در حال بارگذاری ...
نگاهی به جریان های تئاتری ایران در جشنواره سی و ششم فجر

چیرگی فرم گرایان

رضا آشفته- در یک نگاه اولیه و اجمالی و در بین نام اشخاص مهمتر حاضر در فهرست نام آوران تئاتر امروز ایران در جشنواره سی و ششم فجر در می یابیم که آنهایی که در گروه کارگردانان فرم گرا و تجربی و همچنین تئاتر دانشگاهی فعالیت می کنند، حضور چشمگیرتری نسبت به آنهایی که در زمینه تئاتر اجتماعی و یا تئاتر ملی فعالیت می کنند، دارند.

در یک نگاه اولیه و اجمالی و در بین نام اشخاص مهمتر حاضر در فهرست نام آوران تئاتر امروز ایران در جشنواره سی و ششم فجر در می یابیم که آنهایی که در گروه کارگردانان فرم گرا و تجربی و همچنین تئاتر دانشگاهی فعالیت می کنند، حضور چشمگیرتری نسبت به آنهایی که در زمینه تئاتر اجتماعی و یا تئاتر ملی فعالیت می کنند، دارند و این خود از آن دست چالش هایی است که باید با تامل و درنگ مورد توجه و مطالعه قرار بگیرد چون شاخص اعتباری و فرهنگی همانا داشتن تئاتر اجتماعی و تئاتر ملی است و همواره تئاتر دانشگاهی و حتی تئاتر تجربی و فرم گرا حالت کمک کننده و پشتیبانی را دارد و پیشنهادات خود را به تئاتر اصیل و حرفه ای تزریق می کنند اما در این جشنواره با کمرنگ شدن شاکله اجتماعی و ملی باید که این روال و رویکرد را با شک و تردید بسیار بررسی کرد که طبیعتا این روال باید واژگون شود که بازتاب حقیقی و قرص و محکم تئاتر را در جامعه ببینیم. تئاتر اجتماعی و ملی اصیل هستند و هویت ما را برای امروز و آینده و حتی در سطوح جهانی تبیین می کند و اگر با غفلت مواجه شوند حتما فرهنگ ملی ما دچار آسیب خواهد شد.

 

شکل گرفتن جریانها

در دهه 40 خورشیدی چهار جریان تئاتری در ایران شکل گرفت که هنوز هم روال آنها در میان گروههای همسو متداوم است و برخی از این جریانها هنوز هم به شکل موثری در جشنواره تئاتر فجر حضور دارند.

برای روشن شدن بحث باید با مثالهای روشن گفت که مقصد چه کسانی است؛ در دهه 40 در تالار بیست و پنج شهریور یا سنگلج امروزی دو جریان ملیون و اجتماعیون شکل گرفتند. ملیون را افرادی چون عباس جوانمرد، علی نصیریان، بهرام بیضایی و مانند اینها سمت و سو می دادند؛ هدف اینان پرداختن به فرهنگ ایرانی و شاکله نمایش های ایرانی (تعزیه، روحوضی، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی و...) است و همچنین به تاریخ، آیین و اسطوره ایرانی نیز توجه دارند و همان روال ناسیونالیستی را دنبال می کنند. و در میان اجتماعیون که هدف شان پرداختن به مسائل اجتماعی از جمله عدالت محوری و حقوق انسانی و شهروندی بوده است، اشخاص مهمی چون غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، رکن الدین خسروی، جعفر والی، نصرت نویدی، عباس جوانمرد، بهزاد فراهانی، محمود استادمحمد و مانند اینها حضور موثری داشته اند. البته مصطفی و مهین اسکویی نیز از جمله اجتماعیون هستند که در تئاتر آناهیتا فعالیت می کردند. محسن یلفانی، سعید سلطانپور و ناصر رحمانی نژاد، نیز از مکتب آناهیتا بودند و نگره اجتماعی داشتند اما در دو حوزۀ متن ایرانی و خارجی کار می کردند و بسیار هم تند و انقلابی بودند و دستگاه حکومت پهلوی را نشانه می گرفتند و برای همین اینان را مبارزان نیز می نامیدند.

اما جریان دانشگاهی به طور پراکنده در تالارهای مختلف (ایران و آمریکا، ایران و ایتالیا و...) فعالیت می کردند تا اینکه به تالار مولوی در دهه 50 آمدند و در آنجا شاخص های این جریان را به شکل قوی تر ابراز داشتند. اینان بیشتر متون خارجی را ترجمه و کار می کنند و هدف پرداختن به همان معیارهای هنری و نمایشی است که در اروپا دارد دنبال می شود و از آن سو نیز به دنبال بیان آموزشی هستند و اغلب هم از میان فارغ التحصیلان و دانشجویان تئاتر گروههای خود را شکل می دهند. این افراد در آغاز در دانشگاههای خارج از کشور تئاتر خوانده بودند و در میان آنها حمید سمندریان، پری صابری، داود رشیدی، محمد کوثر، و علی رفیعی بهتر از بقیه بودند.

همچنین کارگاه نمایش در تهران و در نیمه دوم دهۀ 40 تا سال 57، باعث ایجاد رویکرد فرم گرایانه و توجه به جنبه های تجربی در تئاتر شد که شاخص ترین آنها عبارتند از عباس نعلبندیان، آربی آوانسیان، آشور بانی پال بابلا، بیژن مفید، شهرو خردمند، ایرج انور، رضا قاسمی، اسماعیل خلج، و...

البته پیش از انقلاب یک جریان کوچک مذهبی هم شکل گرفته بود که در آن رضا دانشور، ایرج صغیری، داریوش ارجمند و محمود استادمحمد فعالیت می کردند که پس از انقلاب توانستند شاخ و برگ بسیار بگیرند. بنابراین فعلا از اینها به عنوان جریان نام برده نمی شود. یعنی آنقدر فراگیرو حتی آثارشان با کیفیت نشده که بتوانند جریان ساز باشند و فقط خیلی دلخواه هستند که تکلیف شان را انجام داده باشند.

 

پس از انقلاب

پس از انقلاب 57 فضای نسبتا بازی برای فعالیتهای فرهنگی و سیاسی گروههای مختلف شکل گرفت و همه نیز به دنبال تبیین و ارائه اندیشه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود بودند. شاید این دگرگونی سیاسی نیز می طلبید همه فعالتر از پیش خود را از طریق تئاتر ابراز کنند. اما این روال تا 59 و آغاز هشت سال جنگ تحمیلی تداوم یافت و پس از آن تقریبا می شود گفت که تئاتر کم سو شد و البته پس از پایان جنگ دوباره خیزش دو سه سالی داشت که آن نیز به روزهای ناخوشی و حتی احتضار در نیمه اول دهه 70 انجامید.

این 4 جریان بعد از انقلاب به طور پراکنده بودند و فعالیت می کردند تا اینکه در نیمه دوم دهه 70 با عطف یافتن حرکتهای فرهنگی و هنری و نضج یافتن تئاتر در این بین، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و همچنان در ادامه همان رویکرد حضور خود را در تئاتر ابراز کردند. البته بعد از انقلاب یک جریان پنجم هم تحت عنوان تئاتر مذهبی و دفاع مقدس شکل گرفت که همواره در این چهار دهه فعالیت کرده و امروز هم کارگردانها و نمایشنامه نویسان شاخص خود را نیز دارد.

بعد از انقلاب در میان اجتماعیون می توان از اکبر رادی، محمود استادمحمد، بهزاد فراهانی، بهروز غریب پور، قطب الدین صادقی، محمد یعقوبی، علیرضا نادری، رضا صابری، مسعود رایگان، نادر برهانی مرند، کورش نریمانی، حسین کیانی، امیررضا کوهستانی، محمد رضایی راد، محمد مساوات، حمید پورآذری، چیستا یثربی، حمیدرضا آذرنگ،علیرضا کوشک جلالی، علی عابدی، افروز فروزند، داود دانشور، اشکان خیل نژاد، جلال تجنگی، آرش عباسی، فرهاد تجویدی و...

در میان ملیون از بهرام بیضایی، محمود استاد محمد، بهروز غریب پور، قطب الدین صادقی، پری صابری، حمید امجد، محمد رحمانیان، داود فتحعلی بیگی، حسین کیانی، کورش نریمانی، حمید پورآذری، نغمه ثمینی، کیومرث مرادی، محمودرضا رحیمی، علی اصغر دشتی، شکرخدا گورزی، جلال تهرانی، محمد رضایی راد، حسن باستانی، علی عابدی، محمد مساوات، داود میرباقری و...

در میان فرم گرایان و تجربه گرایان از محمد چرمشیر، آتیلا پسیانی، سیاوش تهمورث، سیروس کهوری نژاد، نغمه ثمینی، کیومرث مرادی، رضا ثروتی، محمد مساوات، علی اصغر دشتی، محمدحسن معجونی، محسن حسینی، ناصر حسینی مهر، جلال تهرانی، سیامک احصایی، اشکان خیل نژاد، امیررضا کوهستانی، وحید رهبانی، همایون غنی زاده، مسعود رایگان، ابراهیم پشت کوهی، علی نرگس نژاد، حمید پورآذری، فرهاد تجویدی، روزبه حسینی، رضا گشتاسب و...

در میان دانشگاهیان از علی رفیعی، حمید سمندریان، رکن الدین خسروی، قطب الدین صادقی، محمودرضا رحیمی، مسعود دلخواه، محمدرضا خاکی، وحید رهبانی، فرهاد مهندس پور، نغمه ثمینی، کیومرث مرادی، محمدحسن معجونی، عبدالحی شماسی، شکرخدا گودرزی، محسن حسینی، ناصر حسینی مهر، اکبر علی علیزاد، سهراب سلیمی، مسعود موسوی، داود دانشور، حمیدرضا نعیمی، آرش دادگر، رضا حداد، تاجبخش فناییان، امیر دژاکام، نصرالله قادری، رحمت امینی، سپیده نظری پور و...

و در میان مذهبیون و دفاع مقدسیون از محمد چرمشیر، حسین پارسایی، علیرضا نادری، حسین مسافرآستانه، امیر دژاکام، نصرالله قادری، علیرضا حنیفی، حمیدرضا آذرنگ، نیما دهقان، ایوب آقاخانی، نادر برهانی مرند، حمیدرضا نعیمی، آرش دادگر، شهرام کرمی، چیستا یثربی، رحمت امینی، مهرداد رایانی مخصوص و... نام برد.

 

جشنواره سی و ششم

با توجه به فهرست منتشر شده در میان نامهایی که در جشنواره تئاتر فجر سی و ششم حضور یافته اند، می توان اکثریت غالب را با دو جریان فرم گرایی و دانشگاهی دید که در این میان می توان به نام صدرالدین زاهد (افسانه ببر)، آتیلا پسیانی (صد سال تنهایی)، رضا ثروتی (فهرست مردگان)، محمد مساوات (این یک پیپ نیست)، اشکان خیل نژاد (پسران تاریخ)، سیامک احصایی (آکواریوم)، جلال تهرانی (دو دلقک و نصفی)، آرش دادگر (اسب) و وحید رهبانی (هنر)، از جریان تجربی و فرم گرا، و همچنین مسعود دلخواه (مفیستو)، محمودرضا رحیمی (دایره گچی قفقازی)، محمدحسن معجونی (خرس و خواستگاری، متران پاژ)، محسن حسینی (فروغ ساراپینا) از جریان دانشگاهی هستند و در مقابل حسین کیانی (روز عقیم)، محمدرضایی راد (فعل)، آرش عباسی (آناکارنینا) و جلال تجنگی (ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی) از اجتماعیون شناخته شده و بهروز غریب پور (خیام) از میان ملیون انتخاب شده اند. از میان چهره های مذهبی و دفاع مقدسیون نیز ایوب آقاخانی، شاخص ترین چهره است که در جشنواره امسال حضور یافته است، البته حسین پارسایی (الیور توئیست) هم هست که دیگر با یک نمایش متفاوت و موزیکال حضور دارد و به این ترتیب خاستگاه گروهش را نمایندگی نمی کند. شاید بشود گفت که یک جریان یا موج موسوم به تئاتر تجاری که با حضور سیلبرتی ها دارد جا می افتد، دارد شکل می گیرد و با آنکه جریان تجاری توجه ای هم به محتوا و زیبایی شناسی دارد اما بیشتر توجه اش به وجه سرگرم کنندگی است و با تبلیغات وسیع می تواند به فروش های بالا نیز برسند. همایون غنی زاده، محمد رحمانیان، رضا حداد، حسین پارسایی، شهاب حسینی، اشکان خطیبی، و خیلی های دیگر در این فضای شبه خصوصی به ناچار و یا خیلی دلخواه به کسب و کار در تئاتر پرداخته اند.

 

نتیجه

امسال نیز از جریانهای اجتماعیون، ملیون، دانشگاهیان و فرم گرایان در جشنواره سی و ششم تئاتر فجر نمایشهایی حضور دارند اما با این تفاوت که در گذشته ملیون و اجتماعیون حضور پر رنگ تری در جشنواره تئاتر فجر داشته اند و امروز حضور دانشگاهیان و فرم گرایان بر حضور اجتماعیون و ملیون غالب است و این دقیقا با هشداری مواجه است چون که این دو جریان (ملیون و اجتماعیون) مقتدارانه تئاتر و شناسنامه فرهنگی هر جامعه ای را مشخص می کنند.

به هر تقدیر می دانیم که بود و نبود تئاتر برای ایجاد یک شاخص فرهنگی و حتی اعتبار این شاخص در سطح بین المللی بسیار تعیین کننده است و نمی شود از این مهم به راحتی چشم پوشید و دقیقا هدف از ارائه تئاتر نیز داشتن تئاتر ملی و حرفه ای است که  باید زمینه سازش یک تئاتر دانشگاهی مقتدر باشد اما این نسبت باید برقرار باشد که تئاتر دانشگاهی مکمل و تقویت کننده اش است و حتی جریان فرم گرا نیز مباحث تکنیکی و شیوه ها اجرایی و آزمون و خطاها را مورد سنجش قرار می دهد و درواقع یافته های غنی تر را به تئاتر حرفه ای پیشنهاد می کند. اما با برجسته شدن اینها و کمرنگ شدن تئاتر اجتماعی و ملی، انگار تئاتر ذاتی و حقیقی در یک عرصه فرهنگی بر هم ریخته باشد و اینک این حال و هوای تازه نیازمند نقد و بازنگری است که دوباره این تعادل استقرار یابد و این خود می تواند جلوی تهدید احتمالی تئاتر تجاری را برای از بین رفتن کلیت تئاتر بگیرد.




نظرات کاربران