در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «بوفالوی امریکایی» به کارگردانی سیامک زین الدینی

سکۀ بخت

وحید عمرانی- نمایشنامۀ دو پرده ای «بوفالوی آمریکایی» یکی از مهم ترین آثار دیوید ممت و نقطه عطفی در کارنامۀ هنری او به شمار می رود که توانست موجبات بلندی نام او را فراهم کند و موفقیت های بعدی را برایش به ارمغان بیاورد. وجه تسمیۀ نام نمایش مربوط به سکه ای عتیقه با تصویری برجسته از یک بوفالو بر روی آن می شود. این نمایش برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ به کارگردانی «گرگ موشر» توسط کمپانی «گودمن» در شیکاگو بر صحنه رفت. از دیگر اجراهای شاخص آن می توان به اجرای سال ۱۹۸۴ در نیویورک به کارسازی «تئاتر بوث» و به کارگردانی «آروین براون» با نقش آفرینی «آل پاچینو» ستارۀ بزرگ سینمای جهان در نقش والتر تچ کول اشاره کرد. از آخرین اجراهای شاخص این نمایش، اجرای سال ۲۰۱۵ در تئاتر «ویندهام» لندن به کارگردانی «دنیل ایوانس» بوده است. در سال ۱۹۹۶ نیز «مایکل کورنی» نسخه ای سینمایی از نمایشنامۀ بوفالوی آمریکایی را با نقش آفرینی «داستین هافمن» در نقش والتر تچ کول روانۀ پردۀ سینماها کرد.

«بوفالوی آمریکایی»

نویسنده: دیوید ممت

طراح و کارگردان: سیامک زین الدینی

بازیگران: یگانه رجبی، فرزاد آیتی، سیامک زین الدینی، احمد مطوری، اکرم سامانی، حسن همتی

مکان اجرا: تئاتر شهر، پلاتو اجرا

 

نمایشنامۀ دو پرده ای «بوفالوی آمریکایی» یکی از مهم ترین آثار دیوید ممت و نقطه عطفی در کارنامۀ هنری او به شمار می رود که توانست موجبات بلندی نام او را فراهم کند و موفقیت های بعدی را برایش به ارمغان بیاورد. وجه تسمیۀ نام نمایش مربوط به سکه ای عتیقه با تصویری برجسته از یک بوفالو بر روی آن می شود. این نمایش برای اولین بار در سال 1975 به کارگردانی «گرگ موشر» توسط کمپانی «گودمن» در شیکاگو بر صحنه رفت. از دیگر اجراهای شاخص آن می توان به اجرای سال 1984 در نیویورک به کارسازی «تئاتر بوث» و به کارگردانی «آروین براون» با نقش آفرینی «آل پاچینو» ستارۀ بزرگ سینمای جهان در نقش والتر تچ کول اشاره کرد. از آخرین اجراهای شاخص این نمایش، اجرای سال 2015 در تئاتر «ویندهام» لندن به کارگردانی «دنیل ایوانس» بوده است. در سال 1996 نیز «مایکل کورنی» نسخه ای سینمایی از نمایشنامۀ بوفالوی آمریکایی را با نقش آفرینی «داستین هافمن» در نقش والتر تچ کول روانۀ پردۀ سینماها کرد.

برخی از خصوصیات زبانی و نوشتاری بوفالوی آمریکایی عبارتند از: بسامد بالای ضرب المثل ها، دیالوگ های انبوه و پی در پی، کنش های نه چندان زیاد، به کاربردن کلمات مبتذل، استفاده از دیالوگ های کوتاه که نمونه های آن را اغلب در نمایشنامه های ابزورد شاهد هستیم.

ماجرای نمایش در یک مغازۀ دست دوم فروشی شبیه به سمساری می گذرد که همه چیز در آن پیدا می شود. طول زمان رویدادهای ماجرا حدوداً در دوازده ساعت اتفاق می افتد؛ در پیش از ظهر یک روز کاری معمولی آغاز می شود و تا کمی قبل از نیمه شب همان روز ادامه می یابد. دان؛ صاحب مغازه سکه ای عتیقه را به قیمت نود دلار فروخته اما از فروشش راضی نیست و گمان می کند که سکه خیلی بیش از آن مبلغ می ارزیده است. دان با وردست خودش باب تصمیم می گیرند تا سکه را از خریدار بدزدند. باب به دان خبر می دهد که خریدار مدتی به تعطیلات رفته، کسی در خانه اش نیست و اوضاع مستعد سرقت است. در این بین تچ کول؛ دوست دیگر دان سر می رسد و متوجه تصمیم آنها می گردد. او سعی می کند تا جای باب را در اجرای این نقشه بگیرد، همچنین دان را به دزدیدن بقیۀ اشیای با ارزش خانۀ خریدار علاوه بر سکۀ مزبور تحریض می کند. کمی قبل از نیمه شب همان روز، تچ برای اجرای نقشه شان اسلحه تهیه کرده و دان از این کار او ناخشنود است. در این بین باب؛ وردست جوان دان وارد مغازه می شود و سکه ای دقیقاً مشابه همان سکۀ فروخته شده را به دان می دهد. تچ به باب مشکوک می شود و گمان می کند که باب با کمک دوست مشترک دیگرشان به نام فلچر زودتر از آنها دست به کار شده و سکه را از خانۀ خریدار ربوده اند. باب انکار می کند و می گوید که چند مکزیکی به فلچر حمله کرده و فکش را شکسته اند و او هم اکنون در بیمارستان بستری است. دان با بیمارستان تماس می گیرد اما کسی به نام فلچر در آنجا بستری نیست. گمان تچ به خیانت باب بدل به یقین می شود و به او حمله کرده و سرش را می شکند. یکی دیگر از دوستان دان با مغازه تماس می گیرد و خبر بستری شدن فلچر در بیمارستان دیگری را می دهد و مشخص می شود که باب نام بیمارستان را اشتباهی به آنها گفته بوده است. باب به دان می گوید که به او دروغ گفته است و خانۀ خریدار خالی نبوده و او از مجموعه دار دیگری سکه ای مشابه همان سکه را برای دان خریده تا او متضرر نشود. در پایان دان از تچ می خواهد که باب را هر چه سریع تر برای پانسمان سرش به بیمارستان برسانند.

این اثر را می توان یک تراژدی کلاسیک به شمار آورد. تم های غالب بوفالوی آمریکایی، رفاقت، کسب و کار، وفاداری، پیروزی و شکست هستند. اشخاص نمایش با افکاری رویاپردازانه و خیال میانبر زدن و سریع پولدار شدن، اندیشه ها و روشی ماکیاولیستی دارند. رگه هایی از تفکرات کمونیستی نیز در بینشان دیده می شود از قبیل اینکه هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به آن می توان انگاره های اخلاقی را به زیر پا نهاد. دیوید ممت در این اثر بر نظام سرمایه داری آمریکایی می تازد و آن را به چالش نقد می کشاند.

سیامک زین الدینی؛ کارگردان این اثر، سال گذشته با این نمایش در جشنوارۀ سینمایی و نمایشی تئاتر باران شرکت کرد که (کاندیدای بهترین بازیگری مرد، کاندیدای بهترین بازیگری زن، کاندیدای بهترین طراحی لباس، برگزیدۀ بهترین طراحی صحنه) از دستاوردهای آن در این جشنواره بود. این نمایش سرانجام هم اکنون در پلاتو اجرای تئاتر شهر به اجرای عموم رسیده و تا پنجم خرداد ماه بر صحنه خواهد بود.

از نقاط قوت این نمایش می توان به طراحی صحنۀ آن اشاره کرد. عکس هایی بر دیوارها از الویس پریسلی، مرلین مونرو، آرتور میلر و ... که فضا و علایق دهۀ هفتاد آمریکا را ترسیم می کنند. طراحی هایی که برای چکه کردن سقف هنگام بارندگی انجام شده، جعبه هایی که دیواره وار هم فضای صحنه را متمرکز تر می کنند و هم به صورت اجناس مغازه کارکرد می یابند، شوخی سوپرایز کننده ای که در صحنۀ به هم ریختن مغازه توسط دان پس از کندن عکس خودش از دیوار کنار مرلین مونرو و ظاهر شدن عکس آرتور میلر در زیر آن به وجود می آید و ... مواردی هستند که در این زمینه می توان به آنها اشاره کرد. استفاده از موسیقی های سبک «راک اند رول» در جای جای نمایش که پریسلی به عنوان سلطان آن معروف می باشد نیز در فضاسازی های زمانی داستان، کمک شایانی کرده است.

بازی های منسجم، بی تپق و تمرین شده ای را بر صحنه شاهد هستیم، ضمن اینکه لازم است به این نکته در بخش بازی ها اشاره کرد که یگانه رجبی؛ بازیگر نقش باب به دلیل تعویض ناگزیر بازیگر این نقش در آخرین لحظه تنها با سه روز تمرین توانسته است خود را به این اجرا برساند که تلاش و توانایی او در این زمینه قابل تقدیر و شایستۀ توجه است. این نکته را نیز باید افزود که بازی در نقش جنس مخالف پیچیدگی های خاص خود را دارد که با توجه به مدت بسیار محدودی که این بازیگر برای تمرین بر این نقش داشته است می توان این توفیق در ایفای نقش را به او تبریک گفت.

با توجه به اینکه نمایشنامۀ این اثر اجرایی بسیار پر دیالوگ، گفتگو محور و سرشار از پر حرفی است در مباحث کارگردانی و اجرا لازم است تمهیداتی اندیشیده شود که از ایجاد ملال در تماشاگر به واسطۀ این پر حرفی ها پیشگیری به عمل آید. به منظور مقابله با این نقیصه، کارگردان بخش بسیاری از دیالوگ ها را حذف نموده اما هنوز در بخش هایی از نمایش به خصوص در موارد دیالوگ گویی های انبوهِ نقش دان، این ملال گاه به سراغ تماشاگر می آید. مواردی پیشنهادی از قبیل میزانسن های ویژه به منظور انتقال توجه مخاطب از دیالوگ به اکت و تعویض لحن و ضرب آهنگ تقریباً یک نواخت بازیگر نقش دان تا حدودی می تواند در رفع این مشکل مفید واقع گردد. ضمن اینکه باید گفت گذشته از این نقص، فرزاد آیتی در تحلیل نقش، مال خود کردن دیالوگ ها و اجرای همزمان اکت و دیالوگ و انعکاس واکنش های طبیعی موفق عمل کرده است.

منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)




نظرات کاربران