در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «هفت روز از تیر شصت» نویسنده: کامران شهلایی، کارگردان:کامران شهلایی، محمد لارتی

وقایع نگاری یک رویداد

مهدی نصیری- بمب گذاری هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران واقعه ای دردناک در اوایل انقلاب بود که منجر به کشته شدن هفتاد و دو نفر از اعضای این حزب شد و به عنوان یکی از دردناک ترین حوادث تروریستی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده است. هفتم تیرماه ۱۳۶۰ و چند روز پس از عزل بنی صدر جلسه حزب جمهوری اسلامی ایران ساعت ۲۰:۳۰ با موضوع تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده در سرچشمه تهران در حال برگزاری بود.درست در میانه سخنرانی "سید محمد حسینی بهشتی" دو انفجار سالن اجتماعات حزب را ویران کرد و هفتاد و دو نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی در این حادثه تروریستی دلخراش به شهادت رسیدند.

بمب گذاری هفتم تیر ماه 1360 در دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران واقعه ای دردناک در اوایل انقلاب بود که منجر به کشته شدن هفتاد و دو نفر از اعضای این حزب شد و به عنوان یکی از دردناک ترین حوادث تروریستی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده است. هفتم تیرماه 1360 و چند روز پس از عزل بنی صدر جلسه حزب جمهوری اسلامی ایران ساعت 20:30 با موضوع تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده در سرچشمه تهران در حال برگزاری بود.درست در میانه سخنرانی "سید محمد حسینی بهشتی" دو انفجار سالن اجتماعات حزب را ویران کرد و هفتاد و دو نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی در این حادثه تروریستی دلخراش به شهادت رسیدند.

امروز، پس از حدود سی و شش سال نخستین بار است که واقعه هفتم تیرماه هزار و سیصد و شصت و بخشی از رویدادهای آن همراه با اطلاعاتی در مورد برخی از شهدا این حادثه با محوریت شخصیت "دکتر بهشتی" در قالب یک اثرنمایشی به روی صحنه رفته است. اجرایی که پیش از هر چیز به واسطه حساسیت و اهمیت مستندات تاریخی آن دشوار می نماید.

"کامران شهلایی" اما برای غلبه بر این دشواری مسیر نگارش متن را با انتخاب درست دو شخصیت محوری آسان تر کرده است. "دکتر بهشتی" در یک سو و "محمدرضا کلاهی" عامل تروریستی و عضو سازمان مجاهدین خلق در طرف مقابل به عنوان دو شخصیت اصلی انتخاب شده اند و در این میان "جواد سرافراز" و "علیرضا نادعلی" از اعضای حزب هستند که وقایع و رویدادها را روایت می کنند. در واقع روایت "هفت روز از تیر شصت" با حجم زیاد اطلاعاتی که به مخاطب می دهد و اهمیت حوادث تاریخی آن در قالب گزارش روایی توسط این دو شخصیت انجام می گیرد. سرافراز و نادعلی چند روز پیش از برگزاری جلسه در سالن اجتماعات حزب، رویدادها را از عزل بنی صدر تا اقدامات تروریستی، اصلاحات سیاسی و... را تیتروار از روی صفحات اخبار روزنامه روایت می کنند و در کنار اینها اجازه می دهند تا دکتر بهشتی، محمدرضا کلاهی و دیگر شخصیت های مهم ماجرا نیز به مخاطب معرفی و شناسانده شوند. این نوع روایت گری مستقیم و بی واسطه است که کارکرد لازم برای ارایه اطلاعات و پیش برد روایی را داراست، کما اینکه می توانست با بکارگیری مولفه های دراماتیک، کیفیتی قابل قبول تر نیز پیدا کند.

حتی با وجود اینکه آشنایی با رویدادهای سیاسی دهه شصت و شناختن شخصیت های مهم سیاسی آندوران و نیز چگونگی حادثه بمب گذاری هفت تیر به اندازه کافی جذابیت دارد و اشتیاق مخاطب را برای دنبال کردن اطلاعات برمی انگیزد، اما نمایشنامه و اجرا می توانستند حتی بیشتر از این هم مخاطب را وارد جهان رویدادهایشان کنند. علاوه براین از گزارش رویدادها فاصله گرفته و به سمت رویداد دراماتیک نزدیک شود.

این پرداخت مثلا در مورد معرفی "جواد سرافراز"، ماموریت او در هند و نحوه آشنایی و ازدواج اش با "رودابه حسنی" به خوبی انجام شده است. شکل گیری ارتباط میان رودابه و جواد سرافراز و ارایه اطلاعات از دل این رابطه باعث می شود تا داده ها به واسطه تاثیر و کارکرد دراماتیک بیشتر و بهتر ارایه شوند و به گونه ای موثرتر هم به یاد بمانند. به واسطه همین ارتباط روایی و کیفیت دراماتیک هم هست که شهلایی وظیفه گزارش دردناک واقعه و انفجار را از زبان یکی از طرفین این رابطه عاطفی (رودابه حسنی) روایت می کند که انتخاب خوبی هم هست. بعد از معرفی رودابه و جواد سرافراز و تاکید براهمیت نقش و معرفی ویژگی های اخلاقی و تاثیر حضور سرافراز در حزب جمهوری اسلامی، این شخصیت از نظر دراماتیک هم ارزش و اعتبار بیشتری پیدا می کند و بعد از انفجار به درستی می توان درد از دست دادن او را از نظر عاطفی و انسانی به همه شهداء واقعه تعمیم داد و در ضمن بر تاثیر این حادثه به لحاظ دراماتیک نیز افزود.

"کامران شهلایی"  و "محمد لارتی" در اجرای "هفت روز از شصت تیر" دست به کار مهمی زده اند. پرداختن به موضوع و رویدادهای تاریخی دهه شصت و حساسیت های مربوط به ان به اندازه کافی جسورانه و دشوار هست که به واسطه آن بتوان تولید و اجرای این نمایش را مورد تحسین قرار داد. ضمن اینکه مطالعه و تحقیق در مورد ان نیز مهم و غیرقابل چشمپوشی است. نویسنده و کارگردان در این زمینه هم به نحو مطلوب از پس کار تحقیق و جمع آوری اطلاعات برآمده اند. آنطور که از چینش اطلاعات و رویدادها برمی آیدخاطرات، اسناد و مدارک، فیلم ها و... به قدر کافی و به درستی مرود استفاده قرار گرفته اند و برحسب اهمیت و ارزش ارایه در گزارش روایی نمایش به کار گرفته شده اند. از آنچه بر زبان خصیت های نمایش می آید گرفته تا روایت خاطرات و خوانش اخبار و بلاخره فیلم و ویدئو و منبع مستند دیگر که به کار روایت رویدادها می آمده در نمایش به درستی استفاده شده است.

لارتی و شهلایی از این حیث، با دست پر به سراغ کار تولید رفته اند و راه را بر روی بسیاری از ضعف های احتمالی و کاستی های قابل پیش بینی بسته اند. فقط ای کاش  در پرداخت و اجرا کمی از گزارش فاصله گرفته و به سمت روایت دراماتیک نزدیک می شوند.

اجرای "هفت روز از شصت تیر" به واسطه کار بازیگران آن البته بخشی از کاستی های مربوط به گزارش روایت محوری را در خود پنهان کرده است. به ویژه "مژگان خالقی" در نقش "رودابه حسنی" که هم به واسطه ارزش و کیفیت نقش و هم به واسطه خلق لحظات عاطفی و به وجود آوردن اتمسفر احساسی موفق تر از دیگران در صحنه حضور دارد و به تنهایی یا در ارتباط با نقش مقابل کیفیت اجرا را ارتقاء می دهد. خالقی در کنار محدث، سیاردشتی و سایر بازیگران نمایش با توجه به آنچه که گزارش محوری برجسته تر درام روایی است بخشی از موفقیت کار لارتی و شهلایی را به خود و حضورشان در صحنه اختصاص داده اند.

مهدی نصیری- عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران




نظرات کاربران