در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «فرآیند» به کارگردانی علی کرسی زر

خشونت با لبخندی ملیح و چهره ای دلربا

امید طاهری- نمایش «فرایند» به کارگردانی «علی کرسی زر»، در بخش مسابقه الف سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تالار حافظ به روی صحنه رفت. این نمایش یکی از هفت نمایش برگزیده جشنواره تئاتر دانشگاهی در سال گذشته بود.

اولین تصویری که نمایش «فرایند» به ما می دهد، مردی است که با یک کیف و یک «در»، وارد صحنه می شود. دری که مثل دیگر آکساسوآر نمایش، گویا قطعه ای از یک پازلِ ناقص است. دری که در معنا، زاینده واژه ی کلیدی فضای «بیرون» و «درون» است. اما این پازلِ ناقص، گویا خبر از تجاوزی معناستیز دارد. آقای «کا»، دری را با خود حمل می کند. او در فضای درونِ خود، مشغول خوردن غذاست که خانواده همسایه اش برای گرفتن تخم مرغ و ...، از فضای بیرون، وارد خانه او می شوند، فضای درون را اشغال می کنند و این آغاز فروپاشی معنایی فضای بیرون و درون است. آغاز فروپاشی فردیتِ آقای «کا».

دری که آقای «کا» پشت آن تنهایی خود را حمل می کند و آن را می گشاید بر خانه، می گشاید بر بیرون از خانه، می گشاید بر اداره، بر دفتر وکیل، بر اطاق قاضی اعظم؛ این «در»، مرز میانِ انسانِ تنها و انسان، به عنوان یک موجود اجتماعی است. در نمایش «فرآیند»، این مرز از میان برداشته می شود. گاهی به دلخواهِ صاحبِ در، گاهی به اجبار. درِ خانه ی زنِ همسایه، خراب است و از آقای «کا» می خواهد که برای تعمیر در به خانه او برود. تمایل او به اشتراک گذاری فضای درون خود با فضای بیرون آشکار است. این انتخابِ خود اوست و در نمایشنامه نیز از مقطعی، دیگر به زن همسایه باز نمی گردیم چرا که هر بازگشتی به آن انتخاب، می تواند زاینده قضاوت باشد. آقای «کا» این معاشقه را نیز از دست می دهد چرا که زن همسایه، در اشتراک گذاری فضای درونش با مردی دیگر محدودیتی ندارد. در مورد آقای «کا»، تمایلی به این اشتراک گذاری وجود ندارد، او تنهایی خود را دارد و در فضای درونِ خود، مشغول زندگی است. هجوم خانواده ی چهار نفره ی همسایه، با لبخندهایی کشنده بر لب و تظاهر به ادب و احترام، در زیرِ لایه ای از دموکراسی و احترام به حقوقِ جمعی، در واقع فضای درونِ زندگی آقای «کا» را متلاشی می کند و او را از هر گونه هویت فردی خالی می کند.

آقای «کا» در برابر این تسخیرِ وحشتناکِ پنهان شده زیر لبخند های خانواده همسایه، تصمیم می گیرد از قانون کمک بگیرد. اما این آغاز افتادن در مسیری است که انتهایش پذیرش شرایطِ موجود و فراموشیِ هر گونه حقِ برخورداری از زندگیِ فردی و هویتمندی است. چالش بزرگِ تجاوزِ متقابلِ فضای درون و بیرون، به مرزهای یکدیگر، همیشه در ساحت اندیشه، یک امر غیر قطعی بوده. آنچنان که در سیاست و حقوق قضایی می توان با قطعیت از قوانین مختلف صحبت کرد، در ساحت اندیشه، همچنان درهم آمیختگی مرز میانِ انسان، به عنوان یک فرد و انسان به عنوان یک فرد در میان اجتماعی از افراد، چالش برانگیز خواهد بود. این مساله در رمان محاکمه «کافکا» نیز یک دغدغه است. همچنین در داستان «تجاوز قانونی»، نوشته «کوبو آبه»، نویسنده ژاپنی، که در واقع پلاتِ نمایشنامه «فرایند» را شکل می دهد، و در رمان «قصر»، نوشته «کافکا»، تنهایی و نابودیِ فردی در برابر قانون و دور از دسترس بودن نظامِ مدعی عدالت گستری، مورد نقد قرار می گیرد.

«فرآیند» سرشار از خشونت است. اما خشونتی از جنس لبخند. بر خلاف بسیاری از نمایش های دانشجویی در این سال ها، در این نمایش، نه خونی ریخته می شود، نه دهانی جر می خورد، نه حتی فریادی کشیده می شود. همه چیز ظاهرا آرام و با آدابی خاص و محترمانه جریان دارد. اما قتل فجیعی که در این نمایش رخ می دهد، قتلِ وحشتناکِ فردیت و فضای درونِ آقای «کا» است، یک قتلِ بدون درد. قتلی است که در لحظه اتفاق نمی افتد. در زمان گسترش می یابد. گسترشِ این جنایت در زمان، اگر چه درد آن را کم می کند، یا اینکه توجه را بر نمی انگیزد، اما از شدت و عمق آن نمی کاهد. این استثمار و این اشغالگریِ پنهان پشت لایه ای از آداب دانی اجتماعی و دموکراسی، وحشتناک است.

در نمایش «فرآیند»، خشونت، نقاب بر چهره ندارد. این خشونت اتفاقا با چهره ی امروزی خود آمده. فقط نادان ها، با ابروهای درهم گره کرده، دهان های کف کرده و چشم های تنگ شده، خشونت می ورزند. جنایتکارانِ امروزی، سیمایی جذاب و دوست داشتنی دارند. حتی با پنبه هم سر نمی برند، اصلا قصد آن را ندارند که سر ببرند. آن ها برای تهی کردن سرها آمده اند. برای خالی کردن جمجمه از هر گونه تفکر و اندیشه که برآمده از فردیت باشد. آن ها برای فردیت زدایی آمده اند. هم فردیت زدایی از افراد و هم هویت زدایی از جوامع.

خشونت در نمایش «فرآیند»، بسیار وحشتناک تر از هر نمایشِ خون آلود دیگری جریان دارد. اما خشونتی که در سیمای دختر جذاب خانواده ظاهر می شود، خشونتی که در چهره ی پسرِ آرامِ خانواده، لبخندِ مادرِ خانواده، و یقین و حق به جانبیِ پدر خانواده ی اشغالگر ظاهر می شود، بر وضعیت گروتسک نمایشنامه و اجرا، دامن می زند و بدون هیچ نشانه ای از خشونت معمول و کلیشه شده، ترسی عمیق را در جانِ اثر پدید می آورد.

تمامی این مفاهیم در نمایشنامه و اجرای «فرآیند»، جوری سازمان یافته و به گونه ای مورد اقتباس قرار گرفته که هویت مستقلی برای این اجرا به وجود آورده است. «فرآیند» را اگر چه باید یک نمایش کافکایی بدانیم، اما برای فهم آن و ارتباط درست با آن، لزومی ندارد مدام خود را به کافکا و جهانش پرتاب کنیم. این نمایش مانند خود کاراکتر اصلی اش ( آقای کا)، صاحب یک فضای درون است. اما آنکه پشت در ایستاده و مشت بر در می کوبد، کافکا و دنیای کافکاست که می خواهد فردیت «فرآیند» را مالک شود و جهان درونش را متلاشی کند.

اگر چه نویسنده ی «فرآیند»، همان چند قدمی را هم که برای گشودن در، به سوی کافکای پشت در حرکت کرد، می توانست تصمیم بگیرد و نرود، با این حال، متن، توانسته در این مبارزه، تا حدی جهان درون خود را زنده نگه دارد و این حیات در کنار کارگردانی علی کرسی زر، سرزنده تر می شود.   

امید طاهری

عضو کارگروه نقد آثار جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر

 

 




نظرات کاربران