در حال بارگذاری ...

نگاهی به نمایش به زبان خواب
اجرا شده در عصر تجربه تئاتر مستقل تهران

امید طاهری

نویسنده و منتقد تئاتر

تجربه گرایی در تئاتر، تئاتر تجربی، محصول زیست ما در اجتماع است.

در جوامع همگرا، تجربه کردن تفاوت بزرگی دارد با جوامع واگرا.

واگرایی در جوامع منتهی می‌شود به چند پاره شدن جامعه. هر گروه، دسته و طبقه از افراد، در حلقه هم مسلکان خود، جهان و شیوه زیستی خود را می‌سازند که لزوما به شیوه زیستی، آرمان‌ها، طرز فکرها و تلقی‌های دسته های دیگر در تقابل قرار می‌گیرد.

تجربیاتی که از درون این کلونی ها بیرون می‌آید، محصول شیوه ی زیستی آن کلونی است و نه لزوما کلیت جامعه. به همین دلیل ماحصل این تجربیات در ارتباط با مخاطب تئاتر که یک مخاطب همگانی است، اخته می‌ماند. محدود به زمان و مکان اجرا می‌شود. این تفاوت بزرگ تئاتر تجربه گرای ما است با نوع و محصول تئاتر تجربه گرایی که در جوامع همگرا وجود داشته و دارد.

تئاتر مستند به عنوان یک شیوه تولیدی، محصول زیست و شرایط اجتماعی در جوامعی بوده که در آن به وجود آمده. این شیوه یک تکنیک هایی دارد و یک بنیان نظری. دست اندازی در تکنیک های تئاتر مستند شدنی تر، راحت تر و پذیرفتنی تر از دست اندازی در مبانی نظری آن است. به هر حال تفاوت وجود دارد بین تئاتر تاریخی، قصه پرداز و متخیل و چیزی که از آن با عنوان تئاتر مستند یاد می‌کنیم.

این اصول بنیانی به راحتی قابل تغییر و دفرمه کردن نیستند. مگر اینکه ما با یک برهان نظری، بر ضد آن یا در تکمیل آن، ایده ای را طرح کنیم. در تئاتر مستند قرار نیست از طریق چیزی جز چیدمان داده های عینی و مستند، معنا زاده شود. نویسنده در این شیوه از تولید تئاتر از طریق چیدمان داده های مستند معنای جدیدی را در اکنونِ متن و سپس اکنونِ اجرا ایجاد می‌کند.

شباهت نزدیکی هست بین این روش و تدوین روشنفکرانه آیزنشتاین. در این شیوه از تدوین مخاطب از ترکیب نمای a و نمای b نمای c را در ذهن خود می‌سازد.

در نمایش به زبان خواب، سما موسوی با کنار هم قرار دادن هرتا مولر و سیمین دانشور، نمای a و b را برای ما تدوین می‌کند.

تا اینجا ما کاملا با الگوهای تئاتر مستند مواجه هستیم. اما آنجا که من باید نمای c را در ذهن خودم بسازم، نمایش حجم بالایی از تابلوهای راهنما را در چیدمانی مهندسی شده، در مولفه های اثر، مقابل من قرار می‌دهد که شکل گیری نمای c بیش از آنکه به اختیار من باشد، به میل نمایش است.

این آن نقطه ای است که به زبان خواب، از بنیان های نظری تئاتر مستند فاصله می‌گیرد چرا که برای مهندسی ایجاد نمای c در ذهن مخاطب، مجبور می‌شود فقط آن بخش هایی از زندگی سیمین دانشور را روی صحنه عینیت ببخشد که در راستای هدف و تخیل نویسنده و کارگردان اثر است.

همین می‌شود که ما اساسا روی صحنه سیمین دانشور را نمی‌بینیم. ما داریم جلال آل احمد را می‌بینیم. گویا سیمین به تمامی ذوب در جلال است. این در حالی است که سیمین جهان مستقل خود را داشته و رمانی به قدرت سووشون محصول همان جهان مستقل است اگر چه یوسف سووشون، جلال آل احمد باشد.

انتخاب سما موسوی از ابتدا یک نقطه عظیمت از تئاتر مستند را با خود حمل می‌کند. اینکه جهان پر از جلال (بخوانید جهان استحاله یافته در جنس مذکر) را در کنار جهان مستقلِ هرتا مولر قرار دهد تا این تفکر مستبدانه در شرایط کنونی جامعه ما، که بخشی از دختران و زنان طبقه متوسط، پرچم استقلال و بی نیازی از هر که جز خود را برداشته اند، از این چیدمان استنباط شود.

خصوصا با تاکیدی بر آخرین تصویر نمایش. آنجا که هرتا مولر جایزه نوبل را دریافت می‌کند و منِ مخاطب ایرانی به این می‌اندیشم که چرا سیمین نوبل نگرفت.




نظرات کاربران