در حال بارگذاری ...

مرگ باشکوه دستفروش پیر
جواد متین

سی‌امین نشست واحد نمایش حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران به نقد و بررسی تئاتر"مرگ فروشنده" به نویسندگی "آرتور میلر" و کارگردانی "نادر برهانی مرند" اختصاص داشت. این جلسه روز سه شنبه اول مرداد‌ماه ۱۳۹۸ در حوزه هنری با حضور جمعی از هنرمندان تئاتر بوشهر برگزار شد.

آرتور میلر از بزرگان ادبیات در قرن بیستم و در ردیف بزرگانی مثل: تنسی ویلیامز، برشت، بکت، یونسکو، آرابال و چخوف، سایمون و مارکز محسوب می‌شود. نویسنده‌ای که جدای چیره دستیش زندگی پر فراز و نشیبی هم داشته است. ازدواجش با بازیگر جنجالی و فوق‌العاده محبوب هالیوودی (مریلین مونرو) و خودکشی غیرمنتظره مونرو از او چهره‌ای ویژه ساخته است. نمایش‌نامه و داستان "مرگ دستفروش" اثر نمایشنامه نویس آمریکایی برای وی شهرت زیادی به ارمغان آورده است. این اثر بیش از دویست بار در تئاتر تا به حال در نقاط مختلف دنیا روی صحنه اجرا شده است. این اثر یک تراژدی مدرن قرن بیستمی است و برخلاف تراژدی سده‌های گذشته که قهرمان‌ها آدم‌های خاص و ویژه‌ای بودند. قهرمان "مرگ دستفروش " یک آدم عادی و معمولی است. داستان مرگ "دستفروش" سه جایزه اصلی نمایشنامه‌نویسی مطرح دنیا را ("پولیتزر"، "تونی" و جایزه "حلقه منتقدان نمایشنامه‌نویسی" نیویورک) را به همراه چند دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبر امریکایی و اروپایی برای میلر به ارمغان آورد. میلر نزدیک به پنج دهه نوشت و آثار زیادی خلق کرد. آثاری نظیر: "جادوگران شهر سلیم "، "قیمت"، " دشمن مردم"، "آخرین یانکی" ، "شیشه شکسته" ، "پایان تصویر"، "پس از پائیز" و "مردی که همه خوش‌شانسی‌ها را داشت".

 "مرگ فروشنده" روایتگر زندگی دستفروش پیری است که از کار افتاده و پذیرش این موضوع برایش غیر ممکن است. همانگونه که از نام او برمی‌آید ویلی مردی از طبقه فرودست جامعه است. ویلی لومان شخصیت محوری و اصلی نمایش مثل میلیون‌ها امریکایی دهه پنجاه است که در مناسبات جامعه سرمایه‌داری برای بقا دست و پا می‌زند. آدم‌هایی که محصول جامعه مصرف‌گرای و تجملاتی آمریکا هستند. آدم‌هایی که زندگی‌شان مقروض هستند و  در صورت عدم پرداخت وامشان بانکها از هستی ساقتشان می‌‎‌کنند. در نمایش هم ویلی لومان تا آخرین روزهای زندگیش درگیر دادن قسط‌های خانه است.

به این نمایشنامه از زوایای مختلفی نگاه شده است. اما در اجرای نادر برهانی مرند علاوه بر نگاه انتقادی به نظام سرمایه‌داری جامعه آمریکا به نهاد خانواده بعنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی و ارتباطات افراد درون خانواده بصورت ویژه پرداخته می‌شود. بحران هویت افراد در این نظام مهم‌ترین نگاهی است که در جوامع سرمایه‌داری از فرد شیءواره‌ای بیش باقی نمی‌گذارد. هانا آرنت در نظریه "شر مطلق" خود خشونت را دارای ماهیتی ابزاری می‌داند و مانند هر وسیله‌ دیگری نیازمند هدایت برمی‌شمرد. آرنت در این خصوص می‌گوید: خشونت و ددخویی نیازمند هدایت است تا بتواند به غایت خود برسد. مانند جنگ کا غایتش صلح یا پیروزی است. وی قدرت را نیز مرتبط با همان مقوله می‌داند. آرنت قدرت را ابزار خشونت برشمرده و ادعا می‌کند صاحبان قدرت از خشونت برای رسیدن به اهداف بنیادینشان استفاده می‌کنند. خشونت و اعمال بد، اموری بیرون از انسان نیستند. انسان در مقام حیوان بی‌اندیشه و بلوغ نیافته است و نمی‌تواند شرور باشد. شر در فساد اندیشه و ناآگاهی انسان متفکر نمود پیدا می‌کند. وجود شر، اندیشه انسان را تسخیر می‌کند و در اعمالش نمود پیدا می‌کند و حاکمیتش را شکل می‌دهد. انسان با توجه به این نکته به طور ذاتی شر نیست، اما می‌تواند تحت تاثیر قوای شیطانی قرار گیرد و حاکمیت شر مطلق او را همراه خود کند.

شر مطلق بر سرنوشت ویلی لومان حاکم شده و وی مجبور به تحمل مصیبتی بزرگ است. عمده مصیبت‌‌های بزرگ ویلی لومان برآیند نقص‌های درونی او مثل ضعف نفس و عمل یا اعمال بیرون از اندیشه او که منبعث از حاکمیت مطلق عمل شرورانه است،هستند. همین عمل یا اعمال دامنه خطاها را شکل می‌دهند و این دامنه یا محدوده شر که انسان در آن مرتکب شر می‌شود، همان حاکمیت شر مطلق است. بر اساس آرای هانا آرنت پیرامون فلسفه سیاسی حاکمیت مبتنی بر شر داشتن نیروی فعال و بی هویت، یقین گرایی برای افراد تحت حاکمیت، تخیلی بودن، هم باوری، گم‌نامی و بی شکلی حکومت، شی‌وارگی افراد تحت حاکمیت و خشونت و ارعاب مشخصه‌های رابطه حاکمیت تمامیت‌خواه و شر مطلق است. حال در این نظام انسان در مواجهه با مجموعه مولفه‌های شر مطلق به دنبال یافتن منفعت‌های مقطعی یا طولانی مدت به سمت شر گرایش پیدا می‌کند و سرانجام به آنها فعلیت می‌بخشد. در نتیجه شر مطلق و شر حاکم به قرینه هم همواره در اطراف انسان وجود دارد و دیده می‌شود و دست‌یابی به آن آسان است. ویژگی‌های هفتگانه نظریه شر مطلق هانا آرنت نشان دهنده تاثیر پذیری انسان و رابطه او با شر مطلق است. نیروی حاکم بر دنیای ویلی لومان دستفروش از نوع شر مطلق است که در نمایش اشخاص با خطای خود وارد آن می‌شوند. نخستین اشتباه را مرتکب می‌شوند و از همین جا خود و دیگران را وارد دنیای شر می‌کنند. ظاهرا سزای خطای ویلی لومان حضور در دنیای تحت سیطره شر مطلق و انجام برنامه از پیش تعیین شده این شراست. نمی‌توان شخصیتی را در نمایشنامه پیدا کرد که محور اصلی شر باشد. همه جزئی از حاکمیت مطلق شر هستند. تو گویی پسران زن باره و دزد ویلی لومان حاصل زنباره‌گی و الوار دزدی لومان در سالها پیش هستند و در این زمان او سزای آن اعمال را در انتقالی ژنتیکی در دنیای مطلق شر پس می‌دهد. در این فرایند ویلی و پسرانش که نماینده طبقه فرودست جامعه سرمایه‌داری آمریکا هستند به خواسته‌های و اهداف خود دست‌ نمی‌یابند. حاکمیت توتالیتر شر در مرگ فروشنده بر اساس نظریه‌ هانا آرنت مبتنی بر دو عنصر عمل و شخصیت ویلی لومان و سایرین قابل تبیین است. در این فضای متکی بر عامل پول و ثروت ویلی محکوم به ناامیدی و تباهی است وی مرگ خود را انتخاب کرده و به استقبال آن می‌رود.

برهانی مرند کارگردان توانایی است که ظرفیت و توان خود در ساخت نمایش‌های مثل "رمولوس کبیر"، "کابوس‌های یک بازنشسته‌ی خائن ترسو" و... نشان داده است. نمایش " مرگ فروشنده" برهانی مرند برای ارتباط مخاطب در زمان طولانی دو ساعت دچار مشکل می‌شود. علیرغم رعایت زیبائی شناسی در بکارگیری در عناصری مثل دکور، نور، موسیقی، لباس و گریم و طراحی در کارگردانی برای جذب مخاطب اما نمایش از ریتم مناسب (به جز در مقاطعی ) برخوردار نیست و لحظات ملال‌آوری را برای تماشاگر بوجود می آورد. ترکیب مرز رئال و سورئال و به تصویر کشاندن فضای ذهنی لومان بدون در نظر گرفتن مرز استاندارد به اثر آسیب زده و باور پذیری را برای مخاطب دشوار می‌کند. انتخاب بازیگران در ارتباط با کارآکترهای خلق شده در نمایشنامه مرگ فروشنده میلر و تقابل و تضاد انتخاب‌ها، و همچنین قرار دادن ویلی لومان در گستره وسیع دکور با ابعاد بزرگ که نشان‌دهنده کوچکی شخصیت در مقابل نظام سرمایه‌داری و کوچک بودن شخص در مقابل سیستم است نشان از هوشیاری کارگردان است. صرفنظر از ریتم کشدار وی از میان انتخاب‌های فراوانی که داشته بهترین استفاده را برده و اثری با کیفیت و استاندارد عرضه کرده که مخاطب در مواجهه با آن رضایتمند است.




نظرات کاربران