در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «ستاره شناس» نوشته «دیدیه ون کولارت» به کارگردانی «مسعود صالحی»

در جستجوی معنا برای زندگی

سعید محبی_ «ستاره شناس» نمایش ساده و بی ادعایی است. چه در اجرا و چه در ساختار متن و چه در معنا برخوردی ساده و انسانی با موضوع دارد. نمایش درباره زندگی است. از مهمترین وجه زندگی بشر می گوید و خوب هم حرفش را می زند. اما هیچگاه پیچیده و مبهم نیست. ساده روایت می کند و ساده هم فهمیده می شود. «آنیس» و «مور» دو زن مراجعه کننده برای مشاوره روانشاسی به مطب روانشناس آمده اند. اما در شیوه درمان و مشاوره ای متفاوت آنها از میان متقاضیان بسیار برای مشاوره و گفتگو با هم انتخاب شده اند و از درمانگر متخصص خبری نیست.

«ستاره شناس» نمایش ساده و بی ادعایی است. چه در اجرا و چه در ساختار متن و چه در معنا برخوردی ساده و انسانی با موضوع دارد. نمایش درباره زندگی است. از مهمترین وجه زندگی بشر می گوید و خوب هم حرفش را می زند. اما هیچگاه پیچیده و مبهم نیست. ساده روایت می کند و ساده هم فهمیده می شود.

«آنیس» و «مور» دو زن مراجعه کننده برای مشاوره روانشاسی به مطب روانشناس آمده اند. اما در شیوه درمان و مشاوره ای متفاوت آنها از میان متقاضیان بسیار برای مشاوره و گفتگو با هم انتخاب شده اند و از درمانگر متخصص خبری نیست. آنها با هم گفتگو می کنند و به یک نقطه مشترک می رسند. این نقطه مشترک حضور مردی است که خود را ستاره شناس معرفی کرده و در اوج ناامیدی و پوچی آمده، به زندگی شان معنا بخشیده و ناگهان ناپدید شده است.

دو زن کاملا با هم متفاوت هستند. یکی خانه دار و اهل پخت و پز و خانه داری است و در مطب روانشناس هم بافتنی می بافد. «آنیس» همه وظایف یک زن خانه دار را انجام داده اما بعد از جدایی احساس تنهایی و شکست می کند و به دنبال یافتن دلیلی برای ناامیدی و تنهایی اش بی پاسخ مانده است. اما «مور» زن جوان تنهایی است که در زندگی شکست خورده و اهل هنر و نوشتن است. او هم به دنبال یافتن دلیل مشکلاتش، هیچ پاسخی نیافته تا اینکه هر دو در مقطعی از زندگی شان و در اوج ناامیدی و تنهایی با مردی مواجه می شوند که برای هر پرسش، پاسخ ساده و روشنی دارد. او رنها را با خوشی های ساده زندگی آشنا می کند. به آنها محبت و توجه ار هدیه می دهد و با وجه ساده ای از زندگی و خودشان آشنا می کند. در واقع ستاره شناس همچون یک چراغ راه در مقطعی از زندگی دو زن وارد می شود و بی آنکه دلیلی برایشان بیاورد به زندگی آنها معنا می بخشد.

موضوع و مفهوم اصلی نمایش «دیدیه ون کولارت» همینقدر ساده و زیبا ست. ساده و زیبا هم ارایه می شود. روایت بی هیچ ابهام و پیچیدگی زنها را معرفی می کند. ستاره شنس را وارد زندگی شان می کند و با خارج کردن مرد از زندگی آنها، شخصیت هایش را در معرض شناخت قرار می دهد. در پایان هم، مردی که ناپدید شده مهم نیست. آنچه مهم است اینکه مرد بی آنکه دلیلی بیاورد و پاسخی بدهد از جنس زندگی وارد زندگی زن ها شده و به دنیای آنها معنا بخشیده است. زنها زمانی متوجه این معنا بخشی ساده می شوند که پی می برند، با آمدن و رفتن ستاره شناس چه چیزی را در زندگی به دست آورده اند. چیزی که آنها به دست آورده اند شناخت ساده معنای زندگی است!

«مسعود صالحی» هم مواجهه ای ساده با متن داشته است. اجرا واجد همان سادگی ای است که متن در روایت اش توصیه می کند. اجرا بازی های ساده و میزانسن های ساده اما سرشار از لطافت و زیبایی در نمایش روابط انسانی را می طلبد! صالحی از فضای محدود صحنه تماشاخانه «خسرو شکیبایی» بهترین استفاده را کرده است. زنها در یک فضای محدود با هم گفتگو می کنند. هربار یکی با کمی فاصله گرفتن داستانش را به صورت مجزا روایت می کند و این در حالی است که زن دیگر هم واکنش هایش را نسبت به روایت او نشان می دهد. بدین ترتیب روایت های مجزای دو زن از جایی و به واسطه حضور یک شخصیت مشترک (ستاره شناس) در زندگی شان با هم به اشتراک پیدا می کند و جهان واحدی را شکل می دهد.

این نوع ارتباط، فضاسازی ساده و روان و تناسب اجرا با نمایشنامه و موضوع ریتم و ضرباهنگ درستی به اجرا می دهد و کلیت اجرا هماهنگ با نمایشنامه، داستان و موضوع آن لحن و آهنگ درستی پیدا می کند. آهنگی که در پی به نمایش گذاشتن و روایت کردن معنای واقعی زندگی است. معنایی که از صحنه به احساس و ادراک تماشاگر انتقال پیدا می کند و به خوبی هم تاثیر می گذارد.   

«فریبا امینیان» و «ساناز روشنی» هم البته بخش مهمی از این موفقیت هماهنگی آهنگ و لحن در اجرا را با بازی خوبشان باعث شده اند. آرامش، سادگی و لطافت زنانه ای که امینیان در بازی اش در نقش «آنیس»  نشان می دهد، در مقابل رفتارهای تند و پر از هیجان، اما نیازمند آرامشی که «ساناز روشنی» در نقش «مور» به نمایش می گذارد، تکمیل کننده روایت اجرایی خوش ریتم و ساده ای است که نمایش «ستاره شناس» نتیجه می دهد.

«ستاره شناس» نمایش ساده و لطیفی درباره زندگی است که دو زن به خوبی و از منظر احساسات و عواطف کاملا انسانی به روایت می گذارند. نمایش ای که در برخورد با تماشاگر صادق است و لاجرم معنا و جهانش دلنشین و تاثیر گذار است.

سعید محبی-عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران




نظرات کاربران