در حال بارگذاری ...
گزارشی از جلسه ی نقد و بررسی نمایش «الف وارد می شود» به کارگردانی برکه فروتن

« الف وارد می شود» در دوشنبه های نقد

در پانزدهین دور دوشنبه های نقد کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در سال نود و شش، حسن پارسایی و وحید عمرانی از اعضای این کانون؛ روز دوشنبه ۱۶ مردادماه به نقد و بررسی نمایش " الف وارد می شود " به کارگردانی برکه فروتن در اداره تئاتر پرداختند.

در پانزدهین دور دوشنبه های نقد کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در سال نود و شش، حسن پارسایی و وحید عمرانی از اعضای این کانون؛ به نقد و بررسی نمایش " الف وارد می شود " پرداختند. 

در این نشست که روز دوشنبه 16 مردادماه در خانه نمایش اداره تئاتر برگزار شد، برکه فروتن؛ کارگردان نمایش؛ گروه اجرایی و جمعی از مخاطبان اثر و علاقه مندان به نقد حضور داشتند. 

در ادامه بخشی از مباحث مطرح شده پیرامون این نمایش را می خوانید: 

 

حسن پارسایی ( منتقد): 

برگزاری جلسات نقد تئاتر حداقلش این است که یک هدف آموزشی را دنبال می کند. 

عنوان نمایش شما معما ایجاد می کند، باید مشخص کنیم که الف کیست، نویسنده باید بگوید که چرا نام این شخصیت را الف گذاشته است. آیا این انتخاب تمثیلی است؟

 

آرمان طیران ( نویسنده): 

عمدی هست در این رابطه، چرا در نمایش اسمش الف است؟ ب، جیم، دال، این یک فرد نوعیست، تمثیل آن هر کسی می تواند باشد. الف بازیگریست که از کوران حوادث تاریخ اجتماعی گریزان بوده و فرار کرده است. چرا بازیگر ب نامش در نمایش هیچ وقت نیست؟ چون همۀ ما ب هستیم، بر شخصیت ب تأکید ندارم چون داریم می بینیمشان. من به در گفته ام که دیوار بشنود.

 

حسن پارسایی : 

پاسخ شما مجاب کننده نیست، این در ذهن شماست. در مبحث نشانه شناسی، غیر از عمل و رفتار و تم و اشیاء، دیالوگ است. شما باید در متن بر این موضوع با دیالوگ تأکید کنید. یعنی تماشاگر بفهمد که شما الف را وارد کرده اید اما منظورتان ب بوده است. البته اگر این در اجرا ثابت بشود و نشانه ها کامل باشند رویکرد خوبی است.

 

برکه فروتن (کارگردان): 

فکر می کنم که در متن یک نشانه بوده که شما به آن توجه نکرده اید. آن جایی که عروسک ها آقای الف را صدا می کنند و به او می گویند که از اینجا نروید و بمانید. آقای الفی که وارد زندگی ب شده و با اینکه نبوده حال دوباره هم می خواهد برود. ب ها وجود دارند، الف ها هستند که دیده نمی شوند و تأکید می باید بر آنان صورت بگیرد.

 

حسن پارسایی:

اینها در ذهن نویسنده است اما در متن نیامده اند. باید متن را داد به چند نفر بخوانند و این علت ها را در بیاورند. این مسائل اساسی در متن وجود ندارد. شما یک نگاه برون متنی داشته اید و باید آن را در یک دیالوگ مستقیم در متن بیان کنید. وقتی نشانه ای در متن قرار داده نشده و شما دارید توضیح می دهید، این توضیح ها هیچ ربطی به نمایش ندارد.

 

وحید عمرانی (منتقد): 

یک نکته ای که به عنوان یک موضوع و موتور پیش برنده در این نمایش عمل می کند داستان لاله زار است. اخیراً در نمایش های ما نظیر همین نمایش، یا مثلاً نمایش آقای مرزبان در سنگلج؛ بنگاه تئاترال دارد به جریانات لاله زار و آسیب شناسی های مربوط به آن پرداخته می شود. داستان لاله زار خود به تنهایی چنان دراماتیک است که می تواند بن مایه و دست آویز نمایشنامه ها و فیلمنامه های بسیار قرار گیرد. دو طیف از مخاطب برای این نمایش قابل تعریف است؛ مخاطب عام و خاص. یکی مردم عادی هستند و دیگران افرادی که خود دست اندرکار تئاتر و سینما هستند. دستۀ دوم به دلیل همدردی ارتباط بیشتر و خاص تری را با این نمایش برقرار می کنند. کارگردان در انتخاب بازیگر سویۀ صحیحی را پیش گرفته است. از افرادی استفاده کرده که خود تا حد زیادی مصداق عینی همان کاراکترها هستند. بنابراین وقتی دیالوگ می گویند اینطور می نماید که دارند حرف دل خود را می زنند و این تأثیر بیشتری به نتیجۀ کار می بخشد و از دیالوگ فراتر می رود. در این بین رابطۀ بین تئاتر و سینما و تفاوت احوالات فعالان آنها هم در این بین دراماتیزه شده و به تصویر کشیده می شود. در شخصیت پردازی خللی مشهود و درشتی دیده نمی شود برای مثال ب وقتی به صحنه وارد می شود به تمامی آنچه بر صحنه وجود دارد از جماد (عروسک)، نبات (گل و گیاه)، حیوان (پرنده های قفس) و انسان (آقای الف) مهر می ورزد. ویژگی های یک هنرمند حساس ستم کشیده در متن و اجرا لحاظ شده و دیده می شود. یا ما حسادت را در اطوار و رفتار آقای الف می بینیم ولو به یک زخمۀ محکم که بر گیتار می زند و آن را به این واسطه بیرونی می کند. اما در اجرا که بیشتر بر مبنای اجرایی رئالیستی است در صحنه های حرکت مانکن و عروسک قدم به وادی سورئالیسم می گذارد.




نظرات کاربران