورد نظر نمایش را با دیالوگ، سکوت، جزئی‌ترین ممیک و حالات چهره و لرزش‌های خفیف دست و پا ایجاد می‌کنند.

در این نمایش، میزانسنی جز حرکت دست رضا که چند بار رولور را بالا و پایین می‌آورد، وجود ندارد و در نتیجه ریتم هم از دل میزانسن زاییده نمی‌شود، بلکه در کنش شخصیت‌ها و در قالب دیالوگ‌ها به وجود می‌آید.

به جز بازی، تنها سه عنصر دیگر صحنه‌ای است که در ساخت این نمایش نقش دارند؛ نور پردازی موضعی، لباس بازیگران (که یادآور چریک بودن آنان است) و افکت‌های صوتی.

«رولور» اگرچه در نگاهی سطحی، بازگویی خاطرات دو نفر از ماجرای یک ترور ناموفق به نظر می‌آید، اما در سطح داستان‌گویی نمانده و یک اثر دراماتیک است. در این نمایش، رفتار و کنش و واکنش شخصیت‌هاست که ماجرا را پیش می‌برد و داستان را پیش چشم تماشاگر به نمایش درمی‌آورد. برای همین است که پس از هر صدای گوشخراش خالی‌کردن تیرآهن‌های ساختمانی از کامیون، گویی مخاطب به ساحت و سطحی متفاوت از ماجرای نمایشی راه می‌یابد.

رضا و محسن، دو چریک از کار افتاده هستند که مخاطب از خلال دیالوگ‌های‌شان، از زیر و بم شخصیت‌های آنان آگاهی می‌یابد. «رولور» پایان زندگی این دو شخصیت را نشان نمی‌دهد، چرا که این دو همان 40 سال پیش، به همراه مهدی (که کشته شده) و شیرین (که روانی شده) خط پایان زندگی را رد کرده‌اند و بیشتر به دو مرده متحرک می‌مانند. نمایش در واقع شرح و توضیح چگونگی به پایان خط رسیدن این دو شخصیت از خلال بازگویی خاطرات آنان را روایت می‌کند.

در این نمایشنامه، اگرچه کینه، انتقام، خیانت، مرگ و عشق همگی به عنوان تم‌های فرعی مطرح هستند، اما درونمایه اصلی، رنج است؛ آن چیزی که اینک پس از 40 سال، رضا و محسن را دوباره به هم رسانده است. هر یک از آنان به دنبال این است تا در دوئلی گفتاری، بار تقصیرات را به دوش دیگری بیندازد و مرهمی بر زخم خود بگذارد، غافل از این‌که رنجی 40 ساله، به این سادگی التیام نمی‌یابد.

جدال رضا و محسن پیروزی نخواهد داشت، این چیزی است که هر دو از مدت‌ها قبل به آن آگاهی یافته‌اند و تنها لجوجانه و از سر ناامیدی می‌خواهند در عمل نیز آزمایش‌اش کنند.

«رولور» نه تنها مرثیه‌ای برای دو چریک پیر نیست، بلکه چون صدای افتادن تیرآهن‌های ساختمانی که چندبار در طول نمایش به گوش می‌رسد، زنگ پایان یک دوره تاریخی است؛ حتی اگر عده‌ای همچنان متوهمانه در آن حال و هوا زندگی کنند.

پوریا کاکاوند، نویسنده و کارگردان جوانی است که در چهار کاری که روی صحنه برده، هر بار به تجربه‌ای نو روی آورده است. «رولور» در مقایسه با «به مناسبت ورود اشکان» و «ضیافت پنالتی‌ها» (دو نمایش قبلی این کارگردان) رویکردی متفاوت در نویسندگی و کارگردانی کاکاوند است که اگرچه از نظر جذب کمی مخاطب ناموفق‌تر است، اما تجربه‌ای جسورانه‌تر به شمار می‌آید و این دقیقا آن چیزی است که تئاتر امروز ما سخت بدان نیازمند است.

مهدی یاورمنش - عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران




نظرات کاربران