در حال بارگذاری ...
گزارشی از نشست نقد و بررسی نمایش

شب دشنه‌های بلند، از تئاتر دیروز و تئاتر امروز ما می‌گوید؛ از کجا به کجا!

"دوشنبه‌های نقد تئاتر" روز دوشنبه مورخ ۱۳ شهریورماه به نقد و بررسی نمایش «شب دشنه‌های بلند»، به نویسندگی و کارگردانی علی شمس اختصاص داشت. در این جلسه صمد چینی‌‌فروشان، رضا کیانی و امید طاهری از اعضای کانون و همچنین علی شمس به‌عنوان نویسنده و کارگردان و مرضیه وفامهر به‌عنوان بازیگر حضور داشتند. همچنین علی جعفری فوتمی از دیگر اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، در این جلسه حضور داشت.

 

"دوشنبه‌های نقد تئاتر" روز دوشنبه مورخ 13 شهریورماه به نقد و بررسی نمایش «شب دشنه‌های بلند»، به نویسندگی و کارگردانی علی شمس اختصاص داشت. در این جلسه صمد چینی‌‌فروشان، رضا کیانی و امید طاهری از اعضای کانون و همچنین علی شمس به‌عنوان نویسنده و کارگردان و مرضیه وفامهر به‌عنوان بازیگر حضور داشتند. همچنین علی جعفری فوتمی از دیگر اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، در این جلسه حضور داشت.

 

اندیشه و تفکر بر شب دشنه‌های بلند حاکم است

صمد چینی‌فروشان به رگه‌های پست‌مدرنیستی که در آثارعلی شمس مشهود است اشاره کرد و گفت: من از رویکرد علی شمس به تاریخ، هستی و زندگی‌مان در آثارش شگفت‌زده می‌شوم و افزود: اگر یکی از تعاریف پست‌مدرنیسم این باشد که دیدگاهی انتقادی و هجوآمیز نسبت به گذشته دارد و از آن برای نقد نگاه روز بهره می‌برد، شمس به درستی از عهده این عمل برآمده است.

وی که کتاب کارگردانی پست مدرن را ترجمه نموده ادامه داد: البته رویکرد پست مدرنیستی هنوز به جایگاه مناسب خود نرسیده، چرا که اگر به‌طور قطعی پذیرفته شود ادامه هستی بشر دچار مسأله می‌شود؛ هنرمند پست‌مدرن دریافت‌ها و باورهای ذهنی ما را به تمسخر می گیرد و برخورد پارودی‌گونه با تمام اعتقادات ما دارد.

این منتقد تئاتر ادامه داد: من این اثر را بسیار دوست داشتم، مقلدانه نیست و اندیشه و تفکر بر آن حاکم است. علی شمس با تمام جوانی، مطالعات خوبی درباره ادبیات و تاریخ کهن ایران و جهان دارد و این موضوع در آثارش هویدا است. در این اثر شمس ما را از سال 1396 هجری شمسی و از هم‌اکنون، به سال 49 می‌برد و سعی می‌کند واقعیت تئاتر ما را و همین‌طور واقعیت بسیاری معضلات انسانی اکنون را  نشان دهد. در شب دشنه‌های بلند، به آثار درخشانی اشاره می‌شود که طی این سال‌ها سردمدار ادبیات نمایشی ایران بوده‌اند، اما تئاتر ما در حال حاضر همینی است که در پایان نمایش می‌بینیم.  شمس شرایط تئاتر ما را به زیباترین شکل به نقد می‌کشد و از تئاتر سرگرمی‌ساز امروزه فاصله می‌گیرد.

چینی فروشان اذعان کرد که شمس در مقام کارگردان بازی‌های قوی و حساب‌شده‌ای از بازیگرانش می‌گیرد.

وی اما بر پایان در واقع بی‌پایان نمایش خُرده گرفت و چیزی را در این میان کم دانست؛ چرا که تماشاگر شاهد دو روایت متفاوت در دو زمان و دو مکان مختلف است. اولی شرح حال دیروز با شکوه و دومی شرح حال امروز ما، اما نتیجه‌ای به میان نمی‌آید.

 

الزامی به تکرار همیشگی فرم در آثارم نمی‌بینم

علی شمس، به نگاه دریدایی خود پرداخت و گفت: اساساً چه الزامی به تکرار فرم در تمامیت اثر وجود دارد وقتی می‌شود در فرم کلی علیه فرم عمل کرد. یعنی فرم کلی را در خرده‌روایت ببینیم و بعد با همنشینی یک خرده روایت دیگر، یک فرم جدید سنتز بکنیم. در همین ارتباط وی به دو دغدغه خود اشاره کرد: گاهی نوشته به‌هیچ‌‌وجه جلو نمی‌رود و این را همه کسانی که تجربه نوشتن دارند می‌دانند. من هم تا جایی که در توان داشتم نوشتم و بعد رها کردم. البته همیشه سعی می‌کنم برای از بن‌بست در آوردن متن، ارجاعاتی داشته باشم مثلاً به یک حادثه تاریخی و متنی در متنیت متن وارد کنم و در واقع جهان زیسته خودم را با متن سهیم کنم و مورد دیگر اینکه اتفاقاً خواسته من نیز این بود که اثر خاصیت تمام شدن نداشته باشد، چرا که این پایان نیافتن در راستای محتوای اپیزود اول هم عمل می‌کرد که شخصیت نویسنده ناتوان است در تمام کردن نمایشنامه خود و در واقع به یک فرم رسیدم.

وی به مفهوم حسادت در اثر گریزی داشت: در این نمایش شخصیت اصلی یعنی مجدد از تخت خود تکان نمی‌خورد و بهانه‌های مختلفی برای این انفعال می‌آورد. در هر موضوعی انفعال باعث عدم موفقیت می‌شود در‌حالی‌که مجدد دلیل عدم موفقیت خود را این امر نمی‌بیند. او مدام از دیگران ایراد می‌گیرد و مانند بسیاری از ما، از موفقیت دیگران رنج می‌برد.

 

شب دشنه‌های بلند، ادای دینی به تاریخ تئاتر بعد از دهه 30 شمسی است

رضا کیانی از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر که از شهر اهواز به این جلسه آمده بود به نقل از اوژن یونسکو بیان کرد: «من به تئاتر نمی‌روم تا به سوال‌هایم جواب داده شود بلکه به دنبال سوال جدید هستم» و ادامه داد: شالوده‌شکنی که اساس پست‌مدرنیسم است، در نمایش بارز بود. علی شمس غیر متعارف عمل کرد؛ از ساختار شناخته شده فاصله گرفت و از زاویه‌ای خاص به یک موضوع توجه کرد. از طرفی کار او را ادای دینی به تاریخ تئاتر بعد از دهه 30 شمسی تلقی می‌کنم که به دلیل ارجاعات فراوان به ادبیات نمایشی این دوره مخاطب خاصی را نیاز دارد تا ادبیاتی که بر گفتمان سیاسی آن زمان حاکم بوده را بشناسد. هر چند جا داشت که نمایشنامه‌هایی که در این نمایش در نظر گرفته شده است، بیشتر معرفی شوند و نه فقط تیتر‌وار. کیانی افزود: آن‌جایی که نمایش به بهرام بیضایی می‌رسد، نباید حلقه مفقوده‌ای باقی بماند و رد پایی از جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و در واقع معرف‌شناسی را ببینیم. اما اثر فقط بر روی نمایشنامه مرگ یزدگرد متمرکز شد و ارزش‌های دیگر بیضایی و نگاه متفاوت او به تاریخ را نشان نداد.

 

نشستن فرع به جای اصل، معضل امروز جامعه ماست

در روند این گفتگو و نقد و بررسی نمایش شب دشنه‌های بلند، امید طاهری دیگر عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران اظهار نمود که اثر با اینکه به شدت این قابلیت و فضا را دارد که اسیر خنده‌های مخاطب بشود، اما در این دام گرفتار نمی‌شود و به موقع از آن عبور می‌کند.

وی نشستن فرع به جای اصل را معضل امروز جامعه دانست که در این اثر به خوبی به آن پرداخته شده؛ معضلی که تمام سطوح جامعه را درگیر خود کرده و درد اصلی نیز پذیرفته شدن آن فرع توسط جامعه است. وی در این ارتباط به معادل‌سازی و کپی‌سازی هنرمندان، ورزشکاران و غیره اشاره کرد و ادامه داد:  بیضایی از مملکت می رود اما به جای اینکه اندیشه شود در این خلاء، تلاش می کنند تا یک بیضایی معادل جای او قرار دهند تا خلایی احساس نشود و به این نکته در این نمایش به خوبی پرداخته شده است. اما باید به یاد داشت که این معضل در تمام طبقات اجتماع وجود دارد و نه فقط در طبقه نخبه و هنرمند؛ شما نگاه کنید به این کمدی بزرگ که در مملکت ما مسی تقلبی ساخته می شود. کی روش تقلبی ساخته می شود. و عجیب است که مردم برای عکس گرفتار با این نمونه های بدلی نیز سر و دست می شکنند. این یک معضل عمیق فرهنگی است. از دیرباز هم با ما بوده. زمانی که کیارستمی فیلم کلوزآپ را ساخت، متوجه چنین بحرانی در جامعه ما شده بود. طی این سالها مدام خواننده های لس آنجلسی را معادل سازی کردند. الان در ایران همه ی آنها را داریم. اما بدل هایشان را. این نشستن فرع به جای اصل در فرهنگ ما نهادینه شده. بنابراین در نمایش شب دشنه های بلند اگر این مساله در تمام سطوح جامعه دیده می شد، می توانست ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند.

طاهری در ادامه اضافه کرد: اثر به حرفی که می‌خواهد بزند وفادار است و من حتی آن را اپیزودیک نمی‌بینم. همه چیز در ادامه همان بستری که از اول پهن شده پیش می‌رود و مهمترین حرف اثر به زعم من، همان موضوع اصل و فرع است.

وی با اشاره به کدها و ارجاعات فراوان فرامتنی اثر گفت: این کدها و اشارات به مکان‌ها و زمان‌ها و هنرمندان، ذهن مخاطب را درگیر می‌کند و قطعا مخاطب برای فهم کامل اثر نیاز به پیش آگاهی دارد.

 

با همه حرف زدن بسیار سخت است و دشوار

شمس با تأیید اهمیت دانش و پیش‌داشت قبلی مخاطب در این نمایش گفت: این موضوع مختص کار وی نیست و بسیاری از آثار جهانی از ارجاعات فرامتنی استفاده می‌کنند مانند سارا کین و آلن بت. حتی گاهی ارجاعات بسیار فاصله دارد از متن. بنابراین بین پیش‌آگاهی ذهنی مخاطب و متریالی که من ارایه می‌کنم یک دیالکتیک صورت می‌گیرد. نقطه تکامل این اتفاق باید در ذهن مخاطب بیفتد. اما اگر صادق باشم با همه حرف زدن بسیار سخت است و دشوار. طاهری ابراز نمود که این قابلیت در اثر وجود دارد، مثلاً مادر نماینده سنت است. شمس با تأیید این مطلب افزود: حضور مادر امکان یک رفتار آیینی را به من می‌دهد که اجرایی آیینی ندارد، یعنی صرف خود رفتار می‌شود آیین، مثلا همان تخم مرغ شکاندن برای دفع چشم زخم. همچنین مادر امکان عدم باور را تشدید می‌کند، او اتفاقاتی را که درباره آینده پیشگویی می‌شود انکار می‌نماید. موضوع باورپذیری یا عدم باورپذیری آینده برایم بسیار جذاب است. چرا که اتفاق‌هایی که الان خنده‌دار و غیر محتمل هستند در طی زمان، امری مقدس و محتوم و واقعی می‌شوند. بنابراین در جهان نمایشنامه یک زیست زمانی لازم است که تنظیم آن بسیار دشوار بود تا غلط از آب در نیاید.

 

نازایی یک شخص در برابر زایندگی دیگران

در ادامه مرضیه وفامهر به بحث وارد شد و اذعان کرد: برای من این اثر یعنی نازایی یک شخص در برابر زایندگی دیگران و پیدا کردن ریشه‌های این نازایی‌. چرا کسی که توان خلق یک اثر موفق را دارد نمی‌تواند به این امر نایل شود؟ در نمایش یک شخصیت عقیم داریم که نسبت به هر شکلی از زایش اعتراض دارد، به زبان بیضایی اعتراض دارد، به زبان کوهستانی اعتراض دارد و تحمل و تاملی برای درک آنها نمی‌کند.

 

در این نمایش، خود علی شمس اتفاق می‌افتد

علی جعفری به ارایه چند نکته در پایان جلسه پرداخت و گفت: در این اثر پست‌مدرن خود علی شمس با تمام ذهنیاتش تالیف می‌شود. چرا می‌گوییم پست‌مدرن؟ از دیدگاه من یک مولف، جهانی دارد که به آن فکر می‌کند و جهانی دارد که در عمل می‌آفریند و همیشه بین این دو مورد فاصله است؛ ما به خیلی چیزها فکر می‌کنیم اما به دلایل بسیار، وقتی جامه عمل پوشانده می‌شوند تغییراتی می‌کنند. در این اثر پست‌مدرن جهان ذهنی با تمامی اغتشاشش و تمامی افکار و احساسات، بدون تغییر و بدون گذشتن از فیلتر، به مرحله عمل می‌رسد و در این نمایش خود علی شمس، اتفاق می‌افتد. از همان ابتدا نگاه وی مشخص است، حتی این اثر به مانند رمان پست‌مدرن شبی از شب‌های زمستان ... سه صفحه سفید را نیز در دل خود دارد و در واقع اثری ایپزودیک نیست.

این منتقد تئاتر به این نکته بسنده کرد که شکل‌هایی از جهان ذهنی شمس در نمایش به‌طور یکدفعه و بی‌دلیل  و بدون اینکه قرارداد مشخصی داشته باشد، خود را نشان می‌دهد که خوشبختانه تعداد آن کم است و به اندازه و در اوج اثرگذاری؛ مثلاً با باز کردن نمایشنامه نادری که مربوط به جنگ است، آتش بیرون می‌زند.

 

 

انگار باید حسرت جاودانگی را تا ابد به دوش بکشیم

شمس در صحبت‌های خود به دفعات به هنر درخشان گذشته کشور اشاره کرد و گفت: پیشینیان هنر ما، از هیچ و فقط به واسطه شهود درونی، بهترین را تولید می‌کردند، اما من و هم نسلان من با این همه پیشینه و گنجینه، چه تولید می‌کنیم؟ انگار باید حسرت جاودانگی را تا ابد به دوش بکشیم. وی در همین راستا به ناصر تقوایی، همسر مرضیه وفامهر بازیگر این نمایش، اشاره کرد و گفت: کاری که تقوایی در سینما با فرم و دوربین می‌کند کار ویژه‌ای است.

چنین فروشان که از نسل قدیم برآمده، با تأیید سخن شمس گفت: در حال حاضر در دانشگاه‌ها فقط برخی قواعد خشک تئاتر تدریس می‌شود نه اندیشه تئاتری و در واقع هیچ جایی برای آموزش هنر واقعی و ادبیات واقعی نداریم، نه در دانشگاه نه در سطح جامعه.

 

 

 

 

 

 




نظرات کاربران