در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش "فیل در تاریکی" به کارگردانی مهرداد مصطفوی

قابلیت های سینمایی در یک رمان پلیسی در اجرایی تئاتری

رسول نظرزاده- تالار مولوی در پنجمین روز از سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر میزبان نمایش "فیل در تاریکی" نوشته محمد زارعی و به کارگردانی مهرداد مصطفوی بود. این نمایش اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته قاسم هاشمی نژاد و در ژانر پلیسی است.

نمایش « فیل در تاریکی » اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته قاسم هاشمی نژاد است. این رمان یکی از مهمترین رمان‌های ایرانی در ژانر پلیسی است. شخصیت اصلی  آن جلال صاحب تعمیرگاه اتومبیل است که ناخواسته درگیر ماجراهای تبه‌کارانه می‌شود.

رویکرد اقتباس از رمان های معاصر در تاترایران مدت هاست به فراموشی سپرده شده است و از این نظر رویکرد این نمایش را باید ستود. اغلب کارگردان های تاتر ایران خود هم نویسنده ی اجراهایشان به شمار می روند و از این نظر همواره یکی از نقاط ضعف اجرای تاتر در ایران ، خلق یک شبکه ی معنایی فکر شده و مهندسی دقیق اجزای آن بوده است. نمایشنامه نویس های معاصر نیز اغلب از آنجایی که دنیای مطالعاتی و زیسته ی اندکی دارند پس از مدتی به تکرار ایده های خود می افتند و از خلق آثاری تازه باز می مانند و یا به بازنویسی نمایشنامه های بزرگ جهان روی می آورند.

نمایش "فیل در تاریکی" پایه های خود را بر مبنای داستانی فکر شده و با دقت طراحی شده از نویسنده ای حرفه ای گذاشته است که مدتها با جزییات آن درگیر بوده وبا دقت اجزا آن را در کنار هم قرار داده است. در اجرا کارگردان ونویسنده اش - محمد زارعی-  ضمن آنکه می کوشند روند ماجرایی رمان را پی گیرند اما تغییراتی نیز دراجزا آن  به وجود آورند. .حرکت نمایشی از جزء به کل است. از تعمیرگاه اتومبیل در دهه 50 تهران درچهارراه سیروس که با ورود بنزی شیک وکمی بعد زنی زیبا به نام مهستی ، ماجرا به باندها وگروه های فاسد خلافکار پرنفوذ کشانده می شود. مایه ای که به راحتی می توانست به گروه های سیاسی مبارز در دهه 50 اتصال یابد که نویسنده  و اجرا از این نگاه، خود را دورساخته اند.  بخش دشوار اجرا بازسازی و به وجود آوردن مکان ها و زمان های متعدد و تاکید بر روی گفتگوها در هنگام رانندگی در شهر است. آنچه که موجب شده نمایشنامه شکلی فیلمنامه ای به خود بگیرد و تغییر مکان ها و زمان ها با سرعت انجام پذیرد. برای ایجاد تغییر در مکان ها وزمان ها و فضاهای گوناگون، اجرا خود را به چیدمان چند مبل در روی صحنه محدود کرده است. نشستن روی مبل ها همزمان نشانه ی نشستن در ماشین به هنگام رانندگی و نشستن روی مبل در تعمیرگاه  و نشستن در یک قمارخانه و....در نظر گرفته شده است. افکت صدا ماشین و استارت زدن و خیابان و چند موسیقی معروف برای مکان و فضاسازی درنظر گرفته شده است. برای نشان دادن بنزی که به تازگی از آلمان آمده و همه چیز با ورود آن آغاز می شود تنها ازمبلی شیک استفاده شده است. حتی تصاویر شهر و چراغ ها و لباس ها و پوستر بازیگر ها و خواننده ها و... هم چندان به بازنمایی دهه 50 تهران اشاره ندارند. موسیقی و ترانه ای از مهرپویا و فرخزاد و.. انعکاس دهنده حال و هوای دهه پنجاه تهران است اما این تداعی شنیداری و دیداری از آن مقطع تاریخی ، فضای سیاسی، اجتماعی و.. آن دوره را نشان نمی‌دهند. تغییر در مدل مو و خط ریش  و لباس مردانه  برای بازسازی آن دوره کافی نیست.  بازسازی آن دوران بیشتر به اطلاعات نهفته در گفتگوها بسنده شده است که روند اقتباس  نمایشی را همچنان ادبی و نه چندان صحنه ای یا دیداری نگاه داشته است. اگر کسی بخواهد از نظر دیداری به اجرا توجه کند تصاویر و اطلاعات زیادی از دهه 50 دریافت نمی کند.

متن و اجرا بیشتر به ماجراها و گره های پی درپی تکیه دارند تا شخصیت پردازی. شخصیت اصلی –جلال- مرد جوان مکانیکی است که چندان با دنیای درونی او آشنا نمی شویم.همچنان از سید محمد و نیکول ،دوستانش که در میانه  او را رها می کنند چیز زیادی نمی دانیم. شخصیت زن پولدارنمایش – مهستی- که در دم و دستگاه آدم های خلاکارسایه هایی از زن فم فتال را نشان می دهد ، زنی است که انگار از دل فیلم های نوآر بیرون آمده و ویژگی های ایرانی در او کمتر دیده می شود. از زندگی و دنیای ذهنی او هم چیزی به مخاطب گفته نمی شود. او با مانوری که  در هر دو جهت بازی یعنی دنیای تبهکاران و دنیای فقیرانه ی مرد مکانیک می دهد تمایل به گریز از دنیای خلافکارن و پول های کثیف را القا می کند . این که او به مرد مکانیک علاقه مند شده و گاه اطلاعاتی محرمانه به او می دهد و رازهایی سربسته از باند قماربازان را برایش فاش می کند و درباره حسین برادر گمشده ی جلال سخن می گویدهنوز دنیای خاص او را نشان نمی دهد. به همین  دلیل وقتی سر بزنگاه ، بازیش را عوض می کند و به  طرف برادرش – گلباد- که رئیس باند قماربازان است می رود همچنان مخاطب در تردید باقی می ماند.آیا او به حسین برادر جلال علاقه مند بوده و حالا  به جستجوی حس ناتمام عاشقانه اش، به سوی جلال کشانده شده است؟

اینکه دو دوست جلال به راحتی در دم و دستگاه گلباد دیده می شوند در اجرا یک پرش داستانی به شمار می رود. چگونگی این تغییر ، به ایجاز و فشردگی رمان در اجرا کمک نکرده است بلکه روند آن را دچار خلل کرده است.

 به نظر می رسد کوشش شده با توجه بیش از حد به « بنز تشریفات» در اجرا به آن نگاهی نمادین داده شود. زمینه چینی برای این نگاه نمادین هنوز در اجرا دیده نمی شود. گرایش سیاسی در پس بنز تشریفات آنهم در یک مکانیکی و تلاش برای حفظ آن در گروه خلافکار وابسته به دولت دراجرا دیده نمی شود . هیچ یک از دوستان جلال مکانیک و برادرش  دربرابر سیستم، به مبارزه ی مخفیانه روی نیاورده اند. حذف عامل اصلی تنش رمان در اجرا یعنی جاسازی دوازده کیلو هروئین خالص در بنز و جایگزینی آن با گمشدن بنز و جستجوی برادر مفقود شده ، چندان دلایل محکمی برای کشتن آدم ها و درگیری پایانی به شمار نمی رود.

با کمی فاصله می توان رگه های قهرمان سنتی پایین شهری دهه 50 فیلم های ایرانی را در این رمان و اجرا پیدا کرد. باز هم یک مرد قهرمان پایین شهری/ مکانیک کلیشه ای بافهم بالا  یک تنه  بدون آنکه به پلیس رجوع کند به قلب دنیای تبهکاران سرمایه دار می زند و در انتها آنها را به جان هم می اندازد و سرکرده ی اصلی را هم با گلوله می کشد. این الگوبیش از حد قهرمانی و سینمایی است.  دردنیای درام این قهرمان به انسانی زمینی و با دلایل دراماتیک تبدیل می شود . حضور این قهرمان در دنیای نمایش مانند ترکیدن ترقه به جای گلوله در صحنه است که مخاطب را دچار خنده می کند.

یکی از نقاط برجسته ی اجرا بازی های خوب بازیگران در باورپذیری ، القای فضا و بیان و ضرباهنگ دیالوگ ها است. ابراهیم عزیزی وآیدین بهاری در نشان دادن خصوصیات تیپیکال مردان پایین شهری مکانیک در گیر ماجرای ناخواسته قابل توجه هستند. آوا شریفی، استعداد خود را در نشان دادن زنی پولدار، با احساسات نهفته و چند لایه به نمایش می گذارد. بازیگر نقش  مرد پولدار خلافکار نیز یک تنه بار نمایشی دنیای تبهکاران خونسرد با کلاس را که نقشه های حساب شده می کشند با ظرافت نشان می دهد.   

 آنچه در نمایش "فیل در تاریکی"  همچنان نقطه ی قوت آن به شمار می رود حضور داستانی پر و پیمان و پرکشش در زیر متن آن است که ضرباهنگ مناسبی نیز به آن بخشیده است. کمبودی که این روزها در اجراهای تاتر ایران به وضوح  دیده و حس می شود.

رسول نظرزاده

عضو کارگروه نقد سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر




نظرات کاربران