در حال بارگذاری ...
گزارشی از نشست نقد و بررسی نمایش «علی کوچیکه»

به علی گفت مادرش روزی ...

در ششمین جلسه از سری جدید برنامه های «دوشنبه های نقد تئاتر» که توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار می‌شود، دوشنبه – ۱۲ مهرماه - نشست نقد و بررسی نمایش "علی کوچیکه" ، با حضور "سعید محبی" ، "رضا کیانی" و "سید جواد روشن" از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و با حضور جمعی از مخاطبان نمایش و علاقه مندان به تئاتر همچنین حسین فرخی و سارا تقوی؛ کارگردان و نویسنده نمایش پس از اجرای این نمایش در خانه نمایش (اداره تئاتر) برگزار شد.

نشست نقد و بررسی نمایش "علی کوچیکه" نوشته سارا تقوی و به کارگردانی حسین فرخی توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار شد.

در ششمین جلسه از سری جدید برنامه­ های «دوشنبه­ های نقد تئاتر» که توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار می‌شود، دوشنبه – 12 مهرماه - نشست نقد و بررسی نمایش "علی کوچیکه" ، با حضور "سعید محبی" ، "رضا کیانی" و "سید جواد روشن" از  اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و با حضور جمعی از مخاطبان نمایش و علاقه­مندان به تئاتر همچنین حسین فرخی و سارا تقوی؛ کارگردان و نویسنده نمایش پس از اجرای این نمایش در خانه نمایش (اداره تئاتر) برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، در ابتدای این نشست سید جواد روشن؛ مدیر جلسات "دوشنبه‌های نقد تئاتر"، ضمن خیر مقدم به حاضران و خسته نباشید به گروه نمایش، به اهمیت برگزاری جلسات نقد حضوری و تلاش کانون ملی منتقدان تئاتر برای ایجاد فضای گفت و گو در ارتقای سطح کیفی آثار همچنین توجه به نقد علمی اشاره کرد.

وی در ادامه به سوابق هنری و فعالیت‌های نمایشی حسین فرخی اشاره کرد و از سارا تقوی؛ نویسنده نمایش خواست تا در مورد چگونگی نگارش نمایش "علی کوچیکه" توضیحاتی را ارائه نماید.

سارا تقوی گفت: نمایش‌نامه "علی کوچیکه" پایان‌نامه دوره کارشناسی من بود در گرایش ادبیات نمایشی با موضوع بررسی قابلیت‌های نمایشی شعر فروغ و "به علی گفت مادرش روزی". در آن دوره روی زندگی و اشعار فروغ کار می‌کردم و اشعار مختلف فروغ در شکل گیری و نگارش این اثر دخیل شد.

 وی ادامه داد: از همان زمان به اجرا و بازی آن فکر می‌کردم و در جشنواره دانشجویی نیز اجرایی از آن را ارائه دادم. در دوره کارشناسی ارشد این فرصت ایجاد شد تا این نمایش‌نامه را به عنوان پروژه عملی بازیگری‌ام انتخاب کنم و زیر نظر جناب فرخی آن را کار کردم.

حسین فرخی نیز اظهار داشت: من همواره تمایل داشته و دارم که با دانشجویانم کار کنم و در چند اثر هم این کار را انجام دادم. مثل نمایش‌های "سمفونی بیداری" یا "شب‌نشینی باشکوه آقاجون" که با حضور تعدادی از دانشجویانم اجرا شد و ارتباط بین دانشگاه و کارهای حرفه‌ای را دوست دارم و سعی می‌کنم تا جایی که در توانم هست این کار را انجام دهم.

وی ادامه داد: همان‌طور که خانم تقوی گفتند این کار توسط ایشان برای اجرای کار عملی بازیگری در دانشگاه به من به عنوان استاد راهنما پیشنهاد شد و با هم در مورد نمایش‌نامه و نحوه اجرا صحبت کردیم. ایشان قبلا این اثر را در فضای دانشجویی و چند اجرای جشنواره‌ای اجرا کرده بودند. اجرای پایان‌نامه ایشان به خوبی و با نمره خوبی انجام شد و بعد از آن تصمیم گرفتم اگر فضایی مهیا شد آن را به شکل حرفه‌ای و متفاوت‌تری کار کنم.

او گفت: البته قصه کار کردن امسال من کمی پیچیده است. من چهار سال است که می‌خواهم نمایشی را به روی صحنه ببرم و هر بار و به هر دلیل و بهانه‌ای فرصت کار کردند نداده‌اند. از تئاترشهر گرفته تا ایرانشهر  و.... تا اینکه از طرف خانه نمایش پیشنهاد اجرا شد و من این نمایش‌نامه را برای اجرا پیشنهاد دادم و فرایند تولید آن انجام شد.

فرخی تصریح کرد: به هر حال همان‌طور که گفتم فرصتی بود تا دوباره با دانشجویان کاری انجام دهم و فرصتی بود تا سارا تقوی به عنوان یک بازیگر بیشتر دیده شود چون سال‌هاست که کار می‌کند و امیدوارم این اجرا باعث شود که بار دیگر به عنوان یک بازیگر مستعد معرفی شود و به کارش به شکل حرفه‌ای ادامه دهد. در مجموع شرایط برای این اجرا مهیا شد و این کار به روی صحنه رفت و تا این لحظه مورد استقبال هم قرار گرفته است.

او گفت: من فکر می‌کنم در اشعار شاعران ما قابلیت‌های دراماتیک زیادی وجود دارد که باید از آن استفاده کرد و من تجربه کار مونولوگ را هم دوست دارم و این سومین کاری است که من بعد از نمایش های "آذر" و " عطف سبز" به عنوان اجرای تک نفره به روی صحنه می‌برم.

مسائل زن در جامعه امروز

در ادامه این نشست سعید محبی به عنوان منتقد جلسه در خصوص ویژگی‌های نمایش‌نامه و تبدیل شعر به یک اثر دراماتیک گفت: علی کوچیکه یا به علی گفت مادرش روزی شعری آشنا برای اکثر مخاطبان است که فکر می‌کنم همه ما خاطراتی از این شعر و دیگر اشعار فروغ فرخزاد داریم و من نیز با این آگاهی‌های گذشته به دیدن این اثر آمدم.  اثری از شاعری که خودش حضور و فعالیت تئاتری داشته همراه با یک شور و شوق شاعرانه. و انتظار داشتم تا این فضای کودکانه را در اثر بیشتر ببینم. به نظر من اگر زاویه دید اثر از نگاه علی بود باعث می‌شد این فضای کودکانه در اثر بیشتر جاری شود و برای شعری که پر از تصویر است، جای خالی این نگاه را حس کردم.

روشن گفت: به نظر باید اثر را بیشتر این گونه ببینیم که فروغ شاعری است که زنانگی در آثارش بسیار است و در این اثر هم با زنی مواجه هستیم که به عنوان مادر، همسر و یک زن در اجتماع با مسائلی مواجه و همراه است و به نظر نویسنده که خودش هم یک زن است بیشتر سعی دارد تا روی این موضوع تاکید داشته باشد. اگر قرار باشد اثر را از منظر زنانگی ببینیم چه نظری دارید؟

محبی گفت: باید بین زنانگی و زن بودن فرق بگذاریم. در تمام آثار فروغ این مسئله زن بودن حضور دارد و آن هم زن در آن زمان و جامعه آن روز و همراه با تقابل بین سنت و مدرنیته. من هم موافق هستم که نویسنده هم روی همین موضوع و نگاه مادرانه و زنانه تاکید دارد ولی به عنوان مخاطبی که یک بار با اثر مواجه شده‌ام انتظار متفاوتی از اثر داشتم. انتظاری که ناشی از تصور ما از فروغ و این شعر است.

حسین فرخی در پاسخ اظهار داشت: فراموش نکنیم که این اثر نگاهی است به شعر فروغ و ما قرار نبوده بر اساس شعر فروغ کار کنیم بلکه بیشتر یاد و نگاهی بوده است به فروغ و اشعارش از جمله همین شعر. برای همین اول و آخر اجرا نیز از تصویر فروغ استفاده می‌کنیم ولی مسئله اصلی نمایش درماندگی زن در جامعه است. مسئله‌ای که در جامعه امروز هم قابل پیگیری است. چشم‌هایی که هر یک به دنبال تصاحب این زن است و یا قصد آزار او را دارد و... و شاهد زنی هستیم که در حال مبارزه با این شرایط است. این فضا همراه با احساس شاعرانگی ناشی از شعر فروغ ترسیم شده همراه با احساس مادرانه‌ای که به او امید می‌دهد برای تحمل این شرایط. اگر قرار بود این اثر از زاویه نگاه علی باشد بی‌شک به اثر دیگری تبدیل می‌شد با هدفی دیگر. مخاطب ما اینجا کودکان نیستند و اثر تراژیک است. به نظر من تلفیق فضای شاعرانه با فضای مسائل یک زن در این اثر اتفاق افتاده است.

تصویری از فهم شاعرانگی

در ادامه رضا کیانی دیگر منتقد حاضر در جلسه نیر اظهار داشت: از نظر من متن یک اقتباس آزاد از شعر فروغ است که رد پای تفکر شاعر و روح شاعرانه او در کنار نگاه نویسنده حضور دارد. این شعر فروغ همراه با یک آرمانگرایی است و قیمت رسیدن به آن آرمان هم، جان است . دوره‌ای که فروغ در آن زیست کرده و اشعارش را نوشته دوره بعد از کودتا است و ادبیات آن دوره همراه با یاس و سرخوردگی همراه است و آرامشی که از دست رفته و آینده‌ای که مبهم است. از نظر من استفاده و تبدیل دراماتیک از اشعار شاعران اتفاق خوبی است ولی نکته مهم این است که باید در این تبدیل رمز گشایی از نشانه‌ها به خوبی صورت بگیرد و تبدیل به ما به ازای صحنه‌ای شود. ما در مورد آن‌چه می‌بینیم صحبت می‌کنیم و نه آن‌چه نویسنده می‌خواسته بگوید و شاید در ذهنش باقی مانده است.

وی ادامه داد: این شعر، شعر کودک نیست بلکه از جمله سیاسی‌ترین اشعار فروغ است. در جایی از این شعر می‌گوید: "هر کی که دریا رو به عمرش ندیده از زندگیش چی فهمیده؟" و این کانون آرمان‌گرایانه شعر است. حقیقتی است که شاعر به دنبال آن است و اینگونه آن را با زبان شعر به تصویر می‌کشد. حالا باید دید نویسنده چگونه این مفاهیم را به تصویر تبدیل کرده است. به نظر من این شعر دارای یک زمان است و باید دید ما چه پاسخی برای مسائل و دردهای زمان خودمان از طرح کردن آن داریم؟ همچنین پرداختن به تضادهای جامعه در برخورد با زن و مسائل و مشکلات زن در جامعه امروز جای کار بیشتری داشت.

سارا تقوی گفت: این نمایش فقط برگرفته از شعر علی کوچیکه نیست و همان‌طور که گفتم تاثیر من از زندگی و همه آثار این شاعر است و به نظرم این شعر قابلیت نمایشی بیشتری داشت برای این‌که زمینه‌ساز تبدیل به یک نمایش شود. در یک نمایش‌نامه و با ظرف زمانی محدود نمی‌توان به همه‌ی ابعاد زندگی و تفکری یک شاعر پراخت ولی نگارش این اثر تاثیر شعر و زندگی شاعر است بر من به عنوان نویسنده که این‌گونه تصویر شده است. حتی انتخاب لوازم صحنه نیز متاثر از خود آثار فروغ است. مثل چادر نماز کودری، بند رخت و... یا مثلا شمارش ستاره‌ها که 4 تا 4 تا است متاثر از زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت است.  

وی ادامه داد: زمان اثر که قصه در آن روایت می‌شود تهران قدیم و زمان حیات خود فروغ است ولی مسئله آن می‌تواند مسئله امروز هم باشد. در مورد رمز گشایی نیز من فکر کردم که این کار انجام شده. ماهی نماد خیلی چیزهاست ولی من در اینجا برخورد ساده‌تری با آن داشتم. اگر کسی شعر را خوانده باشد می‌تواند فهم بهتری از این اثر داشته باشد و اگر هم نخوانده باشد فکر می‌کنم بر اساس یافته‌هایش کنجکاو می‌شود تا به شعر رجوع کند. چرا باید یک بچه برای یک ماهی این‌گونه کند؟ و حتی جانش را بدهد؟ به نظرم موضوعی مثل پرداختن به خرافات و یا مشکلات یک زن در جامعه امروز، مسائلی است که در زمان حال هم قابل بحث است و در این اثر وجود دارد. مسلما من نمی‌توانم تمام مشکلات روز را در یک اثر قرار دهم و فقط در حد توان خودم سعی کردم این کار را انجام دهم. همچنین باید دقت کرد که این نمایش‌نامه در سال 84 نوشته شده و اگر امروز بخواهم بار دیگر این نمایش نامه را بنویسم شاید جور دیگری بنویسم. البته مسلما هرچه هم کار کنیم تاثیر و زیبایی شعر فروغ را نخواهد داشت و من فقط آن را از فیلتر ذهنی خودم عبور دادم و شد آن‌چه نگاه من است. این زاویه نگاه من به این شعر و شخصیت فروغ است و شاید افراد دیگر نگاه متفاوت‌تری داشته باشند.

محبی نیز اظهار داشت: باید توجه کرد که آیا مخاطب نیز به یافته های شما در مقام نویسنده می‌رسد یا خیر؟ معیار ما برای فهم اثر ما به ازای بیرونی است که ارائه می‌شود. از نگاه من شاهد یک خوانش معمولی از شعر فروغ بودیم و برخورد خلاقه‌ای در این تبدیل شعر به درام ندیدیم و باید تلاش کرد تا فهم شاعرانگی را در اثر تصویر کرد.

او گفت: از طرف دیگر باید به ضرورت لزوم طرح این شعر در زمان اکنون نیز توجه کرد. خوشبختانه امروز بسیاری از آثار ما که روی صحنه است محصولات دانشگاهی است. تولیدات اساتید، دانش آموختگان و دانشجویان. ولی باید دید این آثار در یک محیط دانشگاهی قرار است ارائه شوند یا قرار است با مخاطب عام و در سطح جامعه ارتباط داشته باشند؟ مخاطب عام نگاه و تصور و سطح آگاهی متفاوتی دارد و نمی‌توان همان برداشت تخصصی محیط دانشگاهی را برای او هم در نظر گرفت. یک اجرای دانشگاهی با یک اجرای عمومی متفاوت است و باید به این تفاوت‌ها دقت کرد.

کیانی نیز گفت: مخاطبی که با شعر و آثار فروغ آشناست با یک پیش داوری اثر را می‌بیند و باید دید نویسنده تا چه حدی از این پیش داوری استفاده می‌کند و یا چه چیزی را جایگزین آن می‌کند. به نظر من پرداخت موجزتر و انتخاب یک موضوع به عنوان مسئله صلی می‌توانست تاثیر بیشتری بر مخاطب داشته باشد. همچنین به نظر جا داشت تا از ظرفیت‌های تصویری بیشتری در اجرا استفاده شود. 

اجرایی بازیگر محور

فرخی گفت: ملاک و میزان خلاق بودن یک اثر چیست؟ نباید سلیقه‌ای نظر داد. این اثر نگاه سارا تقوی به عوان نویسنده است و هر شخصی می‌تواند نگاه خودش را داشته باشد. حالا این‌که مخاطب چه برخوردی با اثر دارد نکته قابل بحثی است که من فکر می‌کنم خارج از تعارف‌های معمول مخاطبانی بوده‌اند که با این اثر ارتباط برقرار کرده‌اند و آن را دوست داشته‌اند. ما هم تلاش کردیم در این شرایط موجود که همه در تئاتر دنبال پول در آوردن هستند، یک اثر شاعرانه تولید و اجرا کنیم و ادعایی هم نداشتیم که قرار است اتفاق عجیبی بیافتد. "علی کوچیکه" هم نمایشی است در میان آثار مختلف تئاتری و برای مخاطبینی که سلیقه‌ای این چنینی دارند.

در ادامه روشن خواست تا کمی در مورد خود اجرا صحبت شود و اظهار داشت: ما با یک اجرای تک نفره مواجه هستیم که به شکل بازی در بازی روایت می‌شود. کارگردان هم ترجیح داده است در یک فضای خالی و بدون استفاده از دکور و طراحی صحنه و با اتکا بر قابلیت‌های بازیگر و استفاده محدود از لوازم صحنه اثر را اجرا کند. از آنجایی که تاکید این شیوه اجرا بر بازیگر است، لطفا در مورد بازیگری و ایده‌های کارگردانی صحبت کنید.

محبی گفت: طراحی صحنه دروازه ورد به یک اثر هست و در اینجا کارگردان استفاده مفهومی از دکور برای بیان معنا ندارد و تاکیدش استفاده از همان لوازم صحنه است برای تصویر کردن مفاهیم. گفته شد که این اجرا ادای دین به فروغ است و ظاهرا با استفاده از عکس فروغ در اول و آخر اجرا قرار است این ادای دین صورت بگیرد که به نظر من خیلی موثر نیست. در اینجا بازیگر، محور همه چیز است و بهتر بود تصویر سازی‌ها نیز بر اساس خود بازیگر انجام می‌شد. البته در اینجا بازیگر حضور خوبی داشت و نقطه قوت کار است ولی هنوز در تصویر سازی ها ضعف وجود دارد. همچنین به نظرم جا داشت تا از موسیقی بیشتر استفاده شود و حتی شاید اگر افکت‌های صوتی هم در خود صحنه تولید می‌شد تاثر بیشتری داشت تا اینکه بخواهد پلی بک شود.

کیانی نیز اظهار داشت: گاهی بحث بر سر چیستی و چرایی است که به مفهوم اثر بر می‌گردد و کاهی چگونگی مهم است که به اجرا بر می‌گردد. مخاطب بر اثر چگونگی اجرا، به چرایی و مفهوم اثر می‌رسد. و این نحوه ارائه است که  ما را به درک اثر می‌رساند.

وی گفت: از نظر من بهتر بود از ویدئو پروجکشن استفاده نمی‌شد چون تصاویر ارائه شده ذهن مخاطب را محدود می‌کند و جای تخیل را از مخاطب می‌گیرد. کاری که بر اساس بازیگر طراحی شده باید بر اساس توانایی بازیگر هم تنوع ایجاد کند و اجازه دهیم تا تصویرسازی‌ها توسط بازیگر و با اتکا بر تخیل مخاطب صورت گیرد. البته در اینجا بازیگر تلاش خوبی روی صحنه دارد.

او تصریح کرد: در مجموع استفاده از ادبیات و تبدیل آن به تئاتر قدمی ارزشمند است که در این کار اتفاق افتاده است ولی دوباره به این موضوع تاکید می‌کنم که تئاتر باید سوال ایجاد کند. در چنین آثاری که بر گرفته از ادبیات و شعر است باید محتوای شعر را حفظ کرد و ابزار را عوض کرد. ابزار در اینجا تصویر است. باید دید مثلا حوض در شعر فروغ به چه معناست و فروغ از غرق شدن در حوض چه می‌خواهد بگوید؟ به نظر من باید این مفهوم در شکل نمایشی به تصویر کشیده شود و ببینیم ما به ازای امروزی آن چیست؟

کارگردان "علی کوچیکه"  گفت: در رمان شما به تعداد خوانندگان می‌توانید تصاویر مختلفی در ذهن مخاطب خلق کنید ولی در اجرا برخی از این تصاویر انتخاب و ارائه می‌شود. ما در اینجا از پرسپکتیو صدا در بازیگری استفاده می‌کنیم. بازیگر مکان می‌سازد، فضا می‌سازد و ... به نظرم تصاویر ارائه شده توسط پروجکشن مکمل تصاویری است که بازیگر روی صحنه خلق می‌کند و برای قطعیت دادن به چیزی است که می‌خواهم آن را به مخاطب ارائه دهم.

وی ادامه داد: فکر نمی‌کنم تاکید بر مکان، زمان یا شخص خاص ایراد باشد. نگاه من به اجرا یک اجرای مولتی مدیا و با اتکا بر تصاویر پروجکشن نبود. ایده اصلی بازیگر است و من تنها به شکل محدود و انتخاب شده از چند تصویر استفاده کردم. یعنی چهار تصویر در 50 دقیقه و به نظرم لازم بود و به تکمیل مفهوم کمک می‌کرد و فکر نمی‌کنم خدشه‌ای به تخیل تماشاگر بزند.

او گفت: در مورد موسیقی هم موافقم که شاید جا داشت بیشتر استفاده شود ولی نمی‌خواستم بازی بازیگر تحت تاثیر موسیقی قرار بگیرد و استفاده از موسیقی و یا افکت زنده هم به نظرم جنس کار را عوض می‌کرد.

خواب دیدن در بیداری

روشن گفت: اثر ضرباهنگ خوبی دارد و بازیگر نیز به خوبی مخاطب را با خودش همراه می‌کند ولی در بحث استفاده از دکور و طراحی صحنه چقدر محدودیت‌های مالی و یا عدم امکانات سالن باعث شده تا از آن صرف نظر کنید و چقدر ایده این‌گونه بوده است که از یک فضای خالی برای اجرا استفاده کنید؟

فرخی در پاسخ گفت: تاکید من بر وجود این خالی بودن فضا بود و هیچ چیزی غیر از بازیگر بر روی صحنه نمی‌خواستم. حتی اگر این سالن کمی بزرگتر بود دوست داشتم تا دیوارها نیز دیده نشود و محو شود. تاکید اصلی بر بازیگر و استفاده محدود از چند وسیله مثل چتر، کلاه و ... بود.

در پایان نشست نصرالله قادری؛ از اعضای پیشکست کانون ملی منتقدان تئاتر ایران که در جلسه حاضر بود اظهار داشت: به تعبیری کار نقد تعیین تکلیف کردن و بیان قبح و حسن اثر است. البته منتقد برای کارگردان تعیین تکلیف نمی‌کند که چرا این کار را کردی یا نکردی بلکه بر اساس قراردادهای کارگردان به او می‌گوید اگر این قرارداد را با من مخاطب انجام داده‌ای باید بر اساس همان قرارداد، این‌گونه رفتار کنی. در چنین شرایطی تخطی از آن قرارداد می‌شود ایراد و قبح کار و تبعیت کردن از آن می‌شود حسن کار. مثلا باید دید حالا که کارگردان طراحی صحنه را حذف کرده است و ابزار محدودی را برای اجرا انتخاب کرده آیا توانسته از این فضا به خوبی استفاده کند یا خیر؟ 

وی ادامه داد: نگاه فروغ در مقابل پدر سالاری و مرد سالاری است و نه نگاه فمینیستی. گاهی مخاطب برداشتی از یک اثر می‌کند که شاید نویسنده و یا کارگردان اصلا به آن فکر نکرده باشند و این اتفاق غیر معمولی نیست. این اثر در سنت نمایش‌نامه نویسی ما در گونه روایت برای روایت قرار می‌گیرد مثل کاری که بیضایی روی آرش انجام می‌دهد.  روایتی وجود دارد که مخاطب با آن آشناست و حالا نویسنده‌ی دیگری روایت خودش از آن را ارائه می‌دهد.

او تصریح کرد: در اجرا و در ارائه این روایت، کارگردان از تکنیک پرده‌خوانی استفاده می‌کند ولی این‌بار پرده همان پرده پروجکشن است و تصاویری که گاهی روی آن نقش می‌بندد. در پرده خوانی، پرده خوان همه پرده را باز نمی‌کند و تنها بر اساس آن‌چه روایت می‌کند بخشی از پرده را باز می‌کند و به مخاطب نشان می‌دهد و اتفاقا ما را با تصاویر انتخابی خودش مواجه می‌کند. مثلا می‌گوید رستم و سهراب را اینگونه ببین. در این اجرا و به شکل مدرن هم استفاده از همان تکنیک پرده‌خوانی است که کارگردان با انتخاب تصاویر بر پرده پروجکشن، انتخاب خودش را به ما نشان می‌دهد و این تاکید تصویری در روایت درست است. مثلا بیضایی می‌گوید آرش را این‌گونه که من می‌گویم ببین و نه آن شکلی که در اسطوره به ذهن دارید.

قادری اظهار داشت: علاقه ما این است که به معنا تمایل بیشتری داریم و ترجیح می‌دهیم بیشتر در مورد آن صحبت کنیم. از نظر من در بخش محتوا نیز اثر به خوبی خودش را روایت می‌کند. ما در این اثر با خواب دیدن در بیداری مواجه هستیم چیزی که مادر علی به آن اشاره می‌کند. و زنی که مردش نیست و حالا او به مرد دیگری متوسل شده است. این مرد،  فرزند کوچک اوست. از نگاه مادران و زنان مردها فرزندانی هستند که فقط ریش و سبیل دارند. ما از علی کوچیکه تصویر نداریم مگر یک کلاه. کلاهی که مادر آن را روی سر می‌گذارد و خود جای علی می‌شود.  حالا علی می‌شود چیزی که در زهدان مادر است و بچه در زهدان مادر، در آب است. حالا حوض و ماهی قرمز در آب معنای متفاوتی می‌دهد. از طرف دیگر گربه‌ای می‌آید و ماهی قرمز را می‌خورد و تصویری ارائه می‌شود از گربه ای که روی دیوار مشغول لیسیدن دهانش است. مخاطب در این اثر با حضور مردان در اطراف این فضای زنانه و زنی که در چنین فضایی تنهاست مواجه می‌شود. اول نمایش ما با غرق شدن علی مواجه می‌شویم همان تصویری که در آخر نمایش هم روایت می‌شود. در واقع همه چیز دارد در ذهن زن می‌گذرد. همان خواب دیدن در بیداری.

این نشست با گفت­ و شنود میان منتقدان، کارگردان و شماری از حاضران در نشست به پایان رسید.

 

 




نظرات کاربران