در حال بارگذاری ...

گفت وگو با آرش دادگر کارگردان نمایش "پیش از کشتن"

*بازخوانی مدرن از متنی کلاسیک

محبوبه صادقی

روایتی نو، چند زمانی و معاصر از نمایشنامه کلاسیک یونان باستان؛ پادشاهی تصمیم می گیرد برای موفقیت در جنگ و جلب رضایت خدایان دختر کوچک خود را قربانی کند. ده سال بعد وقتی از جنگ برمی گردد، همسرش به دنبال انتقام قتل دختر کوچکش، او را در وان حمام، با تبر تکه تکه می کند. سال ها می گذرد، دختر دیگر خانواده به همراه برادرش، به انتقام قتل پدر، مادر خود را به همراه فاسقش می کشند و قدرت را به دست می‌گیرند. آنچه  می بینیم روایتی درباره چرایی این کشتار است.

*آقای دادگر نمایشنامه "پیش از کشتن" متن آماده ای بود یا طی تعامل شما و نویسنده اثر "شهرام احمدزاده" شکل گرفت؟

 نمایشنامه "پیش از کشتن" برداشتی آزاد از تریلوژی "اورستیا" نوشته "آیسخلوس" و نمایشنامه "الکترا" نوشته "سوفوکل" از نویسندگان یونان باستان است. این نمایشنامه حاصل تعامل نویسنده و کارگردان است و به صورت کاملاً پازلی نوشته شده است. این پازل ها چیزی در حدود ۷۰ قطعه بودند که در طول تمرین و در مدت یک سال و نیم، ما ۲۸ قطعه را انتخاب و در اجرای نهایی این اثر از آنها استفاده کردیم.

*چه ویژگی در این اثر شما را برای اجرای آن مصمم تر کرد؟

چگونگی و چرایی، این چیزی است که من را همیشه درگیر خودش می کند. در این نمایش هم این ویژگی برای من وجود داشت؛ چطور و بر چه اساسی یک پدر می تواند دختر خودش را قربانی کند، چطور یک همسر می تواند شوهرش را قطعه، قطعه کند، چطور فرزندان می توانند مادر خودشان را بکشند. چرا و چگونگی این موضوع برای من جذاب بود.

* نسبت نمایش با جامعه امروز چیست؟

فکر می کنم نسبت این نمایش با جامعه امروز خیلی واضح و آشکار است. به همین خاطر نمایشنامه و همینطور اجرا خیلی مستقیم و بدون طفره رفتن، حرف خودشان را می زنند و در صدد پنهان کردن چیزی نیستند. ممکن است تماشاگر هم بگوید که اشارات مستقیم زیادی وجود دارد و نمایش و متن آن شعاری است. چیزی به عنوان شعار وجود ندارد. به این خاطر که شرایط امروز جامعه ما به این صورت است و چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد.

یکی از خاصیت های متن های کلاسیک یونان باستان هم همین است. آنتیگونه آشکارا می گوید که من می خواهم برادرم را برخلاف دستور داده شده دفن کنم، بدون هیچ ترسی می تواند خواسته اش را فریاد بزند و اعلام کند و حتی وقتی دستگیرش می کنند می گوید که اگر آزادم کنید دوباره همین کار را انجام می دهم.

این آشکارسازی تحت شرایط اجتماعی است که اتفاق می افتد. حتی وقتی به یونان باستان هم نگاه می کنیم، جنگ های پلوپونزی که باعث ویرانی دو قدرت بزرگ یعنی آتن و اسپارت شد، که تماماٌ بر اساس قدرت خواهی اشخاصی خاص مثل پریکلیس بوده، باعث می شود که نمایشنامه نویسان بزرگی مثل سوفوکل، آیسخولوس یا اوریپید خیلی آشکارا حرف هایشان را بزنند. آیا این را در شرایط اجتماعی جامعه امروزمان نمی بینیم؟

*در انتخاب متنی که زنان به عنوان اصلی ترین کنشگران در آن حضور دارند، تعمدی داشته اید؟

بحث من بحث انسان است، نه جنسیت. قطعاً در مقاطع مختلف تاریخ، مردها و زن ها هر کدام به شکل های متفاوت تاثیرگذار بوده اند، یا مورد تهاجم و ظلم قرار گرفته اند و یا تلاش کرده اند که تاثیر گذار باشند. حالا به جامعه ای فکر کنید که تمام مردانش به جنگ رفته اند و فقط زنان و کودکان در آن زندگی می کنند، بنابراین در آن جامعه زن کنشگر می شود و اوست که تصمیم می گیرد.

همیشه برای من مسئله انسان و به یادآورن مهم بوده است. این یادآوری باعث می شود که ما دوباره بیاندیشیم، دوباره بخواهیم لمس و درک و دریافت کنیم. این موضوع به ما دانش مضاعفی می دهد. دانشی که طی تکرار نابود و بی معنا شده و از بین رفته است، ولی هنوز وجود دارد و تاثیرگذار است. فقط کافی است که به یاد بیاوری. در اینجا اگر زن کنشگر شده، به این خاطر است که نمی تواند فراموش کند و سعی دارد که با یاد آوری برای خود و دیگران آن مسئله را زنده نگه دارد، چه در قالب الکترا برای به یاد آوردن پدرش در ذهن همگان و چه در قالب مادر برای به یاد آوردن فرزندی که از دست داده است. به یاد آوردن باعث می شود که آنها کنشگران این نمایش بوده و جلوه بیشتری داشته باشند.

*علت تفاوت محتوایی به وجود آمده در اجرای این روزهای اثر با اجرای جشنواره تئاتر فجر، تغییر نگرش شماست یا اقتضای زمانه؟

در خط سیری که از ابتدا انتخاب کردیم، نمایش و متن این قابلیت را داشتند که از قطعات و پازل های متفاوتی تشکیل شوند. البته در طی بازخوانی متون کلاسیک وقتی به برداشت تازه ای برسید، این اجازه را به شما می‌دهد که بتوانید مسیرهای متفاوتی را انتخاب کنید. نمایش ما به صورت کارگاهی کار شد، به همین خاطر سعی کردیم که در طی پنج  الی شش ماه بعد از جشنواره تئاتر فجر، تجربه جدیدتری را از متن به دست بیاریم.

*آیا بیماری کرونا و احوال این روزهای ما به خاطر وجود این بیماری در شکل گیری نمایش با محتوای جدیدتر نقش داشته است؟

نمی توانم بگویم که کرونا  تاثیری در انتخاب متن یا در انتخاب قطعاتی که کنار هم قرار گرفته اند، داشته است. ولی شرایط کرونا باعث شد که زمان طولانی تری را برای تمرین در نظر بگیریم. موضوع کرونا باعث بالاتر رفتن هزینه‌های کار شد، زمان اجرا تغییر کرد، سالن اجرا مهیا نشد، قول هایی که داده شده بود متاسفانه عملی نشد. البته این تاخیر در اجرا باعث شد که ما تکامل بیشتری را در شیوه اجرایی و محتوای آن بدست بیاریم. تمام اعضای گروه با شرایط بسیار سخت و با وجود خطر ابتلا به بیماری کنار هم تمرین کردیم و این تغییر نیست که حاصل شده است بلکه تکامل است.

*به لحاظ فرم اجرا چه تغییراتی در نمایش ایجاد شده است نسبت به اجرای جشنواره؟

نمایش به  لحاظ فرم اجرایی حتی به لحاظ چیدمان قطعات اجرای امروز تکامل بیشتری نسبت به اجرای جشنواره تئاتر فجر دارد.

*بازخورد مخاطبان و منتقدان نمایش چطور بوده است؟

بازخوردها بسیار متفاوت است. جامعه خیلی تغییر کرده و قدرت تحمل افراد خیلی پایین آمده است. نمی گویم سطح دانش بالاتر رفته، بلکه میزان توهم بیشتر شده است و تئاترهایی با ویژگی که به آن اشاره کردم، محبوبیت بیشتری دارند. این موضوع برای گروه ما چالش خوبی است، زیرا ما در هنگام اجرا مشاهده می کنیم که تماشاگر چه تغییراتی را در خود ایجاد کرده است، نوع نگاهش، زمانبندی اش و حتی نحوه درک و اندیشه اش را بررسی می کنیم. به همین خاطر معتقدم نمایشی که تمام نظرها را به خودش جلب کند، اثر خوبی نیست. اثری که بتواند مخالفان و موافقان خود را داشته باشه ، موفق تر است. چون در نیمی از افراد تغییر و در نیمی دیگر مقاومتی شدید ایجاد می کند و همین تضاد است که تقابل ایجاد می کند. امیدوارم این اجرا بتواند تجربه مفیدی برای همگان باشد.




نظرات کاربران