در حال بارگذاری ...

نقد نمایش «تسلا» به کارگردانی «میخاییل گیگنتیساز» ـ یونان

بزرگمرد برق جهان

رضا آشفته

ما به لحاظ ژانرشناسی در تئاتر دچار کمبودهای اساسی هستیم و این مسائل دست و پاگیری است که ما را از ایجاد و ارائه شکل‌های متفاوت بازمی‌دارد. در حالی‌که در دوران معاصر مخاطبان باید بنابر ضرورت‌ها و نیازها در تالارهای نمایشی این گونه‌های تئاتری را هم ببینند و ضمن لذت بردن از آنها به تفکر واداشته شوند. نمایش «تسلا» که درباره «نیکولا تسلا» دانشمند و مخترع بزرگ صربی‌الاصل اهل آمریکاست یکی از این موارد است که اجرایش در ژانر سرگذشت‌نامه‌ای و علمی قرار می‌گیرد.

نمایش مبتنی بر حضور بازیگران است و دیالوگ پیش برنده اتفاقات آن است. علاوه بر این روایت‌کننده اصلی خود تسلاست. داستان نمایشی بدین صورت است که در آن زندگی یک دانشمند از ورودش به آمریکا تا لحظ مرگش در اتاقی در بیمارستان روایت می شود. استفاده از تصاویر سه بعدی در میان رفت و آمد بازیگران فضای صحنه را به خوبی دربرمی‌گیرد که نشانه درستی از پرداخت فضای علمی اجراست. خواه‌ناخواه مردی که اهل فیزیک و مهندسی برق است با همین نشانه‌های علمی و فرمول‌ها و حل مسائل فیزیک و ریاضی وابستگی ذهنی‌اش به متن و اجرا بهتر به نمایش گذاشته می‌شود.

«نیکولا تسلا» که بیشتر به دلیل قابل استفاده کردن جریان برق متناوب معروف است، شخصیت مرموز و عجیب و غریبی داشت که او را در مرز میان یک «نابغه خلاق» و «دانشمند دیوانه» قرار می دهد. او یکی از مشهورترین چهره‌های ماندگار جهان علم است که در تاریخ ۱۰ ژوئیه ۱۸۵۶ دیده به جهان گشود. او مخترع، فیزیکدان، مهندس و یکی از پیشگامان اکتشافات مهندسی برق به شمار می‌رود. تسلا حداقل در سه کشور کرواسی، صربستان و آمریکا به عنوان قهرمانی ملی مورد تجلیل قرار گرفته است.

«نیکولا تسلا» دانشمندی مبهوت کننده و درخشان بود که در زمینه برق، انقلابی عظیم ایجاد کرد. او بنیان‌گذار اصلی تکنولوژی‌ بی‌سیم امروزی است. آزمایشات تسلا، زندگی امروزی را بسیار متحول کرده است. روشنایی فلورسنت، دستگاه‌های اشعه ایکس، رادیو، تلویزیون، تلفن‌های همراه و… همه و همه از دستاوردهای این دانشمند است. سخنانی که در حین دادن مدال ادیسون به تسلا در سال 1917 توسط گوینده مراسم گفته شد، هنوز هم در مورد او صدق می‌کند: «شایسته است که اشاره‌ای داشته باشیم به این موضوع که صنعت جهان به واسطه دستاوردهای آقای تسلا و استفاده از آن‌ها وجود دارد. چرخ‌های صنعت، ماشین‌های الکتریکی و قطارها بدون این دستاوردها از حرکت باز می‌ماند؛ شهرهای ما در تاریکی فرو می‌رفت و کارخانه‌ها به درد نخور و مرده می‌بودند. بله، تا اینجای کار، نبوغ ایشان بوده که باعث  پیشرفت و پیچیدگی‌های صنعت شده است.»

اظهارنظر او در خصوص سرقت‌های علمی‌ای که از اختراعاتش توسط دانشمندان معروف می‌شد، بسیار خواندنی است: «برایم اهمیتی ندارد که آن‌ها ایده‌های مرا دزدیدند. برای من مهم این است که آن‌ها خود هیچ ایده‌ای ندارند. بگذارید تا آینده حقایق را آشکار سازد و هرکس را براساس کارها و دستاوردهایش ارزیابی کند. زمان حال متعلق به آن‌هاست، اما آینده که برایش واقعا تلاش کرده‌ام، از آن من خواهد بود.»

تسلا در سال ۱۸۸۱ به مجارستان مهاجرت کرد و در یک شرکت تلگرافی مشغول به کار شد. فعالیت‌‌های او در این شرکت سبب ایجاد پیشرفت‌‌های بسیاری در سیستم تلفن و برق ایستگاه مرکزی شد. در سال ۱۸۸۲ تسلا با معرفی مسؤول شرکت تلگراف توانست در شعبه‌ پاریس شرکت بین‌‌المللی ادیسون مشغول به کار شود. او برای نخستین بار در سال ۱۸۸۴ وارد آمریکا شد و در ۳۰ ژوئیه ۱۸۹۱ به تابعیت رسمی این کشور درآمد. تسلا نخست، مدتی در نیویورک زندگی کرد و در این مدت برای «توماس ادیسون» کارهای مهندسی انجام می‌ داد. مدتی بعد به‌دلیل مخالفت ادیسون با پرداخت و افزایش حقوق از شغل خود استعفا داد. علاوه بر این ادیسون حاضر نبود نظرات تسلا را در مورد جریان برق متناوب بپذیرد. درواقع او جریان برق مستقیم را برتر از جریان برق متناوب می ‌دانست.

یکی از پروژه‌‌هایی که تسلا در شرکت ادیسون برعهده داشت، بهبود لامپ‌‌های قوس الکتریکی این شرکت برای نصب در محیط‌‌های شهری بود. باوجود اینکه تسلا در کارش بسیار موفق بود و بسیار هم پیشرفت کرده بود، اما به دلایل نامعلوم کار خود را ترک کرد. پس از چند سال تسلا با کمک یکی از دوستانش توانست کارخانه‌ ساخت تجهیزات تسلا را راه‌‌اندازی کند. 

به هر تقدیر این بزرگمرد علاوه بر سرقت ایده‌هایش با حسادت‌ها و تنگ نظری‌های رایج جامعه انسانی نیز همراه می‌شود. اما چاره‌ای جز ادامه حیات ندارد و باید در این تنهایی‌ها ایده‌هایش را عملی سازد. سنگ‌اندازی‌ها مانع می‌شود و همین روایت نمایشی را با دست‌اندازهایی همراه می‌کند که گاهی دلهره‌آور است. چنانچه در تصاویری تسلا در دل آتش قرار می‌گیرد اما همچنان زنده است و این همان حال و هوای حاکم بر این برهه از زندگی اوست. ما هم در ایران، دانشمندانی  داریم که هنوز درباره‌شان تئاتری را به صحنه نیاورده‌ایم و باید که به دنبال ارائه زندگی و مراحلی از مکاشفات آنان در صحنه باشیم تا بتوانیم نسل تازه را در مواجهه با زندگی مشاهیر به سوی خلاقیت‌های ناب سوق دهیم و با شناساندن اینان به دنبال ارائه یک هویت پویا برآییم.

به لحاظ شکل نیز، نور ابعاد پیچیده‌ای در دل اجرای تسلا پیدا می‌کند و او در اتاقی محصور مدام درباره اختراعاتش سخن به میان می‌آورد. نور در ابتدا سایه تسلا را بر یکی از دیوارهای تالار نمایان می‌سازد. او مقتدارانه و بزرگ‌منشانه پا به صحنه می گذارد و بعد همه چیز به یک روایت چندگانه و پیچیده از نبوغ یکی از بهترین دانشمندان قرن 19 و 20 تبدیل می‌شود که امروزه بسیاری از دستاوردهای مدرن پیامد اکتشافات و اختراعات اوست. پیچ‌و‌خمی که با حضور ادیسون، مورگان و هاوس از دانشمندان به نام آن دوره رقم می‌خورد.

در طراحی بیان اجرا در ایجاد تصاویر عجیب است و سازه‌ای بیانگر این شرایط خواهد بود. شرایطی که باید ذهنیت این مرد دانشمند را نمایان کند و ما را نسبت به دیگر رویدادها حساس گرداند. درکل، توش و توان گروه اجرایی بی‌آنکه بخواهد ساختارشکنی چندانی بکند در تلفیق یک متن دیالوگ‌محور و کنش‌مندانه با فضایی القاگر پیش می‌رود و در پایان ما را در مواجهه با یک مرد بی‌بدیل قرار می‌دهد. نمایشی که در حوصله تماشاگران به کشفی بزرگ برای بودن و زیستن در هر شرایطی منجر می‌شود و شوربختانه برخی از ایشان نسبت به اجراها کنش کاملا اشتباهی را در پیش می‌گیرند و با ترک تالار نمایش انگار که معترض هستند اما این اعتراض چندان هم وارد نیست چون فراتر از آنچه ذائقه این روزهای تئاتر ماست، می تواند ما را با شکل در خور تاملی برای ایجاد یک تئاتر موثر همراه کند.

  • کارگروه نقد سی و هشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر




نظرات کاربران