دربارهی نمایش سکوت سفید
اثر تام استوپارد
ترجمهی زنده یاد هوشنگ حسامی و به کارگردانی کورش سلیمانی
صمد چینی فروشان عضو کانون ملی منتقدان تئاتر
با ابراز تاسف جدی بخاطر دیرکردم در تماشای این نمایش و لذا دیرکرد غیرقابل جبرانم در نگارش نقد و یادداشتی دربارهی آن، از صمیم قلبم، همهی شما دوستداران و تماشاگران تئاتر ، بویژه علاقمندانی که چون من و بسیاران دیگر، از محرومیت چندین سالهی صحنه های مان از تئاتر به معنای واقعی و اصیل آن، آنهم در زمینهی آثار ترجمانی رنج برده و می برند را به تماشای این اثر که ۱۰ روزی بیشتر از اجرای آن در تماشاخانهی نوفل لوشاتو باقی نمانده است توصیه می کنم.
به نظر من، آنچه بیش از هرچیز دیگر ی در این اجرای زیبا و تکان دهنده خودنمایی می کند، نحوهی برخود صادقانه و بی حاشیهی کارگردان با متن است که خود ریشه در درک واقعیت نقش آموزگارنه ای دارد که متون نمایشی ترجمه شده درطول تاریخ ، برای هر دو سوی رابطه یعنی هنرمند و مخاطب تئاتر کشور مان ایفاکرده و می کنند.
به خوبی می دانیم که ما ایرانیان، تئاتر را ابتدا از طریق ترجمهی متون دراماتیک غربی وسپس از طریق ترجمهی متون نظری آموختیم. و از خلال همین آموزش پذیری هوشمندانهی نسل های پیشین بود که بیضایی ها و رادی ها و ساعدی ها و یلفانی ها و بیژن مفیدها و سرکیسیان ها و..در تئاترما پدیدآمدند. جدای از نادر اقتباس های موفق، آنچه پیشرفت دهههای۴۰ و ۵۰ تئاتر ایران را ممکن ساخت، آنچه به این آموختن سرعت و غتا بخشید، برخورد مسئولانهی هنرمندان با متون ترجمانی و درک این واقعیت بود که بهره گیری از جهان درام و تئاتر، جز از طریق درک و تحلیل عمیق و مسئولانهی این متون و عرضه داشت تمام و کمال و صادقانهی آن ها به مخاطبان تئاتر ممکن نخواهد بود؛ روندی که علاوه بر آشناسازی عمیق تر فعالان تئاتر ایران با مفهوم واقعی درام و تئاتر، زمینه را برای تحول فرهنگ عقب مانده و سرکوب شدهی جامعهی مخاطبان نیز هموار می کرد.
واضخ تر بگویم: همان تفاوتی که میان فرهنگ ایرانی و فرهنگ بسیاری از کشورهای منطقه وجود دارد، بی تردید ، میان فرهنگ اجتماعی و هنری و گفتمانی ما ایرانیان با فرهنگ ادبی و دراماتیک آموزگاران و معلمان اولیهی مان در این حوزه نیز وجود داشته است، فاصله ای که متاسفانه همچنان نیز برقرار است؛ ویگانه راه تقلیل آن هم، به تبعیت از فرهیختگان پیشین این دیار، عرضه داشت بی حاشیه و تمام کمال و صادقانهی متون ترجمانی و حرمت گذاری بدون خدشه به واقعیت و تمامیت ان هاست. فقط با اجرای دقیق و کامل متون ترجمانی است که ارتقاع فرهنگ تئاتری و فرهنگ تماشاگری، در ایران امروزما - همچون گذشته- ممکن خواهد شد و هرگونه برخوردی غیر از این با این گونه متون، فرو بردن بیش از بیش تئاتر و جامعه در منجلاب عقب ماندگی و تداوم گسست های فرهنگی خواهد بود.
و زیبایی و تاثیرگذاری اجرای کورش سلیمانی از اثر تام استوپارت نیز، حاصل همین رویکرد اصیل و متعهد به اثر ترجمه شده است؛ و به همین دلیل هم اجرای او، برخلاف اجراهای پیشین از این متن، جهان متفاوتی را پیش روی تماشاگر می گشاید؛ جهانی که پیش از آن هرگز بدان نیاندیشیده و حتی تصور آن را هم نکرده است.
سکوت سفید را صرفا بازی های متدیک فوق العاده زیبا و باورپذیر بازیگران آن یعنی سامان دارابی و الهه شهپرست و آناهیتا اقبال نژاد و مهدی بجستانی و الهه رحمتی نیست که درخشان و تکان دهنده و معنادار کرده است؛ بیش و پیش از همهی این ها، تحلیل درست متن، فهم هوشمندانهی آن و صداقت کارگردان در پذیرش وجه آموزگارانه و فرهنگساز اینگونه متون برای تئاتر و جامعهی مخاطبان ایرانی و نیز، پذیرش بی حاشیهی جایگاه شاگردی خود در برابر این اثر- و به طریق اولی، دربرابر سایر آثار ترجمانی- و دخالت ندان توهمات فرهنگی- هنری معمول این روزگار جامعهی ایرانی در بازنمایی صحنه ای این نمایشنامه است که از آن، اثری تاثیرگذار و فرهنگساز فراهم کرده است.
وقتی نمایش آغاز می شود اولین چیزی که جلب توجه می کند طراحی صحنهی آرامش بخش آن است که به مثابه کلید ورود به جهان متن، نقش روانکاوانه ای را ایفا کرده و مخاطب را به عبور از خودآگاهی و ارتباط با رویدادهای صحنه از طریق ناخودآگاهی اش دعوت و ترغیب می نماید. این فضا، در کنار ریتم سنجیده و آرام اجرا و مجموعهی کنش ها و گفتارهای اشخاص نمایش، مخاطب را وامی دارد تا با جذب مفاهیم پنهان درپس رویدادهای صحنه و واپس راندن وجوه خیالی و نمادین تثبیت شده در ذهن خویش، از محدوده های عادت شدهی ذهن و روان خود عبور کرده و به تامل عمیق در خصوص رفتار ها و تلقی معمول خود از جهان بپردازد؛ و چنین است که جادوی صحنه محقق می شود.
درجریان تماشای نمایش سکوت سفید. به کارگردانی کورش سلیمانی، پس از سال ها، برای اولین بار، حقیقت تئاتر و نقش آن در تسکین دردها و اغتشاشات ذهنی حاصل از بدآموزی های دیرپا و درمان سرخوردگی ها و سرگشتگی های فرهنگی و اخلاقی مخاطبان، با وضوح خیره کننده ای بر من آشکار می شود و به همین دلیل هم همهی شما هنرمندان، بویژه هنرمندان جوان سردرگم مانده میان حقیقت و دروغ تئاتر این روزگار و نیز همهی دوستداران تئاتر را - تا دیر نشده- به تماشای سکوت سفید در سالن شمارهی یک تماشاخانهی نوفل لوشاتو توصیه می نمایم. باشد با تشویق و تکریم شما دوستداران تئاتر اصیل و فرهنگساز، بساط تئاتر دروغین و فرهنگ ستیز، برای همیشه، از پهنهی سرزمین ما پرچیده شود.