در حال بارگذاری ...

درباره یادداشت منتشر شده در خبرگزاری تسنیم با عنوان نگاهی به «خشم و هیاهو»

مهدی نصیری-چند روز پیش و در تاریخ شانزدهم بهمن ۱۳۹۶ یادداشتی با عنوان «نگاهی به «خشم و هیاهو»؛ رایانی مخصوص و دوراهی دیروز و فردا» به قلم دوست و همکارم «احسان زیور عالم» منتشر شد که ظاهرا قرار بوده نقدی بر نمایش «خشم و هیاهو» در آخرین روز اجرای این نمایش باشد. پیشتر با نقدها و نوشته های «احسان زیورعالم» آشنا بودم و معتقدم که او همواره به واسطه داشتن زاویه دید، نگاه و موضع نسبت به تئاتر و به واسطه نوع تحلیل و نقدهایش از خبرنگاران و نقدنویسانی است که خواننده دوست دارد نقدهایش را بخواند. اما واقعیت اینست که «نگاهی به خشم و هیاهو ...» با سایر نوشته های زیورعالم فرق دارد. این نوشته...

چند روز پیش و در تاریخ شانزدهم بهمن 1396 یادداشتی با عنوان «نگاهی به «خشم و هیاهو»؛ رایانی مخصوص و دوراهی دیروز و فردا» به قلم دوست و همکارم «احسان زیور عالم» منتشر شد که ظاهرا قرار بوده نقدی بر نمایش «خشم و هیاهو» در آخرین روز اجرای این نمایش باشد. پیشتر با نقدها و نوشته های «احسان زیورعالم» آشنا بودم و معتقدم که او همواره به واسطه داشتن زاویه دید، نگاه و موضع نسبت به تئاتر و به واسطه نوع تحلیل و نقدهایش از خبرنگاران و نقدنویسانی است که خواننده دوست دارد نقدهایش را بخواند. اما واقعیت اینست که «نگاهی به خشم و هیاهو ...» با سایر نوشته های زیورعالم فرق دارد. این نوشته نقدی بر نمایش «خشم و هیاهو» در آخرین روز اجرایش نیست. به نظر بیشتر بهانه ای می آید در زمانی مشخص برای پرداختن به کارگردان نمایش و زیر و رو کردن کارنامه بیست و چند سال فعالیت او به عنوان مدرس تئاتر، مدیر تئاتر و کارگردان، منتقد و نمایش نامه نویس!

می خواهم چند نکته در مورد این یادداشت بنویسم و امیدوارم دست کم فضای نقد به وسیله ای برای تخریب بدل نشود. متاسفانه یادداشت دیگری هم درباره همین نمایش در فضای مجازی منتشر شد که به بهانه «خشم و هیاهو» باز هم نقدی بود غیر منصفانه و بیشتر به جهت تخریب تا ارزیابی و نقد!

  1. یادداشت منتشر شده در تسنیم نقد نمایش «خشم و هیاهو» نیست. هر چند که در بخش هایی از این نوشته به شکل و محتوای  نمایش اشاره شده است. نوشته شبیه به نقد تکمیلی است اما برخلاف نقد تکمیلی در آن از سابقه نه برای درک اثر بلکه برای القاء منظور نویسنده درباره صاحب اثر سوءاستفاده شده است. یادداشت با بازنشر بخشی از رزومه کارگردان شروع می شود. بعد برچسب زده می شود و بی آنکه منطقی در میان باشد حکم صادر می شود. مثلا، آمده که «مرد روزهای ارزشی ..» به سراغ آثار دفاع مقدسی و انقلابی اش نرفته است. نوع اتهام مستتر در ارزیابی نادرست، در ادامه یادداشت به موارد دیگری که هیچ ارتباطی با نمایش و تولید آن ندارد وصله می شود تا نویسنده یادداشت نتیجه گیری خودش را داشته باشد.
  2. این یادداشت پس از باز نشر رزومه مهرداد رایانی، مفصل به خلاصه داستان و تاریخچه تولید اثر می پردازد. بلافاصله و بی آنکه به درستی چیستی اثر را درک کرده باشد، مدعی می شود که نمایش «به سوی ملودرام و تراژدی نمی رود». با این حکم نادرست حالا منتقد ژانر اثر را «کمدی» تشخیص می دهد تا راه را برای متهم کردن و کاستن از ارزشهای نمایش باز کند و از مسیری دیگر به کارگردان و نویسنده نمایش برسد. او حتی در ادامه نوشته اش بی توجه به وجوه برجسته تراژیک «خشم و هیاهو» غیرمنصفانه و نادرست اثر را با کم ارزشترین انواع کمدی مقایسه می کند تا به آنچه از پیش می خواسته «دو راهی دیروز و فردا» برسد. در جایی می گوید جنس خنده در نمایش «از جنس قهقهه‌های مشهور در تئاترهای آزاد است». بعد جزییاتی را مورد اشاره می دهد که در جهان تاویل پذیر هنر البته می تواند امکان پذیر باشد اما اصرار بر آنها و مسلم دانستنشان و متهم کردن براساس آنها منصفانه و اخلاقی نیست. «خشم و هیاهو»  کمدی و تراژدی را توامان با هم دارد. نوع کمدی نمایش هم به هیچ وجه از جنس استهزاء یا بزن و بکوب، مانند آنچه که در این یادداشت آمده نیست.
  3. در یادداشتی که به بهانه اجرای «خشم و هیاهو» نوشته شده هر جا که ادعایی بدون معیار سنجش و دلیل و تلاش برای اثبات آن مطرح می شود بلافاصله به بخشی از فعالیت های کارگردان وصله شده است. یک خط درباره نمایش و بلافاصله چند سطر درباره رایانی!! مثلا ادعا می شود که  «در فُرم اجرای نیز با چیز جدید روبه‌رو نمی‌شویم» و بلافاصله اینکه رایانی استاد دانشگاه است و... خیلی ساده و بدون هیچ پیچیدگی می توان انتظار داشت که یک نقد به فرم اجرایی اثر و مولفه های آن اشاره کند. «چیز جدید» تعریف شود. توضیح داده شود. و بعد انتظارات منتقد از یک اثر هنری مورد ارزیابی قرار گیرد. اما «با چیز جدید روبه رو نمی شویم» و بلافاصله متهم کردن هنرمند براساس بازنشر هدفمند و نادرست رزومه یعنی اینکه من منتقد با اثر کاری ندارم و هدفم این است که با وصله کردن صاحب اثر را هدف قرار دهم. یک پاراگراف کامل از یادداشت پنج بار «استاد دانشگاه» بودن مورد تاکید قرار می گیرد. به ارزان قیمت بودن دکور و دانشگاهی بودن و ... اشاره می شود اما یکبار گفته نمی شود که اشکال دکور کم هزینه «خشم و هیاهو» در چیست؟ آیا اصلا این دکور کم هزینه بوده؟  آیا طراحی صحنه نمایش اشکالی دارد؟ در پاراگراف بعدی «استاد دانشگاه»، «کارشناس چشم شب روشن»، «مدیر تئاتر»، «عضو کانون ملی منتقدان» و... که قبلا و به عمد در مقدمه یادداشت آمده هدف قرار می گیرند. همه اینها با ارجاع به نمایش زیر سوال می روند. بی آنکه تا به اینجای کار نمایش نقد شده باشد. ادعای منتقد در مورد ساختار و زرف ساخت اثر حداقل در خود یادداشت اثبات شده باشد و...
  4. یادداشت منتشر شده در تسنیم در چند مرحله پیش می رود. اول بازنشر رزومه کارگردان بعد اتهام در مورد انتخاب یک نمایش غیر دفاع مقدسی، سپس درک (نادرست) چیستی اثر و قرار دادنش در طبقه کمدی و بعد متهم کردن کمدی به استهزاء و در پایان محکوم کردن مدیر و منتقد و استاد دانشگاه! بی آنکه توجه شود که منتقد اساسا چیستی اثر را درست درنیافته است. «خشم و هیاهو» آنجا که از جبر و جامعه و خانواده می گوید به شدت تراژیک است. استهزاء نمی کند. آنجا که فکر می کنی جای قهقهه است نمایش از درد می گوید. اینکه ادعا می شود تماشاگر چیزی از مفاهیم اجتماعی اثر درک نمی کند آیا اعترافی است بر وجود مفاهیم اجتماعی موجود در اجرا یا حکمی بدون تحقیق و سنجش میزان دریافت تماشاگر؟! هیچکدام! به نظر می رسد که یادداشت تسنیم نوشته ای است که به بهانه نمایش قصد دارد رایانی را هدف قرار دهد. درک این منظور در میان سطور یادداشت چندان هم دشوار نیست.

«احسان زیورعالم» خبرنگار و منتقد باهوشی است. خوب هم می نویسد و معمولا نسبت به مفاهیم اثر موضع و دیدگاه و نسبت به شکل اجرا هم دانش دارد. اما این یادداشت او نقدی از جنس نقدهای احسان زیورعالم نیست. نوشته ای است که مشخصا شخص کارگردان را هدف قرار داده است.

می توان یک مدیر را براساس عملکرد مدیریتی اش نقد کرد. می توان یک استاد دانشگاه را در کلاس درس یا یک منتقد را براساس نقدش مورد انتقاد قرار داد. اما هر کدام در جای خود و براساس مولفه ها و مناسبات خودش باید انجام بگیرد! یادداشت تسنیم درباره «خشم و هیاهو» نقد نمایش مهرداد رایانی نیست. بیشتر شبیه حمله به کارگردان نمایش است. حمله ای نادرست و البته پر از فراموشی و وصله و برچسب های نادرست به مدیر سابق امور بین الملل مرکز هنرهای نمایشی که مطمئنا به این زودی از حافظه تاریخی تئاتر پاک نشده است. همچنانکه یادداشت احسان زیورعالم در صفحه هنر و ادبیات روزنامه اعتماد یازدهم مهر ماه 96 با عنوان « پروژه ناتمام مرد بین الملل» در این دو، سه ماه فراموشمان نشده است. همان یادداشت که با تیتر «دگرگونی تئاتر بین الملل با آمدن رایانی» تزیین شده بود و در آن کارنامه مهرداد رایانی «استاد دانشگاه»، «مدیر»، «هنرمند»، «منتقد» به واسطه فعالیت هایش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته بود را می گویم.

مهدی نصیری- عضو کانون ملی منتقدان تئاتر 




نظرات کاربران